یکشنبه، 2 دی 1403

دکتر علی بیرجندی نژاد ، رئیس سازمان نظام پزشکی مشهد

تعطیلی مراکز پزشکی و عدول از تعرفه‌ها دو چشم انداز تعرفه‌های ناعادلانه هستند

تعطیلی مراکز پزشکی و عدول از تعرفه‌ها دو چشم انداز تعرفه‌های ناعادلانه هستند
کاری که جامعۀ پزشکی با این تعرفه و مالیات می‌تواند انجام دهد این است که در این حوزه فعالیتش را کم و حذف کند؛ به‌خصوص در بخش خصوصی که ورشکستی و سود و زیان مورد محاسبه قرار می‌گیرد. به‌طبع جامعه هم متضرر می‌شود از اینکه نخبگانی که آمدند و بناست ارائۀ خدمت کنند، نمی‌توانند خدماتشان را به جامعه ارائه کنند. ازسوی دیگر خواه ناخواه، ما شاهد هستیم که عدول از تعرفه هم ممکن است به اشکال مختلف اتفاق بیفتد.

در خصوص تعیین تعرفه‌های پزشکی مهمترین موضوع درنظر گرفتن قیمت تمام شده خدمات است که متاسفانه این بخش مهم مورد غفلت قرار می‌گیرد و حتی در محاسبه آن هم مسائلی مورد غفلت قرار می‌گیرد. شاید مهمترین نکتۀ مغفول مانده در محاسبۀ قیمت تمام‌شده خدمات پزشکی هزینۀ سرمایه‌گذاری عمری و استهلاک فردی است. اگر فردی بتواند مدارج علمی را بدون توقف طی کند، برای پزشک عمومی حدود ۷ سال، برای پزشک متخصص ۱۱ سال و برای همکار فوق تخصص ۱۳ سال باید از عمر و زمانش را بگذارد، درواقع یک سرمایه‌گذاری عمری انجام دهد. در این مدت هم نه ‌تنها درآمدی کسب نمی‌کند بلکه هزینه‌هایی را هم باید متحمل شود. این هزینه حتی به قبل از دوران پزشکی برمی‌گردد. برای عبور از سد کنکور باید ساعت‌های متوالی و خیلی بیشتر از افراد دیگر زمان بگذارد، حتی در دوران تحصیلات دبیرستانی هم محرومیت‌های زیادی را باید به خودش تحمیل کند. بعد بتواند دورۀ پزشکی عمومی‌اش را طی کند و به همین شکل مدارج را به‌سمت بالا برود. این شاید مهم‌ترین جزء هزینه‌ای باشد که ما پرداخت می‌کنیم، اما در اعلام قیت تمام‌شده‌ای که سازمان نظام‌پزشکی هم به‌عنوان ویزیت پزشک عمومی هم اعلام شده، ما این را نمی‌بینیم. این خیلی بیشتر از هزینۀ آّب و برق و گاز و منشی است.

  • در بحث تعیین هزینه‌ها و تعریف تعرفه چندین اشکال بزرگ وجود دارد. یکی از اشکالات عمده این است که مرجع تعیین‌کنندۀ تعرفه متأسفانه شورای عالی بیمه است که ترکیبش به‌گونه‌ای چیده شده که عمده‌اش نمایندگان دولت و به‌ویژه نمایندگان خریداران خدمت (سازمان‌های بیمه‌گر) هستند؛ نقش ارائه‌دهندگان خدمت در آنجا بسیار کمرنگ است و این ایراد اساسی همه ساله موجب بحث‌وجدل در حوزۀ تعیین تعرفه می‌شود و باعث می‌شود تعرفه‌ها مطابق منطق پیش نرود و عملاً یک‌طرفه باشد. نکتۀ دومی که باز به‌همین‌دلیل ایجاد می‌شود تعیین تعرفه براساس توانایی‌های مالی تأمین‌کنندگان در بودجه‌های دولتی و همچنین توانایی پرداخت‌های سازمان‌های بیمه‌گر است، درحالی‌که قاعدتاً ملاک تعیین تعرفه باید قیمت تمام‌شده باشد. بدیهی است که پرداخت‌کننده آنچه را در توانش هست، بتواند پرداخت کند اما توانایی پرداخت‌کننده نمی‌تواند تعیین‌کنندۀ قیمت تمام‌شده باشد فقط می‌تواند سهم آن را از قیمت تمام‌شده مشخص کند که آیا ۱۰۰درصد این قیمت را توانایی دارد پرداخت کند یا ۵۰درصد! نکتۀ سوم سرمایه‌گذاری مالی و فکری و زمانی برای به‌دست‌آوردن توانایی و مجوزهای لازم و توانمندشدن در ارائۀ یک خدمت است که معمولاً در حوزۀ پزشکی جزء فاکتورهای اصلی لحاظ نشده و اصلاً محاسبه نمی‌شود. ازسوی دیگر در تعیین قیمت تمام‌شده فاکتور بسیار مهم دیگری که به آن هم متأسفانه توجه نمی‌شود بحث توسعه است. توسعه هم شامل تجهیزات می‌شود و هم به‌روزرسانی خود فرد که توانایی‌اش را حفظ کند و افزایش دهد و فعالیت‌هایش را مطابق علم روز ادامه دهد. مثال خیلی ساده‌اش این است که تجهیزات پزشکی نزدیک هزار تا دو هزار درصد افزایش قیمت پیدا کرده؛ مثلاً یک دستگاه آندوسکوپ، یعنی ابزار و تجهیزاتی که پزشک استفاده می‌کند. خب اگر در تعیین تعرفه این مهم لحاظ نشود، به‌دلیل غیرواقعی‌بودن تعرفه، توسعه و به‌روزشدن علم پزشکی صورت نمی‌گیرد و این جایگاهی که ما الان در سطح جهانی و منطقه‌ای داریم به‌سرعت دچار افول خواهد شد. با این نوع تعیین تعرفه پتانسیل تازه کردن تجهیزات فراهم نمی‌شود و ما به‌زودی در این زمینه هم دچار چالش خواهیم شد.

