شاید دکتر جهانپور بدشانس بود که در تمام روزهای بحران و تنش و التهاب سپر محافظتی مجموعهای دچار بحرانهای متعدد شد و با آرام شدن شرایط مجبور به ترک جایگاهی شد که حالا به آن عادت کرده بود و با آن و الزاماتش آشنا شده بود. جهانپور اما شاید از جهاتی خوش شانس بود که به قول فوتبالیها «در اوج » خداحافظی کرد
سخنگو بودن اصلا کار سادهای نیست، حتی وقتی فقط سخنگوی شخص خودت باشی هم سخت است که بتوانی نیات و نحوه عملکردت را بخوبی تشریح کنی و در مقابل انتقادات، تذکرات و پیشنهادات، منصف، منطقی و خونسرد باقی بمانی، اگر سخنگوی سازمان یا مجموعهای باشی باید نماینده کلیت آن سازمان و مجموعه باشی و از عملکرد جمعی و اقدامات و تفکر کلی دفاع کنی، نقدهای منصفانه را بپذیری و پیشنهادات کاربردی را انتقال بدهی و برای پاسخگویی به هر سوال و نکتهای آماده باشی، و بسیار صبور و ارام و منطقی و متعادل و عادل باشی. ساده نیست این گونه عمل کردن
حالا فرض کنید سخنگوی مجموعهای باشی که با بحرانی کلان روبرو شده است که نه تنها خود مجموعه بلکه کل کشور و حتی بیشتر، کل جهان را دربر گرفته است. ترس و هراس تمام فضا را فرا گرفته است و همه حجم انتقادات، تخریبها، ترسها و ناامیدی و کنجکاوی هدفی جز شخص سخنگو نیابد. در چنین وضعیتی کنترل شرایط و تلاش برای آرام کردن فضا و ترویج رفتار علمی و منطقی و مقابله با امواج تخریبگر اصلا کار سادهای نیست.
کیانوش جهانپور شاید بدشانس بود که در بزرگترین بحران سلامت ایران در یک قرن اخیر فرد واسط بین نهاد و مجموعه مسئول و رسانههای داخل و خارج کشور، مقامات مختلف مرتبط یا غیرمرتبط دولتی و خصوصی و نیز عامه مردم شد. اما از سویی خوش شانس هم بود که از سطح مدیری نه چندان شناخته شده در یک وزارتخانه بدل به چهرهای ملی و حتی فراملی شد. شاید جهانپور بدشانس بود که در تمام روزهای بحران و تنش و التهاب سپر محافظتی مجموعهای دچار بحرانهای متعدد شد و با آرام شدن شرایط مجبور به ترک جایگاهی شد که حالا به آن عادت کرده بود و با آن و الزاماتش آشنا شده بود. جهانپور اما شاید از جهاتی خوش شانس بود که به قول فوتبالیها «در اوج » خداحافظی کرد.
قطعا به عملکرد کلی و جزیی جهانپور در جایگاه سخنگوی وزارت بهداشت- در مقطع حساس همه گیری کووید 19- انتقادات خرد و کلان زیادی وارد است، قطعا او اشتباهات فردی- گفتاری یا عملکردی- و حتی تاکتیکی داشت، قطعا میتوانست در موارد حیاتی کمی حرفهای تر عمل کند و در دو قطبی لازم هشدار دهنده و راهنمایی کننده موثرتر عمل کند، اما در مجموع به نظر میرسد اگر منصفانه قضاوت کنیم با توجه به جمیع شرایط او در کارش موفق بود. یادمان باشد در سختترین شرایطی که در آن بسیاری از افراد حتی هراس خروج از خانه داشتند و تقریبا همه سعی میکردند تا حداقل تماس و حضور بیرونی را داشته باشند، در شرایط شاید ترسناک غافلگیری و اضطراب، او عملکردی کنترل شده و دقیق و موثر در تمام ساعات هر روزه و همه روزهای هفته داشت.
جهانپور در روزهای اول همه گیری به کرات آماج حملات و انتقادات و حتی تهدیدهایی قرار میگرفت که ناشی از ترسها و انتقادات و اشتباهات ناشی از پنهانکاریهای احتمالی در اعلام به موقع شیوع بیماری و نیز آمار واقعی مبتلایان و فوت شدگان بود. اعتراضات از کل سیستم درمانی و حتی فراتر از آن به سمت او نشانه گرفته شد، و پس از سپری شدن چند هفته اول باز هم بارها با سوالات مرتبط با کمبودها و ناکارآمدیها روبرو شد و حتی وارد مجادلات مجازی با خارجیها هم شد، اما بالاخره توانست شاهد مدیریت نسبی شرایط و آرامش نسبی در کنترل بیماری باشد اما آرامش او چندان دوامی نداشت.
در بیش از یکصد روز اخیر جهانپور عملکرد نسبتا مناسبی در تعاملات رسانهای داشت و شاید حتی بیش از تصور توانست ارتباط رسانهای داشته باشد و حتی اگر فراغتی داشت هم در فضای مجازی هم پاسخگوی همکاران صنفی خود بود، در عین حال از رصد رسانهای و فضای مجازی و کلی کشور بازنماند، سعی کرد پیامهای لازم را صریح و شفاف و کوتاه منتقل کند و خونسردی و آرامش و اعتدالش را حفظ کند، و رفتار حرفهای از خود بروز داد. در نهایت این نکته را هم باید در نظر گرفت که او در این مقطع به نوعی سخنگوی یک وزارتخانه و یک سیستم و در نهایت یک دولت شد و تعهداتی به این مجموعه داشت و باید عملکرد کلیاش را با لحاظ کردن این حقیقت و شرایط لازمه آن بررسی کرد.
سلام اهمیت بسیار دارد و در دین مبین ما هم به آن اشاره شده است اما در نظام اداری و سیستمهای کاری شاید چگونه خداحافظی کردن حتی از چگونه سلام کردن هم مهمتر باشد، و خیلی اوقات آنکه حکم رفتن میگیرد، دلش میسوزد که چرا آنگونه که بایسته و شایسته بود با او خداحافظی نشد.