برخی از نمادینترین تحولات در برنامهریزی و مدیریت شهری مانند ایجاد نهاد شورای کار متروپولیتن لندن و راهاندازی سیستمهای فاضلاب شهری آن در اواسط قرن نوزدهم در پاسخ به بحرانهای بهداشت عمومی مانند شیوع وبا رخ داده است.
به گزارش روابط عمومی سازمان نظام پزشکی به نقل از ایمنا فقط کافی است به پسوند "شهری" ویروس کووید -۱۹ کمی بیشتر فکر کنیم تا مجموعهای از پدیدههای همزاد با شهر مدرن و حتی شهر ما قبل مدرن را در تاریخ شهر بیابیم. پدیدههایی که برخی از آنها امروزه دیگر از شهر جدا نیستند و همزاد چهره شهر امروزی هستند: فقر شهری، آلودگی شهری، اسکان غیر رسمی شهری، بافت ناکارآمد شهری و….
در جهان شهری شده امروز، تقریباً در همه جای دنیا چه در جهان شهرهای غربی و چه در شهرهای کوچک و متوسط قاره دیگر، مقیاسهایی از نابهنجاریهای اجتماعی، کالبدی، زیست محیطی و یا اقتصادی قابل مشاهده است.
بیماری شهرها را شکل میدهد؛ برخی از نمادینترین تحولات در برنامهریزی و مدیریت شهری، مانند ایجاد نهاد شورای کار مترو پولی تن لندن و راهاندازی سیستمهای فاضلاب شهری آن در اواسط قرن نوزدهم، در پاسخ به بحرانهای بهداشت عمومی مانند شیوع وبا رخ داده است.
برنامه ریزی مدرن و مهندسی عمران در پاسخ به گسترش بیماریهای مالاریا و وبا در شهرها از اواسط قرن نوزدهم متولد شد و زیرساختهای دیجیتال امروز میتوانند نقشی تاریخی در شرایط شهری جهان بازی کنند. اکنون کرونا (کووید ۱۹) به لیست طولانی بیماریهای عفونی مانند آنفولانزای اسپانیایی سال ۱۹۱۸ در نیویورک و مکزیکوسیتی یا بیماری ویروسی ابولا در غرب آفریقا در سال ۲۰۱۴ میپیوندد تا احتمالاً نشانههای ماندگاری در فضاهای شهری امروز جهان از خود به یادگار بگذارد.
به نظر میشل آکوتو، استاد حوزه سیاست جهان شهری در دانشکده طراحی دانشگاه ملبورن، نقاط تلاقی طراحی و برنامهریزی شهری و بهداشت عمومی قلمرو ویژهای است در حالی که دانشگاه ملبورن تلاش میکند جزو دانشگاههای پیشرو برای تولید واکسن کرونا باشد در آزمایشگاههای شهری نیز میشل اکتو و گروه همکارش به دنبال درک ابعاد برنامه ریزی شهری برای آمادگی مقابله با بیماریهای همهگیر هستند.
حجم قابل توجه حوادث اخیر و ابعاد جهانی آن، ویروس کرونا جدید را بی سابقه میکند، گویی این اولین بار است که فضاهای شهری و حرکت جهانی کالاها و مردم باعث تهدید بیماری همه گیر شدهاند؛ اما داستان شهرها همیشه با بیماریهای عفونی گره خورده بوده است.
با هرکسی که از حوزه مطالعات شهری یا پزشکی صحبت میکنید به شما میگوید این چیز جدیدی نیست. شما میتوانید بین کرونا و بسیاری از بیماریهای جهانگیر و همه گیر دیگر مانند سارس و ابولا ارتباطی موازی برقرار کنید. خط احتیاطی که ما در اینجا به آن نیاز داریم این نیست که بیش از حد خطوط موازی بین این بیماریها را ترسیم کنیم یا نتیجه گیری عجولانه و بدون شواهد نتیجه ارائه دهیم. کرونا به اندازه ابولا کشنده نیست، که میزان مرگ و میر ۶۰ درصد داشته و یا مثل سارس و مرس نرخ مرگ آن ۳۰ درصد باشد، اما با وجود خطر مرگ کمتر، انتقال کرونا بسیار سریعتر است و این باعث میشود که در سطح جهانی چالش ایجاد کند. قرنطینهها فقط جایی کار میکنند که میتوانید موارد خطرناک را شناسایی کنید اما علائم کرونا و دوره نهفتگی این ویروس، نمیتواند به سادگی شناسایی شود به واسطه همین رفتار خاص است که اتفاقی شبیه به آنفلوآنزای اسپانیایی که در سال ۱۹۱۸ همه گیر شد و در آن نزدیک به ۵۰ میلیون نفر مردند، میتواند رخ دهد. سوال اینجاست که آیا ما آمادهایم از این امر جلوگیری کنیم؟
وقتی به عقب نگاه میکنیم، آیا چیزی را که ما در مورد نقطه تلاقی شهرنشینی و بیماریهای عفونی فکر میکردیم از دست دادهایم؟ آیا به مکانها اشتباه نگاه کردهایم؟ بله تا حدی. ما شاید نسبت به شهرهای جهانی بسیار مغرضانه موضع گیری کردهایم. کرونا واقعاً داستانی از ارتباطات جامعه نیمه شهری و روستایی با شهری است.
