دکتر قربان بهزایان نژاد استاد سابق دانشگاه و مترجم کتب تاریخی در زمینه پزشکی و تمدن اسلامی، تاکنون کتب بسیاری در زمینه پزشکی با نگاهی به تمدن اسلامی به چاپ رسانده و اخیراً دو کتاب جدید «پزشکی در تمدن اسلامی و تأثیر آن بر اروپای قرون وسطی» و «تفسیر رساله قرابادین سمرقندی» از وی وارد بازار نشر شده است.
به گزارش اداره کل روابط عمومی نظام پزشکی ، متن گفتگوی شفقنا با دکتر بهزادیان نژاد در ذیل آمده است:
** اخیراً دو کتاب (پزشکی در تمدن اسلامی و تأثیر آن بر اروپای قرون وسطی ترجمه و تفسیر رساله قرابادین سمرقندی) منتشر شده است؛ در صورت امکان مختصری درباره آنها توضیح بدهید.
از جنابعالی که این فرصت را در اختیار من گذاشتید سپاسگزاری می کنم؛ موضوع این دو کتاب از حیث پرداختن به بخشی از تاریخ تمدن اسلامی مشترک هستند و درون این موضوع دو موضوع کاملاً متفاوتی را دنبال می کنند: درخصوص کتاب اول باید گفت پزشکی تمدن اسلامی برایندی است از دریافت های شفاهی، کسب تجارت و اندوخته های ملل مختلف و نهضت ترجمه. پزشکی همواره ماهیت جهانی داشته است یعنی به هر سرزمینی که شرایط مهیا بوده وارد شده و یا مبانی و اصول خود به حیاتش ادامه داده و رشد کرده است؛ به سخن دیگر در هیچ منطقه جغرافیایی محدود نمانده است و از این رو آثاری که روزی به عربی ترجمه، زمانی دیگر به لاتین برگردانده شده که موضوع کتاب این ترجمه ها و تأثیر آنهاست و رساله قرابادین یکی از آثار بسیار مهم در حوزه دارو شناسی و تاریخ داروسازی در جهان اسلام است. کتابی که در قرن سیزده میلادی تدوین شده و نگرش علمی با نظریات آن دوره را منعکس می کند.
**چه چیزی شما را بر آن داشت که این کتب را برای ترجمه انتخاب کردید؟
برای پاسخ به این پرسش تاحدودی باید به گذشته وشرایطی که نسل ما گذرانده بر گردم ؛ تصویری که از پیشرفت های علمی تحت لوای اسلام در ذهن امثال من شکل گرفته بود از یک سو وواقعیت های عینی موجود یعنی عقب ماندگی کشور های اسلامی واستیلای جهل وخرافه از سوی دیگر باعث شد که همواره بخشی از مطالعات غیر تخصصی ام را به این موضوع اختصاص بدهم ؛ و زمانی که فرصتی پیش آمد مطالعه ذوقی ، اشتغال اصلی من شد . به واقع گمان می کنم جامعه اسلامی برای شناخت ومعالجه این دو درد جانکاهش باید تاریخ علم وفنون به ویژه تاریخ پزشکی را خوب کندو وکاو کند وریشه های عقب ماندگی و ورود خرافه های مختلف ورواج آنهارا ردیابی کند تا بتواند با معضلات کنونی مقابله کند.
**چرا بر تاریخ پزشکی این دوره تاکید دارید ؟
خوب پیوند پزشکی با جامعه وباورهای آن بیش از دیگر فنون است و محیط آن محل تلاقی باورهای اصیل وخرافات بوده و هست.
