دوشنبه، 5 آذر 1403

برخی چالش‌های طب سنتی در گفتگو با سرپرست طب ایرانی و مکمل وزارت بهداشت

در رویکرد طب سنتی ایرانی پیشگیری بر درمان اولویت دارد

در رویکرد طب سنتی ایرانی پیشگیری بر درمان اولویت دارد
طب سنتی( یا طب ایرانی یا طب گیاهی) این روزها محل بحث و تشکیک فراوان است. دانش آموختگان حوزه طب دانشگاهی(یا طب مدرن) عموما با فعالان این حوزه زاویه دارند و حضور افرادی از حوزه های مختلف و با تحصیلات مختلف در این حیطه که عموما در درمان دخالت می کنند چالش های فراوانی را شکل داده است. درخصوص برخی سئوالات مطرح در این حوزه با خانم دکتر نفیسه حسینی یکتا PHD طب سنتی ایرانی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ارتش، سرپرست دفتر طب ایرانی و مکمل وزارت بهداشت و نائب رئیس انجمن علمی طب سنتی ایران به گفتگو نشستیم که در زیر می‌خوانید (و البته در خصوص این حوزه قطعا حرف‌ها و انتقادات و پیشنهادات زیادی وجود دارد که امیدواریم در آینده به آن‌ها بپردازیم)
  • به عنوان اولین سئوال، بفرمایید به طور کلی طب سنتی ایرانی رویکرد درمانی دارد یا رویکردش عملکرد مکمل درمان است؟

