عضو مجمع عمومی انجمنهای علمی پزشکی کشور با بیان اینکه بیشترین تاثیر بر اقدامات توانبخشی از سوی سازمان بهزیستی انجام میپذیرد، گفت: «این سازمان باید بتواند همیشه در ارتقای دانش مددجویان و کارکنان خود تلاش کند. این تغییر نام و جدا شدن مفهوم بهزیستی به مثابه آن است که یکی از فرصتها برای این ارتقای دانش از دست رفته و برای فرصتهای برابر نیز مانع ایجاد شده است.»
منبع: روزنامه سپید
سلامت، بهزیستی و توانبخشی همگی واژههایی هستند که اعمالی را برای ارتقای سطح زندگی انسان و حفظ شرایط مناسب او توضیح میدهند.
گاه این واژهها محل منازعه فعالان حوزه یا جوامع هدف میشوند. آخرین نمونه این منازعهها هم به تغییر نام دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی به دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی برمیگردد. امری که با موافقت وزارت بهداشت صورت گرفته و اینک به محل اعتراض برخی انجمنهای علمی پزشکی تبدیل شده است.
بازگرداندن دانشگاه به رسالت اصلی خود
به گزارش خبرنگار سپید، اواخر دیماه امسال بود که حمیدرضا خانکه رئیس دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی از تغییر نام این دانشگاه تا قبل از پایان سال جاری خبر داد و گفت: «خوشبختانه با موافقت و مصوبه هیات امناء، نام دانشگاه به «علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی» تغییر کرد و با امضای وزیرمحترم بهداشت، برای شورای گسترش ارسال شده و بنظر میرسد که تا قبل از سال جدید، اسم دانشگاه را به حوزهای برگردانیم که معرف رسالت این دانشگاه و مورد پذیرش جامعه باشد.» این موضوع از سوی سعید نمکی وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با استناد به رای صادره در دویست و هشتادمین جلسه شورای گسترش دانشگاههای علوم پزشکی مورخ ۱۳۹۹/۱۱/۱۳ مورد موافقت قرار گرفت تا رسما دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی با نام جدید خود یعنی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی مورد شناسایی قرار گیرد.
فاصله با اهداف
این تغییر نام انتقاداتی را به ویژه در میان برخی انجمنهای علمی پزشکی از جمله انجمن علمی کار درمانی برانگیخت. محمدرضا اسدی، نایب رئیس این انجمن در گفتوگو با سپید به تشریح دلایل اصلی انتقادات انجمن متبوع خود پرداخت.
اسدی در ابتدا با اشاره به ریشههای تاسیس دانشگاه علوم بهزیستی و گفت: «زمین دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی متعلق به مرکز خیریه حضرت علی اصغر بود که در اختیار ایده تاسیس مرکزی شبانهروزی برای خدمت به کودکان دچار عقب ماندگی ذهنی و معلولان جسمی حرکتی قرار گرفت. از سوی دیگر سازمان بهزیستی در آن زمان میخواست همچون دیگر ارگانها یک مرکز آموزش عالی با هدف، ارتقای دانش کارکنان خود، تربیت نیرو و ارتقای دانش مددجویان داشته باشد. همچنین با توجه به اینکه تولیت اصلی توانبخشی در کشور با سازمان بهزیستی است دانشگاه علوم پزشکی و توانبخشی در سالهای 72 و 73 تاسیس شد. هیئت امنای آن نیز از سوی سازمان بهزیستی که آن زمان هنوز زیر مجموعه وزارت بهداشت بود معرفی میشد. به همین دلیل وزارت بهداشت در این راستا همگام و همیار یکدیگر بودند.»
وی افزود: «این دانشگاه در آن زمان علاوه بر ارتقای دانش و تربیت نیرو، سهمیههای آموزشی نیز برای جامعه هدف سازمان بهزیستی به ویژه افراد دارای معلولیت در نظر گرفته بود تا این افراد در آنجا تحصیل کرده و بتوانند به ارتقای دانش و مهارت خود بپردازند.»
اسدی ادامه داد: «پس از آن سالها تعیین ریاست دانشگاه وابسته به تصمیمهای سیاسی بود. لذا رفته رفته دانشگاه با اهداف تاسیس خود فاصله گرفت. این موضوع با مخالفت رئیس سازمان بهزیستی در جریان انتخاب رئیس دانشگاه در سال 84 نمود یافت. پس از آن نیز سازمان بهزیستی از بدنه وزارت بهداشت مجزا و جزئی از وازرت تعاون، کار و رفاه شد. لذا مسیر و راه نرفته ارتقاء دانش کارکنان و جامعه هدف کاملاً مسدود شد. پس از آن تمامی افراد میبایست با سهمیههای آزاد در کنکورهای سراسری شرکت میکردند تا نمره و رتبه پذیرش در دانشگاه را به دست آورند.»
اسدی با بیان اینکه فاصله دانشگاه با اهداف تاسیس آن بسیار زیاد شده است، گفت: «از نظر من تغییر اسم از «علوم بهزیستی و توانبخشی» به «علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی» ناشی از عناد با اهداف اولیه تاسیس دانشگاه است.»