**ارتباطی موضوعی میان این دو کتاب جدید با کتبی که قبلاً ترجمه کردید، وجود دارد؟
بله، به نوعی موضوع اکثریت این کتا بها تاریخ اجتماعی با محوریت پزشکی است ؛ البته گاه بعضی از کتاب ها تاریخ فنی پزشکی را هم مد نظر داشته است. به هر حال این مجموعه از نویسندگان مختلف است ولی سیری به این شکل دارد : بررسی بستر ورود پزشکی به جهان اسلام وعوامل رشد ودستاوردها ؛ انتقال آن به اروپا ؛پیوند با اسلام سیاسی در دوره مدرن در کشورهای مختلف از جمله هند ، مصر، ایران و….
**این کتب در بردارنده چه نکاتی است که برای پزشکان جذاب باشد؟
علوم مختلف واز جمله پزشکی تاریخی را پیموده و امروز جایگاهی کسب کرده و به سوی هدفی در حرکت است. دانستن پیشینه که زمینه ساز آینده است بسیار ضروری است و دربین جامعه پزشکی علاقمندان زیادی دارد ؛ مثالی بزنم که این روزها ودر شرایط کرونایی برای همگان ملموستر است، این که در گذشته در جهان وبه خصوص در خاورمیانه ویا جهان اسلام همه گیریها منشا چه بحرانها ویا تحولهایی شده است، مواجهه با این بلیه ساده تر است؛ وقتی جدالهای فکری ناشی از همه گیری ها را بررسی کنیم جدالهای امروز در حوزه های مختلف از جمله سبب شناسی بیماری، علم ودین، منشا دست سازبودن بیماری یا طبیعی بودن آن که در گذشته هم مطرح بوده، فهم ساده تری خواهد داشت؛ و یا بیماری های روانی چه تحولاتی در سبب شناسی، شیوه های در مان طی کرده تا به وضعیت کنونی رسیده … کار روزمره اش را بهتر می تواند مدیریت کند و بهتر می تواند در پیشرفت های آتی مشارکت کنند.
**آیا در جهان اسلام در قرون وسطی یک نوع پزشکی داریم یا پزشکی های با مبانی متفاوت داریم و آیا این پزشکی ها در مناطق جغرافیایی مختلف تفاوت هایی دارند؟
خیر. پیشتر عرض کردم در جهان اسلام، پزشکی متکثر است: پزشکی که از یونان و کشورهایی مانند ایران، هند و… آمده و صبغه فلسفی و عقلی دارد؛ پزشکی که شاید بتوان گفت در واکنش به این پزشکی شکل گرفت و برخی از متفکران از آن به پزشکی مذهبی نام برده اند: یعنی طب النبی و طب الائمه و پزشکی عامیانه.
این هر سه نوع پزشکی به خصوص پزشکی عقلی که موضوع کتاب است، در درون خود تفاوت هایی دارد. برای مثال در خلافت غربی که سرآمدان آن ابن رشد، ابن زهر، زهراوی و… دیگران هستند به نسبت پزشکی خلافت شرقی که شاید با اغماض بتوان پزشکی ایرانی ها دانست و رازی، ابن سینا، اهوازی و … بزرگان آن هستند تقریباً دو رویکرد مختلف دارند. در خلافت غربی به ظرافت های فلسفی کمتر و به ابعاد تجربی اهمیت بیشتری می دهند و در خلافت شرقی بر عکس. و از این حیث تأثیرگذاریشان در اروپا هم متفاوت است. به هر حال ابن رشد نماینده پزشکی نظری خلافت غربی و ابن سینا همین جایگاه را در خلافت شرقی دارند. در حوزه های جغرافیایی هم تفاوتهایی به چشممی خورد ؛ برای مثال بین شیوه رازی و ابن سینا تفاوت جدی وجود دارد؛ خلاصه تکثری که نشانه نوعی آزادی اندیشه و عمل است به چشم می خورد.