باید دقت داشته باشیم رویکرد طب ایرانی یک رویکرد پیشگیرانه است که در آن پیشگیری بر درمان تفوق دارد. بخش عمده‌ای از آموزه‌های موجود در منابع مکتب طب ایرانی حول محور اصلاح سبک زندگی است. وقتی درباره درمان در طب سنتی صحبت می‌کنیم؛ درمان به سه بخش تقسیم می‌شود که بخش اول آن اصلاح سبک زندگی، بخش دوم استفاده از گیاهان دارویی و بخش سوم آن استفاده از اعمال یداوی است که در فرهنگ عامه تحت عنوان حجامت، زالودرمانی و امثال آن شناخته می‌شود. بنابراین در طب ایرانی اصل بر پیشگیری است و اصول آن هم حول اصلاح سبک زندگی است. در درمان هم اصل بر اصلاح سبک زندگی است و تا جایی که اصلاح سبک زندگی بتواند پاسخگو باشد، از آن استفاده می‌شود. در قدم بعدی از گیاهان دارویی و بعد از آن از اعمال یداوی بهره برده می‌شود. خوب است اشاره کنم این مظلومیت طب ایرانی است که گاهی طب ایرانی را مساوی حجامت و سایر اعمال کمک درمانی معرفی می‌کنند. اعمال یداوی بخش کوچکی از طب ایرانی است و انقدر گستره آموزه‌های درمانی این مکتب زیاد است و انقدر روش‌های توصیه شده در پیشگیری و درمان متنوع هستند که ظلم بزرگی به این مکتب غنی است که بخواهیم طب سنتی ایرانی را فقط در اعمال یداوی ببینیم. البته وقتی به طور خاص درباره درمان صحبت می‌کنیم خیلی مهم است که درباره چه بیماری‌ای صحبت می‌کنیم؟ گاهی در مورد بیماری حاد این سوال پرسیده می‌شود. مثلاً فردی با یک آپاندیسیت حاد بخواهد بیماری‌اش را درمان کند، قطعاً طب سنتی نمی تواند این بیماری را درمان کند. به هیچ عنوان به چنین بیماری توصیه نمی‌شود از روش‌های درمانی طب سنتی ایرانی استفاده کند. اما گاهی در مورد بیماری‌ای صحبت می‌شود که نیاز است هشداردهنده ها را مدنظر قرار دهیم. مثلاً بیماری با کمردرد مراجعه می‌کند. اگر در نگاه اول کسی از طب رايج بي بهره باشد و ازطب سنتي هم اطلاع درستنداشته باشد شاید فکر کند می‌تواند با روش‌های طب سنتي سريع وارد درمان شد، در حالی که ما به عنوان پزشک می‌دانیم اگر فرد کمردردی دارد که اخیراً شروع شده و شدت آن زیاد است و همراه با علائم نورولوژیک هست و ساير هشدار دهنده ها را هم دارد حتماً به بررسی ویژه نیاز دارد و در دسته کمردرد مزمن قرار نمی‌گیرد که بخواهیم برخی روش‌ها را بدون در نظر گرفتن سایر علل استفاده کنیم. پس مهم است درباره چه بیماری‌ای صحبت می‌کنیم. اگر در مورد بیماری مزمنی مانند دیابت و فشارخون باشد تحقیقات نشان داده که اصلاح سبک زندگی کمک به درمان می‌کند و گاهی سبب درمان می‌شود. در اين بيماري ها طب سنتي حرف هاي مستدلي براي گفتن دارد . البته گاهی در مورد بیماری دیابت هم با افزایش قندخون مواجه هستیم که خطرات جدی و اورژانسی برای فرد ایجاد می‌کند که در این خصوص هم اجازه نمی دهیم این بیمار وارد روش‌های درمانی طب سنتی بشود و باید از روش‌هایی که سریع قند خون را پایین می‌آورد استفاده می‌کنیم. نتیجه می‌گیرم که کسانی می‌توانند طب سنتی ایرانی را ارائه بدهند که علم طب روز را داشته باشند و می‌توانند تشخیص بدهند کدام روش درمانی برای بیمار موثرتر و بهتر و کم هزینه تر است و از کدام روش نباید برای بیمار استفاده کرد. در ادامه این سوال پیش می‌آید که آیا طب سنتی ایرانی می‌تواند به درمان سرطان هم کمک کند؟ آیا می‌توانیم به بیمار سرطانی بگوییم درمان طب رایج را کنار بگذارد و فقط از طب سنتی استفاده کند؟ قطعاً خیر. حتماً بیماری که مبتلا به بیماری بدخیم است و زمان‌های طلایی برای او مهم است باید از درمان‌هایی که تاثیر سریعتر و کارآمد دارد استفاده کند و به هیچ عنوان اجازه نمی دهیم بیمار از آن روش‌های درمانی محروم شوند. از سوی دیگر می پرسیم آیا طب سنتی ایرانی در مورد بیمار مبتلا به بدخیمی هیچ حرفی برای گفتن ندارد؟ پاسخ این سوال هم خیر است. حتماً اصلاح سبک زندگی و استفاده از برخی روش‌های درمانی که تعدادی از آنها در بوته آزمایش قرار گرفته اند و مقالات کارآزمایی‌های آنها در مجلات معتبر چاپ شده، می‌تواند در بهبود کیفیت زندگی این افراد مورد استفاده قرار بگیرد. یعنی فردی که مبتلا به بیماری بدخیم است و درمان‌هایی را از طب رایج می‌گیرد با اصلاح سبک زندگی و استفاده از برخی روش‌های درمانی، کیفیت زندگی خودش را بهبود ببخشد و می‌تواند با استفاده از طب سنتی ایرانی برخی عوارض شیمی درمانی و رادیوتراپی را کم کند.