عضو مجمع عمومی انجمنهای علمی پزشکی کشور با بیان اینکه بیشترین تاثیر بر اقدامات توانبخشی از سوی سازمان بهزیستی انجام میپذیرد، گفت: «این سازمان باید بتواند همیشه در ارتقای دانش مددجویان و کارکنان خود تلاش کند. این تغییر نام و جدا شدن مفهوم بهزیستی به مثابه آن است که یکی از فرصتها برای این ارتقای دانش از دست رفته و برای فرصتهای برابر نیز مانع ایجاد شده است.»
اسدی با بیان اینکه تقصیری متوجه مدیران کنونی دانشگاه در به وجود آمدن این وضعیت وجود ندارد، اظهار کرد: «وضعیت کنونی و فاصله گرفتن با اهداف اولیه ناشی از سنگ بنای کجی بود که به دلیل عدم همکاری سازمانهای مرتبط در سالهای گذشته و عمل منفعلانه آنها به وجود آمد.»
نایب رئیس انجمن علمی کار درمانی با بیان اینکه در تغییر نام این دانشگاه هیچگونه مشورت یا نظرخواهی از انجمنهای علمی مرتبط صورت نگرفته است، گفت: «یکی از انتقادات اصلی ما این است. این دانشگاه به هر حال هیئت امنایی دارد و میبایست در این راستا تصمیماتی اخذ کند و این تصمیمات باید بر اساس مصالح باشد. اما نگرانی ما از این بابت است که با تغییر نام یک دانشگاه، آن را از انجام خدماتی که میتواند برای توانبخشی و توانمندسازی جامعه هدف در نظر بگیرد دور کند.»
وی یادآور شد: «دیدگاه وزارت بهداشت در همه زمینهها حتی در توانبخشی هم پزشکی محور است به همین دلیل ممکن است از سایر حوزههای توانبخشی غافل شود. این امکان وجود دارد که ابعاد روانی، معنوی و اجتماعی معلولیت فراموش شده و صرفا به جنبههای پزشکی آن پرداخته شود. لذا یکی دیگر از نگرانیهای ما این است که پیشگیری از آسیبهای اجتماعی نیز ممکن است به حاشیه رانده شود و سایر موارد نیز در اولویتهای بعدی قرار گیرند. آسیبهای اجتماعی ریشه در مسائل اجتماعی و روانی دارند. تنها بخش کوچکی از آسیبهای اجتماعی به مسائل پزشکی ارتباط دارد.»
وی با بیان اینکه ممکن است در آینده مشکلاتی در حوزههای اجتماعی مرتبط با توانبخشی در این دانشگاه به وجود بیاید، گفت: درمجموع عوض کردن نام یک دانشگاه ناشی از یک نگرش منفی است تا یک اقدام کاربردی، در واقع در این زمان این اقدام بیشتر احساسی است و در پشت تفکر آن یک خطاهای نگرشی نهفته است.»
نایب رئیس انجمن علمی کاردرمانی یادآور شد: «دانشگاه محل تبدیل شعار به شعور است. نمیتوان با بیان احساسی و تفکرات غلط، شعار را در ذهن دانشجوها به شعور تبدیل کنیم.»
وی همچنین در رابطه با تاثیر بر موضوع توانبخشی نیز گفت: «این نگرانی وجود دارد که در آموزش دانشجویان توانبخشی از این به بعد به جای جنبههای اجتماعی توانبخشی، جنبههای پزشکی آن برجسته شود.»
نگرانیهای اسدی در حال مطرح میشود که خانکه چندی قبل در تشریح اقدامات و برنامههای توانبخشی این دانشگاه اظهار کرد: «آنچه که مسلم است، خدمات توانبخشی که نیاز حداقل یک سوم جامعه و نیاز سالمندان با جمعیتی حدود ۱۰ درصد جامعه میباشد، باید بصورت استاندارد، قابل دسترس، ارزان قیمت و ادغام شده در نظام سلامت، در اختیار مردم قرار بگیرد.»
خانکه افزود: «فلسفهای متناسب با دانش روز دنیا، در دانشگاه پیگیری خواهد شد. ادغام خدمات توانبخشی، سلامت اجتماعی، سلامت روانی و همچنین مدیریت سلامت در حوادث و بلایا (به دلیل حادثه خیز بودن کشور) در شبکه بهداشتی نظام سلامت کشور از جمله این فعالیتها است. به صورت خلاصه خدمات توانبخشی از خانههای بهداشت تا بیمارستانهای تخصصی و فوق تخصصی، باید در دسترس مردم قرار بگیرد.»
وی یادآور شد: «هم اکنون مفهومی به عنوان «توانبخشی اولیه» جای خود را در دنیا باز کرده است. یعنی ما برای افرادی که دچار محدودیت هستند و یا در آینده ممکن است که با محدودیت روبه رو بشوند، غربالگری فعال داشته باشیم و خدمات توانبخشی اولیه ارزان قیمت به آنان ارائه بدهیم تا در آینده نیازمند خدمات گران قیمت بستری و توانبخشی نشوند. بنابراین باید از طریق خانههای بهداشت روستایی، مشکلاتی مانند کاهش بینایی، کاهش شنوایی، مشکلات جسمی و حرکتی و مشکلات سلامت روان را شناسایی کرد و با ارائه خدمات اولیه ارزان قیمت، مانع پیشرفت بیماری شد و از یک طرف هم عدالت سلامت ایجاب میکند که خدمات توانبخشی و خدمات سلامت روان در دورترین نقاط کشور در دسترس مردم باشد، نه اینکه فقط در شهرهای بزرگ و مراکز استانها این دسترسی وجود داشته باشد.»