**همواره از تأثیر پزشکی و علوم مختلف جهان اسلام بر اروپا شنیده ایم و کلیشه هایی در ذهن داریم، این کتاب چه ابعاد متمایزی را مطرح می سازد؟
به نکته بسیار خوبی اشاره کردید. هر علمی از جمله پزشکی متناسب با وضعیت علمی زمانه مبانی نظریی دارد؛ مبانی که کاربرد و کارآمدی آن و بقایش را تضمین می کند. این مبانی نظری ربطشان با آنچه در عمل درمان و نگهداشت سلامت صورت می گیرد حایز اهمیت است و بسیاری را به تحقیق در آن وادار ساخته است. موضوع این کتاب که دنیای قدیم را مورد بحث قرار می دهد نشان می دهد مبانی نظری پزشکی تمدن های پیشین چگونه در برابر اندیشه های برآمده از نگاه نو به انسان و طبیعت عقب نشینی می کند؛ افزون بر این روشن می سازد چگونه پزشکی از حالت انتزاعی دور می شود و بر مشاهده و تجربه متکی می گردد. این جدال و رقابت بسیار سخت که برآیند آن پزشکی مدرن است نافی این معنا نیست که در بنیادگذاری بسیاری از دانشگاه ها و سرفصل درسی آنها این کتاب ها و مبانی نظری آنها در تدوین آثار مدرن استفاده نشده است؛ به هر حال همین بحث و جدال موضوع اصلی و بحث اساسی کتاب است.
**از توضیحات شما اینطور استنباط می کنم، مبانی نظری و کارآمدی پزشکی در برابر اندیشه های مدرن توان ایستادگی نداشت، آیا می توان گفت پایان پزشکی ما در غرب رقم خورد.؟
باید در نظر داشته باشید پزشکی جهان اسلام و غرب هیچ کدام در برابر اندیشه های دنیای مدرن توان مقاومت نداشتند و نیازهای سلامت و معالجه مردم را نداشتند. برای مثال وقتی همه گیریهایی چون مرگ سیاه در دو سوی عالم شیوع یافت ناکارآمدی پزشکی مرسوم عیان گردید.
به هر حال حیات پزشکی دوره میانه در دوره مدرن به بحث مستقلی نیاز دارد؛ ولی اجمالاً باید گفت در غرب تا اواسط قرن هجدهم کما بیش از همین پزشکی استفاده می شود؛ پزشکی قیاسی – تجربی تمدن اسلامی همراه با اسلام سیاسی در بسیاری از کشورها و از جمله ایران وارد سیستم رسمی می شود، اما کارآمدی و مقرون به صرفه بودن و نیز معرفت شناسی آن مساله دیگری است. به سخن دیگر اگر بخواهم به سوال شما پاسخ بدهم خواهم گفت در مسیر نهضت های احیا و هویت طلبانه کاربرد سنت های پزشکی جزء لاینفک این جنبش ها شد و مطالعه بی طرفانانه و علمی را بسیار محدود ساخت و آن چه صورت گرفت یا از منظر علاقه و تایید و یا کتمان است، و در حال حاضر هم امکان شنیده شدن واقعیت ها از سه سو یعنی مذهبیون با دفاع از طب اسلامی ( با اغماض همان طب النبی )، ملیون و سنت گرایان از پزشکی ایرانی ( پزشکی قیاسی –تجربی ) و غالب دانشگاهیان از پزشکی مدرن، وجود ندارد. بنابراین نمی توان از پایان صحبت کرد ولی از عیان شدن ناکارآمدی و نداشتن مبانی علمی و احیا بله.