 

از نگاه وزارت بهداشت به چه کسانی متخصص طب سنتی گفته می شود؟ و چه کسی ناظر بر عملکرد آن‌ها است؟

  • وزارت بهداشت به کسانی متخصص طب سنتی ایرانی می‌گوید که دارای مدرک دکترای تخصصی طب سنتی هستند، یعنی پزشک عمومی هستند و بعد از شرکت در آزمون دکترای تخصصی وارد این مقطع می‌شوند و در دانشکده‌های طب سنتی در این رشته به تحصیل می‌پردازند. بعد از آزمون‌های جامع، پروژه پژوهشی سنگینی پشت سر می‌گذارند و مقالات آنها باید در مجلات معتبر منتشر شود در این رشته فارغ التحصیل می‌شوند. وزارت بهداشت این افراد را دکترای تخصصی طب سنتی ایرانی می‌داند و این در آئین‌نامه‌ها مشخص هستند، از جمله آئین‌نامه فعالان حوزه طب سنتی و فروش گیاهان دارویی که حدود فعالیت‌ها مشخص است. دسته دیگر پزشکان دوره دیده هستند که پزشکان عمومی می‌توانند دوره مورد تایید وزارت بهداشت را بگذرانند و معاونت درمان این دوره را می‌پذیرد و این افراد در حوزه محدودیت فعالیت‌های آئین نامه مشغول می‌شوند. طبیعتاً کسانی که دارای دکترای تخصصی هستند محدوده فعالیت وسیعتری دارند. در حوزه نظارت بر آن‌ها هم باید بگویم متخصصان طب سنتی ایرانی پزشکانی هستند که شماره نظام پزشکی دارند و پروانه مطب را از سازمان نظام پزشکی می‌گیرند. هرجایی که به تخلفات پزشکان در رشته‌های دیگر رسیدگی می‌کند در مورد متخصصان طب ایرانی هم رسیدگی می‌کند.

خیلی از فعالان این حوزه اما هیچ مدرک آکادمیک و هیچ تحصیلات مرتبطی ندارند

  • در خصوص افرادی که هیچگونه مدرکی در این خصوص ندارند و تحصیلات پزشکی ندارند و ارائه فعالیت می‌کنند آئین نامه می‌گوید لازم است در خصوص ارزشیابی این افراد آئین نامه‌ای تدوین شود که این کار در دفتر طب ایرانی وزارت بهداشت با هماهنگی معاونت درمان در حال انجام است تا این افراد توسط دانشگاه‌های علوم پزشکی مورد بررسی قرار بگیرند و اگر مورد تایید قرار گرفتند در سلامتکده‌های طب سنتی زیر نظر پزشکان ارائه فعالیت کنند. هرگونه فعالیت خارج از این چارچوب، غیر قانونی است و معاونت درمان باید آنها را مورد نظارت قرار بدهند. لازم است این نکته را تاکید کنم که الآن به خاطر تقاضای مردم برای گرفتن خدمات طب سنتی می‌بینیم جریان‌های شیادانه مدعی با نام طب سنتی یا طب اسلامی و امثالهم ادعاهای عجیب و غریبی مطرح می‌کنند. گاهی حتی رسانه ملی هم در این خصوص دقیق عمل نمی کند و از این بلندگو اطلاعاتی به مردم داده می‌شود که مورد تایید جامعه علمی و آکادمیک طب ایرانی هم نیست. نیاز است این حوزه ساماندهی جدی بشود. یکی از مراحل آن تدوین دستورالعمل اجرایی است که این افراد مورد ارزشیابی جدی قرار بگیرند و حدود و ثغور ادعاها مشخص بشود. یک کار مهم دیگر نظارت جدی معاونت درمان است تا افراد نتوانند با سوءاستفاده از استیصال مردم سلامت آنها را به خطر بیندازند. نکته دیگر بازنگری جدی در قوانین و مجازات‌ها است. حالا حتی وقتی پرونده‌ تشکیل می‌شود به علت ناکارآمد بودن مجازات‌های مداخلات درمانی این افراد حتی پس از محکوم شدن بازهم به آن فعالیت برمی گردند. نکته مهم دیگر نظارت بر آموزش است. زیرا مراکز آموزشی داریم که با مشارکت برخی دانشگاه‌ها دوره‌هایی را برگزار می‌کنند و با ادعای اعطای مدرک آموزشی معتبر، متقاضیان را فریب می‌دهند. نیاز به نگاه جدی به این حوزه برای ساماندهی آن است و دفتر طب ایرانی هم آماده است که به ساماندهی این حوزه کمک کند.

