دکتر اسماعیل اکبری، جراح و استاد دانشگاه شهید بهشتی: روز 31 شهریور 1359 دکتر جلیل عرب خردمند با منزل ما تماس گرفتند و متوجه شدیم که جنگ آغاز شده است. فردا صبح آن روز اولین تیم پزشکی اصفهان به سمت جبهه های دفاع مقدس حرکت کرد و بی اغراق باید بگویم قریب 50 درصد فعالیت های پزشکی جبهه ها در ماه های اول را این تیم ساختارمند کرد. سفر اول باعث برنامه ریزی نظام بهداشتی جنگ شد در حالی که هیچ زیر ساخت مناسبی برای جنگ نداشتیم ولی این مهم را شکل دادیم. ما نخستین بیمارستان صحرایی را نیز بنا کردیم با هدف اینکه متخصصین وارد آن بیمارستان شوند. یک روز من در یکی از بیمارستان ها خوابیده بودم که دکتر الیاسی مرا بیدار کردند و گفتند بیماری در اتاق عمل داریم که بیش از 40 واحد خون به ایشان  زده ایم و هنوز در کنترل نیست. بنده بالای سر ایشان رفتم و دستم را در دیافراگم چرخاندم و متوجه شدم قلب سوراخ است. بدون اغراق اگر این اتفاق امروز برای من بیافتد احتمالا آن توانمندی را نخواهم داشت ولی ان روز من قلب را ترمیم کردم و ایشان اکنون زنده است و هر 21 فروردین برای دکتر الباسی کادو می برند و به ما هم سلام می رساند. باید بگویم که امروز راضی ام از آن فعالیت ها و امیدوارم که خداوند نیز از آن رفتار ما راضی باشد.

دکتر احمد علی نوربالا، روانپزشک عضو هیات علمی تهران: دفاع میهنی، دفاع از حریم خانه و کشور فریضه دینی است. ما در آغاز دفاع مقدس تبعیت کردیم از رهبر دینی و اینکه روحیه ظلم ستیزی که آن را هم از آموزه های دینی آموخته بودیم موجب شد تا در آن مقطع برای مقابله با ظلم به  دفاع مقدس برویم. حضور بدون تبعیض مسولان در جبهه ها در ان دوران موجب شد تا ما نیز احساس کنیم باید در جنگ و در دفاع وقدس شرکت کنیم. در ان دوران شاهد بودیم که این افراد از رانت های مادی و مالی بی بهره بودند و دوشادوش دیگران ئدر صف اول حاضر می شدند

دکتر جلیل عرب خردمند، جراح اعصاب از بنیانگذاران بیمارستان بقیه الله: افتخار می کنم که در دوران دفاع مقدس در کنار رزمندگان باشم. من افتخار هم رزم بودن با شهید دکتر رهنمون را داشتم. بگویم که ایشان حتی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی وقتی در شهر طبس زلزله طبس آمد آنجا حاضر شدند و منشا خدمات خیر فراوانی بودند و در دوران دفاع مقدس هم بیمارستان صحرایی را راه اندازی کرد و من نیز توفیق داشتم که در خدمت ایشان باشم. بسیاری از کسانی که بعدها در تشکیلات سپاه و نهادهای مختلف انقلاب دست داشتند اولین کارگاه عملی خود را در آن اردوگاه امام خمینی سپری کردند و بعدها منشا خیر فراوان شدند

دکتر سالاری فر: من افتخار این را داشتم که مسول اورژانس لشکر ثارالله باشم که شهید سلیمانی فرمانده آن بود. یک خاطره بگویم در آن زمان اجازه توزیع سیگار را بین مجروحان و بستری شدگان نمی دادیم و فردی نامه نوشته بود به شهید سردار سلیمانی که شما در این بیمارستان اجازه سیگار کشیدن به ما نمی دهید و این در حالی است که فردا که ما شهید شویم در مجلس ختم ما هزاران سیگار دود خواهد شد. کاش این نامه را به عنوان سند روحیه طنز رزمندگان حفظ می کردیم.

دکتر سیم فروش متخصص ارولوژی: خداوند زمانی ما را در زمانی به دنیا آورد که در امام با زبان بسیار ساده مهم ترین مفاهیم را بیان می کرد . ما هر چه داریم از برکات خلوص ایشان و افرادی است که به دعوت ایشان به جبهه آمدند به گونه ای که یک وجب از خاک ایران جدا نشد.  خدارا شاکرم که پرچم ایشان را فرد دیگری در دست گرفتند که با وجود این فشارهای عجیب و قدیب این نهال نورسته روز به روز بالنده تر می شود و میوه می دهد. این ملت با حضور در مراسم تشییع جنازه سردار سلیمانی نشان دادند که هرگاه لازم باشد در صحنه حضور خواهند داشت.

خانم دکتر کیهانی دوست متخصص قلب اطفال: با تقدیم احترام به خاطره و یاد شهدای عزیز باید بگویم من به عنوان زنی که روز سوم مهر 1359 تلاش کردم تا به دیگران بقبولانم که حضور من در جبهه واجب کفایی است تا اجازه دهند در جبهه به عنوان پزشک حاضر شویم اینجا هستم. در دوران دفاع مقدس من تنظیم امور درمانگاه را به عهده داشتم. باید بگویم که آن زمان تنها بعد از 2 ماه توانستیم یخچال نفتی بگیریم تا داروهای لازم را در آن قرار دهیم. این را هم بگویم که خوشبختانه با تلاش فراوان همه همکاران توانستیم کاری کنیم که در دوران دفاع مقدس شیوع بیماری عفونی در جبهه‌ها و پشت جبهه را نداشته باشیم. اشاره می کنم که من و تمام داوطلبان و نیروهای کادر پزشکی هر کاری که از دستمان بر می آمد در جبهه ها انجام می دادیم تا عملیات ها را پوشش دهیم و مانع تلفات نیروها شویم.