**در دوره اسلامی به تبع شرایط، پزشکی های مختلفی در جامعه رواج یافت که ذیل سه گفتمان یا نحله اصلی به بررسی آن پرداختید. این گفتمان ها بر اروپای قرون وسطی چه تأثیرات قابل ملاحظه ای گذاشت؟
به این پرسش می توان در دو سطح پاسخ داد :یکی همان آثار ترجمه شده است که تنها کتابهای پزشکی قیاسی – تجربی
به لاتین برگردانده شده اند وچنا ن که در متن مفصل توضیح داده است ، بر شیوه درمانگری ، ایجاد دانشگاهها ، تاثیر بر اندیشمندان وفیلسوفان ، سر فصل دروس پزشکی ، تدوین کتابهای مهم… اثر گذاشته است .این وجه در فصول مختلف کتاب با جزئیات شرح داده شده است ؛ وحتی بسیاری از مورخان معتقد اند که این تاثیر زمینه ساز اندیشه های نوزایی شده است ولی این کتاب چنان فرضیه ای را بررسی نکرده است؛ سطح دیگر بررسی ها از مراودات وانتقال شفاهی تجربیا ت است که در فرایند جنگهای صلیبی ، مسافرتها و….اتفاق افتاده است که به مطالعه علمی مستقلی نیاز دارد ؛ بررسی کتابهای تاریخی ووقایع نامه هایی چون اسامه بن منقذ در خصوص دو گفتمان دیگر را حایز اهمیت است ولی این کتاب انحصارا همان پزشکیی که از راه ترجمه انتقال یافته را پی می گیرد.
**افزون بر تأثیر پزشکی تمدن اسلامی بر شکل گیری نهادهای آموزشی، سرفصل ها و قانونمندی های آنها آیا شخصیت های تأثیرگذاری هستند که تحت تأثیر اندیشه های پزشکان این دوره باشند؟
بله. وقتی بحث از پزشکی دوره میانه می کنیم باید در نظر داشته باشیم پزشکی و فلسفه با هم هستند و پزشکی جزئی از فلسفه به حساب می آید؛ در نتیجه بسیاری از اندیشمندان از جمله شکسپیر، راجر بیکن، مونتاین و… تحت تأثیر اندیشمندان جهان اسلام بوده اند.
**در کتاب رساله قرابادین سمرقندی داروهای سنتی و خواص آنها را مورد بررسی قرار گرفته، طبق یافته ها در گذشته داروهای سنتی چه میزان بنیان علمی دارند؟ چرا امروز داروها و درمان های سنتی مورد انتقاد بعضاً شدیدی قرار می گیرند؟ این گذر از تاریخ علوم، بازگشت به عقب است یا نشانه نوعی از پیشرفت می باشد؟
قبل از پاسخ به این سوال تذکری را لازم می دانم: وقتی از بنیان علمی بحث می کنیم پارادایم دنیای مدرن مد نظر است؛ در حالی که این کتاب مربوط به قرون وسطی است؛ و در آن دوره پزشکی با دو مشخصه فلسفی و اثر بخشی تجربی شناخته می شود؛ مصحح و شارح انگلیسی رساله قرابادین مقدمه محققانه ای نوشته اند ودر آن به نوعی مبانی فلسفی (نظریه اتمیسم) را درساخت داروهای تر کیبی بحث کرده اند؛ پس می توانیم بگوییم مبنا همان رویکردهای مسلط آن دوران مورد استفاده بوده است.
برای پاسخ به سوال شما باید ماهیت جدال ها را روشن کنیم و در بستر تاریخی آن ها را ردیابی کنیم وگرنه به اشتباه می افتیم؛ به هر حال امروز اثر بخشی داروها ودیگرمعالجات از روند و شیوه قابل رد و اثبات پذیرفته جامعه علمی تبعیت می کند یعنی هر ماده ای در آزمایشگاه، مدل های حیوانی وکار آزمایی بالینی مورد بررسی قرار می گیرد و مطابق یافته های آن عمل خواهد شد. اگر این مبنای علمی پذیرفته شود و مبنای داوری باشد که راه دیگری نیست، این جدال ها و به گفته شما انتقادها به هم افزایی تبدیل می شود؛ و اگر این چارچوب از ناحیه هر نحله ای و با هر گرایشی پذیرفته نباشد که دیگر بحثی نمی توان داشت.
