موضوع پرداخت مالیات جامعه پزشکی که شامل دندانپزشکان نیز می شود، مدت هاست که نقل محافل رسانه ای است. در واقع، پس از مصوبه طرح الزام مطب ها به داشتن پایانه فروشگاهی، که در کمیسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید، شائبه فرار مالیاتی پزشکان، بیش از پیش از زبان برخی از مسئولان و کاربران شبکه های اجتماعی برجسته شده است اما آمارها و مستندات چیز دیگری می گویند. جدول سرانه مالیات مقطوع مودیان مشمول تبصره ماده۱۰۰ که از سوی سازمان امور مالیاتی کشور منتشر شده است؛ بیانگر این واقعیت است که پزشکان و دندانپزشکان با وجود تبلیغات سوء علیه شان در صدر جدول پرداخت مالیات قرار دارند این هجمه ها در حالی است که با وجود خوش حسابی پزشکان نسبت به سایر مشاغل آزاد دیگر همچنان لبه تیز انتقادات و نظارت شامل افراد و صنفی است که بیشترین، ارزندهترین و حیاتیترین خدمات را به جامعه ارائه میدهند.
موضوع پرداخت مالیات جامعه پزشکی که شامل دندانپزشکان نیز می شود، مدت هاست که نقل محافل رسانه ای است. در واقع، پس از مصوبه طرح الزام مطب ها به داشتن پایانه فروشگاهی، که در کمیسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید، شائبه فرار مالیاتی پزشکان، بیش از پیش از زبان برخی از مسئولان و کاربران شبکه های اجتماعی برجسته شده است اما آمارها و مستندات چیز دیگری می گویند. جدول سرانه مالیات مقطوع مودیان مشمول تبصره ماده۱۰۰ که از سوی سازمان امور مالیاتی کشور منتشر شده است؛ بیانگر این واقعیت است که پزشکان و دندانپزشکان با وجود تبلیغات سوء علیه شان در صدر جدول پرداخت مالیات قرار دارند. این هجمه ها در حالی است که با وجود خوش حسابی پزشکان نسبت به سایر مشاغل آزاد دیگر همچنان لبه تیز انتقادات و نظارت شامل افراد و صنفی است که بیشترین، ارزندهترین و حیاتیترین خدمات را به جامعه ارائه میدهند.چهبسا سازمان نظام پزشکی مدعی این نیست که تمامی اعضای جامعه پزشکی بهطور مرتب و منظم مالیات پرداخت کرده و هیچ تخلفی در این صنف وجود ندارد بطوریکه طبق مصاحبه اخیر رئیس کل سازمان نظام پزشکی کشوربا یکی از رسانه ها؛ عدد پزشکانی که کارتخوان ندارند خیلی کم است وتعدادی از پزشکان ممکن است فرار مالیاتی داشته باشند، اما هجمه رسانهای که علیه پزشکان به راه افتاده وحشتناک است.این در حالی است که در کشوری که مالیات واقعی از خیلی افراد و سازمانها اخذ نمیشود و درصد بالایی از افراد و نهادهایی که صاحبان اصلی سرمایه در کشور هستند از تور مالیات عبور می کنند. درباره موضوع مالیات پزشکان با دکتر قاسم رحمت پوررکنی عضو شورای عالی نظام پزشکی گفت و گو کرده ایم که در ادامه می خوانید:
۱.آقای دکتر با توجه به اینکه در فصل حساس ارایه اظهارنامه مالیاتی هستیم بفرمایید چرا با وجود آنکه به اذعان سازمان امور مالیاتی و انتشار جدول سرانه مالیات مقطوع مودیان مشمول تبصره ماده ۱۰۰، پزشکان جزو خوش حسابترین صنف در پرداخت مالیات هستند اما همچنان مسله مالیات پزشکان در رسانهها در بوق و کرنا شده است، به اعتقادشما کدام نهادها یا گروهها از این تحریف افکار عمومی سود میبرند؟
بحث مالیات در کشور ما و همه کشورهای دارای درآمدهای رایگان و خدادادی چون درآمدهای نفتی، هرگز جدی گرفته نمیشود. بعد از بحث تحریمها که متأسفانه برخلاف تمام شعارها، کمر اقتصاد مملکت را شکسته، تنها راه سرپا نگه داشتن کشور، همین درآمدهای مالیاتی دیده شد. خب برای اخذ درآمدهای مالیاتی در کشوری که عادت به شفافیت مالیاتی نداشته است، باید یک سری الگوو قربانی شوند. این گروه به دلایل مختلف پزشکان در نظر گرفته شدند. علتها هم مشخص هستند. پزشکان از اقشار بیدردسر ومطیع کشور بودهاند و نه بدلیل درآمد کلان، که بخاطر شعور معیشتی، همیشه در رفاه نسبی بوده اند.
