یتوجهی به موضوع درک خطر عمومی باعث عدم مشارکت مردم در برنامههای کاهش خطر شده و درنتیجه سیاستها و اقدامات پیشگیری بیاثر یا حتی منجر به نتایج نامطلوب میشود.
به گزارش روابط عمومی سازمان نظام پزشکی به نقل از روزنامه شرق، مقاله جالبی در خصوص اهمیت درک خطر بلایا در تاریخ پنجشنبه 7 شهریور در این روزنامه منتشر شده که توجه شما را به آن جلب میکنیم:
اهمیت درک خطر بلایا و استراتژیهای بهبود آن
مینا نظریکمال. مدرس و پژوهشگر روانشناسی بحران عزت صمدیپور. متخصص سلامت در بلایا و فوریتها
درک خطر نقش عمدهای برای ایجاد انگیزه در افراد برای اجتناب از خطرات، کاهش آسیب، انطباق یا حتی نادیدهگرفتن خطرات بازی میکند. امروزه قویترین دستگاههای کاهش خطر بلایا اغلب بهطور مستقیم با مشارکت شهروندان جامعه در فعالیتهای خاص انجام میشود. عقیده بر این است که کاهش خطر بلایا مستلزم مشارکت همه جامعه، توانمندسازی و توجه خاص به مردم و مشارکت همه اقشار مخصوصا اقشار آسیبپذیر و فقیر جامعه است. در کشورهای پیشرفته به لطف پیشرفت فناوری و اجرای برنامههای آمادگی و کاهش خطر مبتنی بر فعالیتهای جامعهمحور، تلفات انسانی بلایای طبیعی کاهشیافته است. ارتقای سطح آمادگی، شناخت و درک صحیح افراد جامعه از راهکارهای اساسی مقابله با بلایا محسوب میشوند. درک خطر خرد جمعی است که افراد براساس میزان سودمندی آن را قضاوت و بر پایه الگوهای رفتاری خود عمل میکند. مرور اجمالی مطالعات حاکی از آن است که تا به امروز تمامی ابعاد و ویژگیهای درک خطر بلایای طبیعی در جامعه ایرانی بهطور عمیق و کافی شناسایی نشده است. همچنین نمیتوان با استفاده از روشهای کمی، ابعاد گسترده درک خطر مثل ارزشها، فرهنگ، اعتقادات و روابط انسانی دخیل را شناخت و روابط بین آنها را فهمید، این در حالی است که کسب بینش نسبت به فرایند درک خطر و عوامل تأثیرگذار بر این فرایند با استفاده از جهانبینی طبیعتگرایانه میتواند به روشنشدن زوایای پنهان این مفهوم کمک کند. مطالعات انجامشده در دنیا نشان میدهد که آسیبپذیری گروههای مختلف مردم ساکن در نواحی بلاخیز، بسته به سطح اجتماعی و اقتصادی آنها در نقاط مختلف دنیا متفاوت است. بنابراین اگرچه جلوگیری از وقوع بلایای طبیعی امکانپذیر نیست، ولی کاهش آسیبهای ناشی از آن ضروری است؛ چیزی که بیش از همه نیازمند توجه است نجات جان انسانها در برابر بحران است. در ایران توجه به موضوع مدیریت بحران در سالهای اخیر افزایشیافته است. البته این توجه ثابت نیست؛ بهطوریکه معمولا پس از یک حادثه با تلفات انسانی بالا به اوج میرسد و سپس بهسرعت فروکش میکند. در کشورهای مختلف ازجمله ایران با وجود تلاشهای زیادی که برای ارائه اقدامات کاهش آسیب صورت گرفته، اما توجه کمتری به چگونگی درک عمومی از حوادث شده است؛ درنتیجه سیاستها و اقدامات پیشگیری بیاثر یا حتی منجر به نتایج نامطلوب شده است. هدف از نگارش این ستون کمک به پیشگیری از مخاطرات و ارتقای آمادگی افراد جامعه است. تحلیل روند مدیریت بحران و توجه به اجزا و عناصر آن در قوانین و مقررات نشان میدهد كه در گذشته رویكرد جبران خسارات همواره مدنظر برنامهریزان و دولتمردان بوده است اما در سالهای اخیر به سمت تفكر مدیریت خطر بلایا تغییر یافته است. تحقیق درباره بلایای طبیعی با دو دیدگاه متمایز که هر دو وابسته به محیط و اجتماع هستند، صورت میگیرد. در دیدگاه غالب، محیط بهعنوان عامل خارجی بحران وضعیت جاری را مختل میکند و جامعه بهعنوان قربانی حادثه خارجی است که کمکهای خارجی برای کنترل یا به حالت اول برگرداندن آن، ضروری است. در دیدگاه جایگزین، شرایط اجتماعی را مرکز