یکشنبه، 2 دی 1403

یادداشتی از دکتر محمدهادی صادقی نائب رئیس دوم شورایعالی

پورشه و پراید سلامت

پورشه و پراید سلامت
پزشکی کشور، نیاز به یک بازنگری جدی در سیاست های حاکم بر خود دارد. آسیب شناسی نزول اعلام نشده سلامت، که نشانه های آن چندین سال است که آشکارا به چشم می خورد، امروزه ضرورتی تام دارد تا مبنای سیاست های شود که از سقوط کیفیت خدمات سلامت پیشگیری کند.

فصل اول: استاد دکتر سید علی ملک حسینی را می شناسید. پدر پیوند کبد ایران و افتخار علمی و مدیریتی کشور. در پیوند کبد، مرکز تحت مدیریت ایشان در سطح جهانی اعتباری در رده های نخست دارد. دوران مدیریت ایشان در دانشگاه علوم پزشکی شیراز هم یکی از موفق ترین دوره هایی است که این دانشگاه به چشم دیده است و از مشخصات آن بکارگیری تمام سلیقه ها و نگرش ها در قسمت های مختلف مدیریتی بود.

در صراحت بیان دکتر ملک حسینی جای هیچ تردیدی نیست. چه در مقابل رییس جمهور وقت دوران ریاست دانشگاه و چه اکنون؛ هیچ نشانه ای هم از دلبستگی و خودباختگی در مقابل فرهنگ های خارجی در وی نیست. با ایشان که صحبت می کنید چنان بی تعارف و راحت صحبت می کند که انگار یک ایلیاتی بی تکلف، صمیمی و انسان دوست، در زیر چادر افراشته در دشت، از شما پذیرایی می کند.

با وجودی که در رده اول علم جهانی، صاحب کرسی بلندی است اما برای بومی بودن و فهم بومی علم و البته با رعایت استاندارهای پیشرو روز، اهمیت آشکاری قائل است. در کنگره یکی از رشته های تخصصی، در سال گذشته، ایشان دعوت شده بودند، هم برای بیان سخنرانی علمی و هم تجلیل از مقام علمیشان.

در همین جمع علمی، استادی ایرانی از خارج از کشور دعوت شده بود که به خاطر شانیت بین المللی کنگره، سخنرانی خود را به زبان انگلیسی ایراد نمودند. در ترازوی حفظ شانیت بین المللی کنگره و استفاده بیشتر حضار و به نوعی بومی نگری و استفاده حداکثری از دانش، استاد ملک حسینی به صراحت قسمت دوم را مهمتر دیده و به سخنران در رابطه با اولویت استفاده از زبان بومی، تذکری پدرانه دادند و البته جایگاه علمی وی را نیز ستودند.

فصل دوم: سالها پیش، جمعی سه چهار نفره منزل استاد خدمتشان رسیدیم. ایشان به تازگی از سفری علمی از کشور آلمان بازگشته بودند. به قول استاد عبدالرسول فربود استاد مسلم بیهوشی که داستانهای دکتر را در اوقات فراغت بین جراحی ها شنیده بودند، در اتاق عمل های آلمان نیز فراست و تبحر و چیرگی استاد، در همان اوایل ورود اثبات شده و باعث ارتقا چندپله ای وضعیت ایشان در رده آموزشی مورد عمل شده بود.

دکتر از سفر علمی خود و تجارب کسب شده می گفت، آنهم نه فقط از دید یک استاد جراح بلکه همزمان با نگاه یک مدیر ارشد حوزه پزشکی.

حاصل کلام ایشان در یکی از محورها این بود:

 *جایگاه پزشکی ایران- تولید کننده پیکان- به مراتب از جایگاه پزشکی کشور صاحب پورشه بالاتر است.* 

فصل سوم: "وقتی ما نتوانیم پورشه داشته باشیم باید با پراید مشکلاتمان را حل کنیم". مضمون جمله فوق را حداقل دوبار از زبان مسئولان ارشد حوزه سلامت شنیده ام.

وقتی که تکنیک تشخیصی الکتروکمی لومینسانس را که در جای جای کشور شناخته شده و مدیریت و استفاده آن در جامعه پزشکی امری معمولی است، عملا و آنهم با زور بخش نامه از دور خارج می کنیم و به تکنیک های ساده تر و فقط ارزانتر روی می آوریم، آگاهانه یا ناآگاهانه پورشه زیرپا که توانمندی حفظ آن اعم از تولید و نگهداری را هم داریم با پراید و پیکان عوض می کنیم.

استیلای این نگاه در مدیریت تمام رشته های پزشکی به چشم می خورد.

استفاده از تکنولوژی جاگذاری حلقه در ترمیم دریچه میترال در ایران و دیگر تکنیک های مشابه در رشته مداخله ای قلب، خاطره ای است که بیش از ده سال است که در اتاق عمل های ایران به تاریخ پیوسته است. اعمال پیچیده قاعده مغز در جراحی مغز و اعصاب و نظایر آن در رشته های مختلف پزشکی در حال تبدیل شدن به یک رویا است.

اتاق اورژانس و مطب پزشکان عمومی که با شوق با گرفتن تاریخچه پزشکی به دنبال بهترین و دقیق ترین تشخیص ها بود، امروزه در حال تعویض  با اتاقی است که برای انجام پروسیجرهایی بکار می رودکه انجام آنها نیازی به صرف سالهای متمادی عمر یک فرزند پراستعداد و باانگیزه این مرز و بوم ندارد.

 *ما آگاهانه یا ناآگاهانه میراثی ارزشمندتر از پورشه بومی را با پراید غیربومی معاوضه می کنیم.* 

پزشکی کشور، نیاز به یک بازنگری جدی در سیاست های حاکم بر خود دارد. آسیب شناسی نزول اعلام نشده سلامت، که نشانه های آن چندین سال است که آشکارا به چشم می خورد، امروزه ضرورتی تام دارد تا مبنای سیاست های شود که از سقوط کیفیت خدمات سلامت پیشگیری کند.

 *دلخوشی به پراید و پیکان سلامت اشتباهی بزرگ در مدیریت این حوزه است.* 

بدون توجه جدی به مخاطرات این حوزه، پیکان سلامت نمی تواند از عهده مسیرهای پرپیچ و خم پیش رو برآید.

به دست گرفتن سرآمدی موقعیت علمی در منطقه و حفظ حداقلی  شاخص های سلامت مردم، نیاز جدی به واقع نگری و آگاهی از پیامدهای برنامه های جاری دارد.

سیاست گذاران در خانه ملت برای حفظ و ارتقای سلامت مردم، در معرض آزمونی با اهمیت هستند که می تواند دورنمایی حداقل چندساله را در کشور ترسیم کند.

امید است با دقت دلسوزانه در برنامه هایی چون لایحه توسعه هفتم و با استفاده جدی از نظرات کارشناسان دلسوز این حوزه و انجمن ها و مراجع فنی و تخصصی و تقویت مولفه های مثبت و رد بندهایی بی پشتوانه از منطق ارتقا سلامت، »مازراتی بومی سلامت» به عنوان هدفی که هم ممکن است و هم در بخش هایی تجربه شده است، کمترین توقع مردم شریف و نجیب این مرزو بوم و نمایندگان ایشان باشد.

دکتر امیر صدری امتیاز به خبر :

ارسال نظرات

نام

ایمیل

وب سایت

نظرات شما

هم اکنون هیچ نظری ارسال نشده است. شما می توانید اولین نظردهنده باشد.