از طرفی سازمان نظام پزشکی، همواره در تعامل با ارگان های مالیاتی بوده تا حدی که از جانب پزشکان، تعبیر به مطیع بودن میشود. لذا خیلی راحت مینشینند و با برخی از مسئولین گذشته سازمان «تفاهم» میکنند و بعد به پزشکان هم میگویند اجرا کنید! سازمان های مالیاتی شروعی از این راحتتر برای بلند پروازیهای خود تصور میکنند؟ اما پزشکان از افراد الیت و باهوش جامعه هستند و قطعا تعداد زیادی از آنها از خود میپرسند «چرا فقط ما»؟! و زمانی که بجای پاسخ درست، درشت میشنوند، در مقابل آن مقاومت میکنندو «تقابل» بوجود میآید. در تقابلهای اینچنینی هم ارگانهای دولتی دست بالا را دارند؛ رسانههای نوشتاری و صوتی و تصویری، قوانینی که یک شبه تصویب میکنند، اهرمهای اجرایی و… لذا زور آنها بیشتر خواهد بود و دردمندانه وقتی از انصاف و عدالت دورشود، میشود همین وضعیتی که پزشکان، به دور از صداقت و عدالت، متهم به چیزهایی میشوند که وجود خارجی ندارد.
2. جدول سرانه مالیات مقطوع مودیان مشمول تبصره ماده ۱۰۰ در دو سال گذشته نشان می دهد پزشکان در صدر مشاغلی هستند که مالیات شان را پرداخت کرده اند.ممکن است دادههای جدول را با سایر صنوف پر درآمد والبته آسیب رسان سلامت از جمله مالیات بر سیگار و تنباکو مقایسه بفرمایید.
خب این هم یکی از همان جنبههایی است که پزشکان میبینند و بویعدم صداقت را از آن استنشاق میکنند. مگر میشود درروزگاری که ما خیلی خوب و دقیق میدانیم وضع معیشتی «اکثر» پزشکان در نزدیکی یا پایین خط فقر است، مالیات متوسط برخی صنوف که یک بچه هم میداند چه درآمدهای هنگفتی دارند، کمتر از پزشکان باشد؟ خودتان که میدانید در جدول ارائه شده برای مشاغل آزاد، پزشکان و دندانپزشکان با فاصله بسیار زیاد، در صدر قرار دارند. کسانی که یک رسالت مقدس دارند و آن حفظ سلامت وجان شهروندان است. آن وقت صنف فروشندگان «دخانیات» که چیزی جز ضرر و بیماری برای همین شهروندان ندارد، یک ششم پزشکان مالیات میدهند!
3.به اعتقاد شما نداشتن کارتخوان در درصد اندکی از مطبهای پزشکان(موضوعی که باعث گلایه مندی بیماران می شود) چقدر در ایجاد شائبه فرارمالیاتی پزشکان اثر منفی گذاشته است؟ بطور کلی بفرمایید الزامات و ابهامات قانونی و نیز چالشهای استفاده از پایانههای فروشگاهی در مطب پزشکان چیست؟ در ادامه درباره تفکیک حساب شغلی و حساب شخصی پزشکان و اینکه تراکنشهای بانکی مطب پزشکان چگونه نظارت و رسیدگی میشود؟توضیح بفرمایید.