توصیف قرار میدهند و تفسیر بلایا را بهعنوان آسیبپذیری جامعه مدنظر قرار میدهند، هرچند خطرات ممکن است با منشأ طبیعی یا فنّاورانه باشند. با این توصیف، مطالعات با دیدگاه غالب عموما بر دوره زمانی پس از بلایا تمرکز میکنند، درحالیکه در دیدگاه جایگزین بر دوره زمانی قبل از بلایا و تحقیقات کاهش خطر متمرکز هستند. امروزه، کاهش خطر بلایا با هدف کاهش خطر بلایای موجود و همچنین کاهش خسارات احتمالی جسمی، اجتماعی یا اقتصادی ناشی از یک مخاطره برای رسیدن به توسعه پایدار ضرورتی اجتنابناپذیر و موردتوجه سازمانهای بینالمللی است. مدیریت خطر مبتنیبر برنامههای کاهش خطر، راهی برای تابآورکردن جامعه در برابر همه خطرات فراهم میکند. این برنامهها با هدف ایجاد مقاومت، مشارکت، همراهی و افزایش توان بازیابی در مواجهه با همه مخاطرات انجام میشود. بنابراین مدیریت خطر جزء لاینفک برنامههای کاهش خطر به شمار میآیند. بیتوجهی به موضوع درک خطر عمومی باعث عدم مشارکت مردم در برنامههای کاهش خطر شده و درنتیجه سیاستها و اقدامات پیشگیری بیاثر یا حتی منجر به نتایج نامطلوب میشود. به همین دلیل درک خطر بهعنوان اولین اولویت اقدام در سطوح ملی و محلی در دستور کار دولتها برای کاهش خطر بلایا تا سال ۲۰۳۰ در چارچوب نشست بینالمللی سندای قرار گرفته است. در ایران هرچند اقدامات ضربتی توانسته است نیاز جامعه را در کوتاهمدت مرتفع کند، ولی با توجه به روند روبهافزایش بلایا در ایران این شیوه مدیریتی پاسخگوی نیاز جامعه کنونی نیست. افزایش رتبه آسیبپذیری ایران در سالهای اخیر، اهمیت توجه به برنامههای کاهش خطر را نمایان میکند. افزایش درک خطر روشی منطقی و قابلقبول برای افزایش مشارکتهای مردمی و کاهش هزینههاست. متخصصان عدم درک خطر را مانعی مهم بر سر راه تصمیمگیری منطقی میدانند و معتقد بهضرورت اقدام برای افزایش درک عمومی مردم جامعه هستند. مطالعات در این زمینه نشان میدهد ازآنجاییکه بیعلاقگی عمومی در کاهش خطر بلایا به علت عوامل رفتاری و تمایل آنها برای نادیدهگرفتن خطرات وجود دارد، نقش دولتها برای برنامهریزی افزایش درک خطر عمومی برجستهتر میشود. همچنین بررسیهای درک خطر عمومی نشان میدهد که مردم بر این باورند دولتها مسئولیت اصلی محافظت از آنها در برابر خطر فاجعه و نیز بازیابی به دنبال بلایا را بر عهده دارند. یکی دیگر از عواملی که شرایط را سختتر کرده، عدم مطالبهگری شهروندان از مسئولان برای اقدامات کاهش خطر بلایا به دلیل درک ضعیف آنان از ارتباط بین شیوههای زیستمحیطی خاص و خطرات بلایا است. چارچوبهای نهادی متفاوت با فرهنگ، عقاید، باورها و نگرشهای افراد به مسئله امنیت و ایمنی، استدلالی برای تفاوت اصلی در اثرات بلایای طبیعی کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه است. با وجود رخدادهای متعدد بلایای طبیعی در ایران که آسیبهای فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی زیادی به همراه داشته است، مطالعات درک خطر محدودی در ایران انجام شده است و همین مطالعات محدود نشان داده شناسایی درک خطر با عوامل ذکرشده در مطالعات سایر کشورها اثر توضیحدهندگی کمی بر عملکرد ایرانیان داشته است. همچنین با وجود تهدید زیاد بلایای طبیعی در کشور ما هنوز آمادگی و کاهش آسیب، در فهرست اولویتهای جامعه در معرض خطر ما قرار نمیگیرد. بنابراین بهعنوان اولین موضوعات در بحث پیشگیری از بحران در چرخه مدیریت بحران کشور، چه در زمینه بلایای طبیعی یا بحرانهای نوظهور مانند آگاهیبخشی همگانی، نیازمند توجه ویژه به درک خطر سطوح مختلف جامعه از مردم تا کارشناسان و برنامهریزان و مدیران کشور هستیم.