 

در حوزه طب سنتی چه مطالعات و پژوهش‌های آکادمیکی صورت گرفته؟

  • فارغ التحصیلان PHD طب سنتی ایرانی برای فارغ التحصیل شدن نیاز دارند مرحله کارآزمایی بالینی را بگذرانند. این پروژه هم تحت نظارت دانشگاه علوم پزشکی محل تحصیل آنها است و مورد تایید معاونت پژوهشی خواهد بود. ماحصل این پایان نامه‌ها مقالاتی است که از شروط فارغ‌التحصیلی این متخصصین است. مقالاتی که تا 14 مهر 99 در پایگاه تحقیقاتی اسکوپوس قرار داده شده بالغ بر 2315 مقاله است که 75 درصد آنها مقالات اصیل، 17 درصد مقالات مروری و کمتر از 10 درصد هم دیگر مقالات بوده‌اند. اغلب این مقالات از نوع پژهشی و ماحصل کار بالینی و حوزه شیوه‌های درمانی طب سنتی و مکمل هستند. قاعدتاً تمامی ضوابط حاکم بر کار پژوهشی که مورد تایید معاونت پژوهشی دانشکده علوم پزشکی بر این مقالات اجرا شده است. اضافه کنم در مقاله‌ای در باره بازه زمانی 2010 تا 2020 آمده ایران مقام پنجم را بعد از چین، هند، برزیل و امریکا در تولید علم در حوزه طب سنتی و گیاهان دارویی به دست آورده که این مقطع زمانی مصادف با تاسیس دانشکده‌های طب سنتی در ایران است. تمامی کارآزمایی‌های بالینی که در دانشکده‌های طب سنتی انجام شده در مشارکت با سایر گروه‌های تخصصی پزشکی انجام شده است مثلا اگر در خصوص علائم گوارشی کار تحقیقاتی داشته باشیم حتماً یک متخصص گوارش در آن تحقیق حضور دارد. هر استادی که در این پروژه‌ها وارد شده ضوابط سختی که برای تصویب وجود دارد را شاهد بوده است. از جامعه همکاران متخصص در سایر رشته‌ها درخواست می‌کنم با دید و نگاه باز و روشن به دستاوردهای پژوهش‌های انجام شده در داخل و خارج کشور نگاه کنند و بیماران را از تمامی ظرفیت‌های مکاتب درمانی بهره مند کنیم. نگاه متعصبانه سبب نشود بیمار از روش موثر بر درمان بیماری اش محروم بماند. دیدگاهی که عرض کردم یک دیدگاه جهانی و استراتژی سازمان بهداشت جهانی است که کشورهای عضو این سازمان را موظف به ادغام خدمات طبی طب‌های سنتی و مکمل در نظام سلامت کرده است. این اتفاق در کشور ما هم گام به گام و با قدم‌های علمی و محکم در حال رخ دادن است. ما ادغام خدمات طب سنتی را در شبکه در سطح یک خدمات در سوم مهرماه با حضور مقام محترم وزارت در شهرستان اردکان به صورت پایلوت شروع کردیم. خوب و جدی هم داریم پیش می‌رویم. امیدواریم در سطوح مختلف بتوانیم از این ادغام بهره ببریم. بر این باور هستیم که اگر دوشادوش همدیگر در رشته‌های مختلف تخصصی از همه ظرفیت‌های موجود مکاتب درمانی استفاده کنیم می‌توانیم نظام سلامت را هر چه توانمندتر و قدرتمندتر کنیم و به سلامت عموم جامعه بهترین خدمات را ارائه کنیم.
دکتر امیر صدری امتیاز به خبر :

ارسال نظرات

نام

ایمیل

وب سایت

نظرات شما

هم اکنون هیچ نظری ارسال نشده است. شما می توانید اولین نظردهنده باشد.