اجازه دهید همانطور که پیشتر هم تعدادی از همکاران تأکید داشتهاند عرض کنم که «پایانه فروش» با «کارتخوان» کاملا متفاوت است و از همان مواردی است که با زیرکی وعدم صداقت در حال جا انداختن آن هستند. کارتخوان یک وسیله مفید برای هر دوی مشتری و ارائه دهنده خدمات است که از حمل و جابجایی حجم زیاد پول جلوگیری میکند و آفری است که ارائه دهنده خدمات به خریدار ارائه می کند تا تعداد مشتریان خودش هم افزوده شود. پایانه فروش اما، یک دریافت کننده دیتای پولی است و «هرگونه» خرید نقدی و غیرنقدی را ثبت کرده و بلافاصله به مراکز متصل به تشکیلات مالیاتی منتقل میکند. دردمندانه، برای جا انداختن چنین مسئله ای، برخی ازاساتید آنقدر تند رفتهاند که «هرگونه» نقل و انتقال پول نقد یا کارت به کارت یا هر نحوه دیگری را در مراکز پزشکی ممنوع اعلام کرده وبه این سمت و سو میروند که «فقط» کارتخوان را قبول دارند! همانهایی که ادعا داشتند این سختگیریها برای رفاه مردم هست، الان به این فکر نمیکنند که یک شهروند ممکن است کارت نداشته باشد و مجبور به ارائه پول نقد باشد؟! میبینیم که همچنان هیچ صداقتی در گفتار و رفتار آقایان نیست و آنها انتظار دارند به پشتوانه چند تفاهم نامه که قبلا با نظام پزشکی امضا کرده اند، پزشکان بدون آنکه نسبت به فوائد احتمالی این طرحها توجیه شوند، از آن اطاعت کنند.
در مورد حسابهای شغلی و غیرشغلی پزشکان هم اصل بر ادعای صاحب حساب است، «مگر» تشکیلات مالیاتی قادر به «اثبات» خلافش باشند. هر روش دیگری، قانونی نیست.
4.گفته میشود با توجه به واقعی نبودن تعرفههای پزشکی و نیز در نظر نگرفتن هزینه بالای استهلاک تجهیزات در محاسبات مالیاتی، جامعه پزشکی کشور افزایش ضرایب مالیات شان را بر نمیتابند وآن راناهمسو با درآمد خالص و نرخ واقعی تعرفهها میدانند. سازمان نظام پزشکی برای کاهش ضرایب مالیاتی چه اقداماتی در دست انجام دارد؟
البته به نظر من همانطور که از نامش پیداست «ضرایب» مالیاتی ربطی به تعرفه ندارد و این ضرایب از درآمد پزشک، کم یا زیاد، محاسبه میشود. اما بواسطه فواید خدمات پزشکی که به جایگاه جان و سلامت شهروندان ارتباط دارد، انتظار بیجایی نیست اگرپزشکان بخواهند بجای این همه تقابل، در این ضرایب تجدید نظر شود، که با توجه به اینهمه هجمه نابجا، بعید است به این زودی حاصل شود.
5.سالها این تفکر بین مردم جا افتاده است پزشکان جزو اقشار پردرآمد هستند اما مالیات نمیدهند اینکه چه جریانی پشت این قضیه پنهان است بطور واضح مشخص نیست با توجه به انتشار جدول سرانه مالیات مقطوع تبصره ۱۰۰،به نظر شما چگونه میتوان بین مردم جا انداخت که پزشکان جزواقشار قانونمند در پرداخت مالیات هستند؟ یعنی چگونه میتوان شفافیت در پرداخت مالیات از سوی جامعه پزشکی را تبیین کرد؟
برای نشان دادن و اثبات اینکه پزشکان بعد از کارمندان و کارگران، خوش حسابترین جامعه شغلی کشورند و بیشترین مالیات رامی دهند، راهی بجز انتشار و تأکید بر همین آمارها نیست، که سوگمندانه، به دلیل اینکه اداره مالیات دست بالا را در امور رسانه ای دارد، برای پزشکان کار مشکلی است. اینکه چگونه میتوان «شفافیت» مالیاتی ایجاد کرد، شخصا اعتقاد دارم با دریافت مالیات ازمشاغل و موسساتی که همه ما میدانیم مالیات نمیدهند یا بسیار اندک میدهند، و شفافسازی درآمدهای حاصل و نیز هزینه کردآنها، باید ابتدا «فرهنگ» پرداخت مالیات را جا انداخت. بعد با سختگیری و اجرای جرایم، مالیات «تمام» مشاغل را دریافت کرد. بااشاعه سایتهایی چون «سوتزنی» و غیره، هرگز این فرهنگ جا نمیافتد.
و اینکه چه جریانی پشت این تخریب است، از نظر من همان «تقابل» که گفتم بزرگترین علت این تخریب ناجوانمردانه است. از طرفی، باسقوط اخلاق و اقتصاد در جامعه، برخی نظریه پردازان اعتقاد دارند نبودن قشر الیت در یک جامعه، بسیار بهتر و قابل کنترلتر است ازاینکه اکثریت مردم زیر فشار باشند و چند شغل الیت و پردرآمد در همان جامعه وجود داشته باشند. شاید اکنون همین افراد با همین تفکرات، مشغول سرکوب جایگاه حقه پزشکان باشند.