بحث این روزها که شما به آن اشاره می کنید دقیقا برای پذیرش همین قاعده بدیهی است؛ من تمایلی به ورود به این مناقشه ندارم، چون مبنای داوری پذیرفته نیست. من در جای دیگری و در همین کتاب ها ریشه های این نزاع را در قرون اولیه اسلام پی گرفته ام؛ یعنی همان جدال های عقلگرایان و نقلگرایان در حوزه پزشکی.
**بسیاری بر این باوراند که اندیشه های جهان اسلام موجب شکل گیری رنسانس و علوم جدید از جمله پزشکی شده است، پس چرا در جهان اسلام چنین اتفاقی نیافتاده است؟
ابتدا عرض کنم این کتاب چنین ادعایی ندارد؛ و حضور پزشکی با سابقه تمدن های باستان که در تبلور آنها در آثار عربی به چشم می خورد را گزارش می دهد. این گزارش با استفاده از نوشته های غربی نظیر حکایت های کانتر بری ،شکسپیر، داوینچی و… صورت می گیرد و اما پرسش شما بسیار اساسی است و ذهن خیلی از اندیشمندان را به خود مشغول ساخته است. گاهی در ایران پاسخ سر دستی و کلیشه ای به این پرسش توسط افراد داده می شود که ماهیت علم و تکنولوژی را نمی شناسند و از منظر سیاسی به این پرسش و دیگر سوالهای اساسی پاسخ می دهند . به هر حال شکل گیری و یا رشد علمی در هر جامعه ای معلول علل مختلفی است و شاید بتوان برآمدی از روح زمانه دانست: موقعیت های جغرافیایی، تفکر جامعه، نیروهای حامی …. دست به دست هم می دهند و پدیده ای را به وجود می آورند. به نظر می رسد باید مقدم بر این پرسش مهم به این سوال بیندیشیم و تلاش کنیم از همین علم در دسترس در جهت بهبود زندگی و سلامت جامعه استفاده کنیم، شرایطی فراهم کنیم که علمی اندیشیدن نهادینه گردد و پس از آن به توسعه علمی فکر کنیم.
**قسمت آخر پاسخ شما معلول شرایط زمان و ناشی از مشکلات ناشی از کرونا نیست؟
کتمان نمی کنم و بسیار از علمی تصمیم گیری نکردن متأسفم و بحث امروز ما نیست و بحث مستقلی را می طلبد.
**کتاب دیگر رساله ای است از سمرقندی پزشک اوایل قرن سیزدهم، ویژگی این اثر و کاربرد احتمالی آن در شرایط کنونی چیست؟
این رساله را مارتین لوی با همکاری نوری الخالدی با مراجعه به نسخه های مختلف تصحیح کرده اند و از عربی به انگیسی برگردانده اند. در این مسیر به نسخه ها و بررسی های علمی و آزمایشگاهی بسیاری مراجعه کرده و حتی به صورت میدانی کاربرد داروها را در بازارهای کشورهای مختلف مطالعه ومعادل های علمی گیاهان را مشخص کرده اند. از این روبه نظر می رسد منبع بسیار گرانبهایی برای محققان حوزه داروشناسی و گیاهان دارویی فراهم آورده اند. و در عین حال نسخه از حیث میراثی هم حائز اهمیت است. نمایی از پیشرفت های داروسازی و داروشناسی در تمدن اسلامی را نشان می دهد ونقش هر ملتی را نمایان می کند. صنعتی که در این دوره بسیار پیشرفت نمود و چنان که لوی مورخ نام آور تاریخ داروسازی و شیمی گفته بسیار دیرتر از دیگر علوم دچار رکود گردید. علمی که رونق اقتصادی و تردید بین ممالک مختلف از یک سو و نیاز ملموس و تأمین مایحتاج از منابع محلی موجبات توسعه اش را فراهم آورده بود. بنابراین مطالب آن می تواند دست مایه تحقیقات تازه و ساخت داروها شود.
