در تنگنای سه وجهی که برشمردم سیستم سلامت کشور در تنگدستی بینظیری قرارگرفته است، تا حدی که بیمارستانهای آموزشی در تنگنا و بیمارستانهای خصوصی در حال ورشکستگی و بسیاری از پزشکان در مراحل مختلف «پی آر» کانادا قرارگرفتهاند. اینها همه در حالی است که پولی که کشور هرساله خرج سلامت میکند رقم کمی نیست و سهم سلامت از درآمدهای کشور در حدود متعارف و معقولِ بسیاری از کشورهای دیگر است. این واقعیت معنایی جز ضرورت بازنگری در ریشههای «بیماری سلامت» و نظارت بر کیفیت درمان در کشور ما ندارد
به گزارش روابط عمومی سازمان نظام پزشکی دکتر بابک زمانی نورولوژیست و روزنامه نگار در یاداشت این هفته خود به دستور رئیس جمهور هامش اعتراض رئیس مجمع عمومی سازمان نظام پزشکی پرداخته که دستور داده است: «بررسی شود»
این یاداشت را در ادامه ملاحظه می فرمایید:
«بررسی شود»
"رئیسجمهور در مورد درخواست بازنگری در تعرفههای سال ٩٩ فرمودند: بررسی شود!"
تنها همین یک کلمه قادر بود موجی از امیدواری در جامعه پزشکی برانگیزد. البته در حد همان امیدواریای که اهرمی باریک زیر تختهسنگی غولآسا با اولین ترک ایجاد میکند! تنها قول به اندکی تعمق و تفکر دادهشده نه بیش. چیزی که عرصه عمومی از مردم گرفته تا مسئولین و حتی متفکران کشور ما از «سیستم سلامتی» که متعلق به خود آنهاست دریغ میکنند. به اصلاح ساختار تعرفه و تعرفه گذاری توجهی نمیکنند همه را از زاویه منافع پزشکان میبینند نه از زاويه کیفیت سلامت ،و از همه بدتر آنکه پیش از تفکر هم ميدانند که چرا دکترها انقدر راجع به تعرفه صحبت میکنند ! اما بر این سودجویی که به آن اطمینان دارند از روی لطف و بزرگواری چشم میبندند یا به احترام طبیب معالج خود یا طبیبی از آشنایان در بحث تعرفه حرفی نمیزنند!! درحالیکه ممکن است ارتباط بین كيفيت کشاورزی كشور و قیمت گندم را درک کنند. این توافق تلویحی در میان سه گروهی که برشمردم در نوع خود شگفتآور و بینظیر است در تمام زمینههای دیکر اجتماعی این سه گروه در سو تفاهم و منازعه دائمی با یکدیگرند اما در موضوعی که تصادفاً بیشترین ارتباط را با سلامت خود و خانواده همه آنها دارد و در مقاومت در برابر علاج این «بیماری سلامت» به یکسان همنوا هستند.
جامعه پزشکی بارها و بارها تعیین تعرفه برای خدمات پزشکی بهصورت دستوری، از بالا، بدون در نظر گرفتن قوانین اقتصاد و حتی بدون کمترین عقلانیتی را بهعنوان یکی از مهمترین علل «بیماری سلامت» در کشور ما مطرح کرده و بر آن پای فشرده است؛ و همهجا بلافاصله تأکید کرده است که نیم دیگر مشکلات به عدم وجود نظارت کیفی -مستقل از شکایت و قطعنظر از کمییات - در کشور ما برمیگردد. این دو عامل؛ تعرفه پایین و عدم وجود نظارت کیفی، مثل یک سیکل معیوب، دائماً در حال تشدید یکدیگر هستند. در مقابل هیچگاه هیچچیز نمیتواند بر رویکرد یکنواخت، خونسرد و بهشدت اداری مسئولینی که در تارعنکبوت بودجهها و تبصرهها خیالی بهجز فردا کردن امروز ندارند خللی وارد کند. فرهیختگان و هنرمندان در برابر مسائل سلامت بیتفاوت نیستند بلکه گاه بسیار هم حساس و آتشینمزاج هستند. آنگاهکه تنها یک نفر از این قشر دوستداشتنی مشکلی پیدا کند توجه ایشان را به موضوع «هنرمند بیمار» با پوست و گوشت خود احساسی میکنی و خدایناکرده اگر شائبهای هم پیرامون خطای پزشکی به ذهنی خطور کند آنگاه همه تا مغز استخوان آتشمزاج این جامعه را ادراک خواهند کرد؛ اما وقتی همه در سلامت کامل به امور هنری اشتغال دارند کوچکترین تلاشی در واکنش به «سلامت بیمار»ی که خیلی از دوستدارانشان را میآزارد ندارند. برخی جامعه شناسان و اقتصاددانان، بهخصوص آن دسته که خود را تئوریسینهایی در جهت عدالت اجتماعی میدانند هم معلوم نیست با چه توجیهی بهسلامت که میرسند اقتصاد را فراموش کرده و یکسره شعار تأمین سلامت دولتی میدهند. گویا تأمین رفاه عمومی توسط دولت هم فارغ از قوانین اقتصاد امکانپذیر است. گویا نمیدانند که رخت بربستن اقتصاد مربوط به همان یوتوبیایی است که آرزویش را دارند و اقتصاد تنها اقتصاد سرمایه داریست. آن متفکر بزرگ عدالت اجتماعی هم عمده تفکراتش را به خصوصیات همین اقتصاد اختصاص داد و نه به مختصات جامعه ایدهآل. اقتصاددان و «جامعه» شناس هستند اما کیفیات سلامت را از «افراد» (پزشکان) میطلبند و نواقص آن را هم بهپای ایشان مینویسند. نادانسته با نظریات دولت رفاه خود نظریههای مناسب برای شعارهای دولتی و عدماصلاح سیستم سلامت را فراهم میکنند.
از گروه سوم یعنی توده مردم بهتر است چیزی نگوییم هر غیرپزشکی میتواند با چند ثانیه تعمق در درون خود ببیند درباره تعرفههای پزشکی چه میاندیشد؟ چیزی در همین حدود که "ولی آخه مردم ندارند..." و البته توجه نمیکند که بخش اعظم مردم در کشور ما بیمه هستند پس پرداختکننده اصلی باید بیمه باشد نه افراد و موضوع اصلي بضاعت بيمه ها و تنظيمات كشوري است و نه دارايي مردم .
در تنگنای سه وجهی که برشمردم سیستم سلامت کشور در تنگدستی بینظیری قرارگرفته است، تا حدی که بیمارستانهای آموزشی در تنگنا و بیمارستانهای خصوصی در حال ورشکستگی و بسیاری از پزشکان در مراحل مختلف «پی آر» کانادا قرارگرفتهاند. اینها همه در حالی است که پولی که کشور هرساله خرج سلامت میکند رقم کمی نیست و سهم سلامت از درآمدهای کشور در حدود متعارف و معقولِ بسیاری از کشورهای دیگر است. این واقعیت معنایی جز ضرورت بازنگری در ریشههای «بیماری سلامت» و نظارت بر کیفیت درمان در کشور ما ندارد.
کسی در بالاترین مقام ذیل نامه درخواست بازنگری تعرفهها دو کلمه نوشته: «بررسی شود»
آیا مایه امیدواری حداقل تا زمان «بررسی شدن» نیست؟ چرا هست ما مثل همیشه بهسرعت امیدوار میشویم و امیدوار میمانیم و بارها و بارها {امید} میبندیم. چهکار دیگری میتوانیم بکنیم؟
این نامه را از اینجا می توانید دریافت نمایید
پایان پیام