 

  • باتوجه به شرایط پیش‌آمده کار جامعۀ پزشکی دشوار است و کار نظام‌پزشکی هم به‌مراتب دشوارتر. به‌دلایلی که در پیشگفت اشاره کردم، جامعه پزشکی الان ناچار شود روش‌های مختلفی را برای خروج از این شرایط برای خودش تدارک ببیند. یک عده عملاً ورشکست می‌شوند و فعالیت‌هایشان را ترک می‌کنند. نمایان‌ترین شکلش این است که یک مؤسسه یا مطب اعلام ورشکستی و تعطیل و تعدیل نیرو می‌کند. این شکل آشکار و نمایان است، اما اشکال دیگرش هم وجود دارد. مجموعه‌هایی که به فعالیت‌های دیگر می‌پردازند، یعنی آن فعالیتی را که سال‌ها سرمایه‌گذاری و هزینه کردند، کنار بگذارند و به شغل‌های دیگر بپردازند. همکاران دیگری هم هستند که اصلا برای کار پزشکی مراجعه نمی‌کنند. ما جمع کثیری از پزشکان عمومی را شاهد هستیم که حتی مراجعه نکردند پروانه بگیرند یا اگر پروانه گرفتند اقدام به فعالیت در حوزۀ پزشکی در بخش خصوصی نکردند و به‌صورت محدود ممکن است بعضی‌هایشان در بخش‌های دولتی فعالیت‌های محدودی را داشته باشند. به‌خاطر اینکه این فعالیت اقتصادی نیست. عده‌ای هم با سیلی صورتشان را سرخ نگه می‌دارند و از سرمایه‌هایشان هزینه می‌کنند و تا مدتی می‌توانند به فعالیتشان ادامه دهند ولی درنهایت سرنوشت این‌ها هم در طی سال‌های بعد می‌تواند تعطیلی باشد.

کاری که جامعۀ پزشکی با این تعرفه و مالیات می‌تواند انجام دهد این است که در این حوزه فعالیتش را کم و حذف کند؛ به‌خصوص در بخش خصوصی که ورشکستی و سود و زیان مورد محاسبه قرار می‌گیرد. به‌طبع جامعه هم متضرر می‌شود از اینکه نخبگانی که آمدند و بناست ارائۀ خدمت کنند، نمی‌توانند خدماتشان را به جامعه ارائه کنند. ازسوی دیگر خواه ناخواه، ما شاهد هستیم که عدول از تعرفه هم ممکن است به اشکال مختلف اتفاق بیفتد. به هر نسبتی که سازمان نظام‌پزشکی نتواند حمایت کافی و تلاش واقعی را برای اصلاح تعرفه انجام دهد، به همان میزان هم امکان تلاشش برای نگه‌داشتن همکاران در خط قرمز سقف تعرفه کمتر می‌شود. علی‌رغم میل باطنی و تلاشی که سازمان‌های نظام‌پزشکی در سراسر کشور در طول این سال‌ها کرده‌اند که همکاران از این سقف تعرفۀ اعلام‌شده عبور نکنند، اما وقتی انتظار داریم همکاران از این سقف عبور نکنند، از آن سمت هم همکاران ما انتظار دارند که ما بتوانیم مطالباتشان را به‌صورت جدی پیگیری کنیم. اگر پیگیری‌های ما از طرف سازمان نظام‌پزشکی عملاً نتیجه‌بخش نباشد، ابزار اصلی ما برای اینکه همچنان از همکاران بخواهیم تا رعایت تعرفه را بکنند داشتن تعرفه عادلانه است. خب این ابزار ما کندتر می‌شود. اگر کسی با این شرایط، گزینۀ اول، یعنی تعطیلی را انتخاب نکند ممکن است مجبور شود در این مسیر دوم حرکت کند که هیچ‌کدامش مطلوب ما نیست.

دکتر امیر صدری امتیاز به خبر :

ارسال نظرات

نام

ایمیل

وب سایت

نظرات شما

هم اکنون هیچ نظری ارسال نشده است. شما می توانید اولین نظردهنده باشد.