***
در بخشی از کتاب «پزشکی در تمدن اسلامی» آمده است:
عده ای پزشکی را محصول تجربه بشری می دانند و معتقدند انسان یا از مشاهده در حیوانات و یا طبیعت به صورت اتفاقی به آن دست یافته است؛ و از همین رو، اثر آن را هم بر قوانین طبیعی استوار می دانند. دیگرانی الهام خدایی را عامل شکل گیری دانسته و اثر بخشی اش را منوط به منشاء الهی می دانند. در هر حال به هر یک از این دو نظر باور داشته باشیم.
تأثیرپذیری پزشکی از باورهای دینی به ویژه ادیان ابراهیمی(مسیحیت، یهودیت و اسلام) و نیز اعتقادات غیر دینی و تعامل بین آنها، انکار ناشدنی است.
نویسنده در بخش دیگر این کتاب درخصوص پزشکی دوره اسلامی آورده: حضرت محمد(ص) بین سالهای ۵۶۹ تا ۵۷۰ میلادی چشم به جهان گشود و در سال ۶۰۰ به پیامبری مبعوث شدند؛ دیری نپایید که ممالک مختلف و یا فرهنگ های مختلف، سطح برخورداری اقتصادی متفاوت و… به دین اسلام گرویدند و تحت حاکمیت واحد قرار گرفتند. در سرزمین های پهناور تحت نفوذ حاکمیت جدید، مبادلات تجاری سهل تر شد و به تدریج در اثر فتوحات وضعیت اقتصادی بهبود یافت و تحت تأثیر آموزه های اسلام شرایط فرهنگی اش فراهم شد، که دانشمندان و محققان مختلف در زمینه های گوناگون به تحقیق و نوآوری اشتغال یافتند. نحله های فرکری متعددی شکل گرفت؛ و به تبع شرایط، پزشکی های مختلفی در جامعه رواج یافت.
در بخشی از کتاب رساله قرابادین سمرقندی آمده است:
درباره نقش ایرانیان بر اجزاء و مؤلفه های تمدنی جهان اسلام سخن بسیار گفته شده و اختلاف نظرهای جدی بروز کرده است. باید یادآوری کرد داروسازی و داروشناسی از جمله علومی است که نسبت به دیگر رشته های تخصصی در جامعه اسلامی پیشرفت های زیادتری داشته است و علی رغم آنکه پیوستگی زیادی با کیمیاگری از یک سو و جادوگری از سوی دیگر که هر دو اغلب فاقد سنت نوشتاری بوده و یا به زبان خاصی تحریر می شدند، که تنها شمار معدودی می توانستند از آنها بهره بگیرند و از منظر سوم اتکاء بیشتر به روش های تجربی و تعاملی داشتند، از این رو آثار و نوشته های گران سنگی در اختیار می باشد.
کتبی که از دکتر قربان بهزادیان نژاد به چاپ رسیده است:
«آنتی بیوتیک ها و درمان های بیماری های عفونی»
«ایمنی و عفونت»
«کنترل کیفیت در آزمایشگاه میکروبیولوژی»
«پزشکی اسلامی در دوره میانه»
«طاعون و افول تمدن اسلامی»
«تاریخ جنون در جامعه اسلامی دوره میانه»
«نوسازی پزشکی در کشورهای شرقی»
«نوسازی پزشکی و بهداشت در ایران دوره قاجار»
«پزشکی و اسلام در هند مستعمره»
«پزشکی و سنت علمی در تمدن اسلامی»
«پزشکی و علوم زیستی در تمدن اسلامی»
«اندیشه جهانی و آزادی باورها در پزشکی تمدن اسلامی»
«شرح رساله قرابادین الکندی»
«اخلاق پزشکی امروزی»
«پزشکی در تمدن اسلامی و تأثیر آن بر اروپای قرون وسطی»
«تفسیر رساله قرابادین سمرقندی»
انتهای پیام