راجر کیل، کرایتون کنلی و هریس علی اخیراً در مورد این حومه شهری مباحثهای داشتند. این افراد داستان چگونگی شروع کار آلمان با یک ماشین کارخانهای در حومه شهر ووهان را نقل کردند. شخصی که از ووهان تا آلمان برای کمک به آموزش مسافرت میکند. این داستانی از ووهان نیمه شهری، تا باواریای نیمه شهری نیمه حومهای است. مطمئناً شما برخی از پیوندهای جهانی در فرودگاهها را دارید، اما این یک سیستم شهری بسیار پیچیده است، این یک نکته کلیدی است.
به راحتی میتوان به این شهرهای بزرگ و زنجیرههای تأمین جهانی نگاه کرد و مطمئناً میگوئیم که ما اپیدمی داریم و این گونه است که جهانی سازی خود را به نمایش میگذارد، اما این موضوع در مورد شهرهای غیر جهانی، شهرهای سوم و مناطق پیرامونی نیز وجود دارد و در واقع به مجموعهای گستردهتر از مناطق شهری مربوط است. این داستان در ایالت واشنگتن (جایی که کووید ۱۹ اولین بار ظاهر شد در اسنومیش کانتی بود) یا داستان در ایتالیا به طور گستردهای در حومه شهرها شکل گرفته است.
بخشی از تاریخ شهرنشینی در حال ساختن است و مدیریت شما راه حل در برخورد با بیماریهای عفونی است، مثل آنچه در مورد شیوع بیماری وبا در اواسط قرن نوزدهم رخ داد. در اینجا ریچارد سنت در مورد چگونگی واکنش جوزف بزلجت و همکارانش در مورد توسعه لندن این گونه توضیح میدهد که: "آنها در لحظه دانش دقیقی نداشتند. اصول تعیین شدهای را در موارد مشخص به کار نمیگرفتند هیچ سیاست کلی که بر اساس آن بهترین شیوههای عملیاتی اتخاذ گردد وجود نداشت". آنها آزمایش و خطا را در طول زمان در دستور کار قرار دادند. چطور رویکرد طراحی برای مدیریت شیوع بیماری در همه جا از شهرهای جهانی تا شهرهای سومین را درک میکنید؟ هر چند هنوز متخصصان شهری قضاوت در مورد رابطه شهر و کرونا را زود میدانند، اما برخی از واقعیتها را بر اساس شواهد فعلی میتوان دریافت کرد، برای مثال مساله تراکم شهری و گسترش بیماری از این منظر کووید -۱۹ چالشی اساسی پیش روی برنامه ریزان شهری قرار داده است و بدون شک بازنگری در مدیریت تراکم شهری کلید بقای پایدارتر در جهان به موازات پاندمیک (همهگیری در سطح جهانی) و اپدمیک (مسری) ها است.
بعد از کرونا باید به این فکر کنیم که مثلاً چطور قرار است با ویروس دیگری که قاعدتاً باید پیچیدهتر از کرونا باشد چند میلیون نفر را در شهر غربال گری کنیم یا در مناطق پرتراکم از جمعیت و ساختمان چطور میتوان امیدی به شهرنشینی مطلوب در سایه چنین بحرانهایی داشت؟ در چنین شرایطی چطور مدیریت شهری باید بین سلامت عمومی، توسعه اقتصادی، تنوع زیستی، کنترل سوانح، انسجام اجتماعی و مدیریت بهنگام ارتباط و تعادل ایجاد کند؟ یکی از پاسخهای محتمل رویکرد شهر تاب آور است. شهری که با نگاه به ریشههای شکل گیریاش در طول تاریخ (در ارتباط با طبیعت، فرهنگ و اقتصاد) و استفاده از ظرفیتهای بالفعل و بالقوه میتواند شرایط زیست پذیری شهروندانش را در چشم اندازی روشن ارتقا ببخشد.
یادداشت از: امیرحسین شبانی، دکترای شهرسازی