در همان روزهای نخست اپیدمی؛ سرعت شیوع گسترده ویروس کرونا و گرفتار شدن تمامی استانهای کشور به این بحران ناشناخته و ناخوانده آن چنان زیاد بود که همه کسب و کارها یک به یک تعطیل شدند. در این میان تنها گروهی که کارشان به تعطیلی کشیده نشد و ناچار به کار کردن در ساعات بیشتری از شبانه روز هم هستند پرستاران و کادر پزشکیاند.
به گزارش اداره کل روابط عمومی نظام پزشکی روزنامه ایران در گزارشی به گفتوگو با خانوادههای شماری از پزشکان شهدای خدمت پرداخته است که در ذیل می خوانید:
آنها از جان خود برای مردم گذشتند
با گذشت نزدیک به سه ماه از آغاز شیوع کووید19 سازمان نظام پزشکی کشور از جان باختن 107 پزشک و پرستار، دندانپزشک، ماما و گروه های پیراپزشکی در کشور خبر میدهد. بیستم اسفند سال گذشته بود که دکتر نمکی وزیر بهداشت از رهبر معظم انقلاب درخواست کرد تا جانباختگان کادر درمانی مقابله با کرونا شهید معرفی شوند.
بعد از آن با موافقت رهبر معظم انقلاب جانباختگان کادر درمانی مقابله با کرونا شهید خدمت شدند. مدافعانی که همچون رزمندگان دفاع مقدس با تجهیزات اندک و دست خالی به جنگ با هیولای ناشناختهای بهنام ویروس کرونا رفتند. آخرین آمار مبتلایان کادر درمان به ویروس کرونا نشان میدهد؛ تاکنون 315 نفر از پرسنل و گروههای مختلف پزشکی، پرستاری و پیراپزشکی به این ویروس مبتلا شدهاند، 456 نفر بهبود یافتهاند و 107 نفر نیز بر اثر کرونا فوت کردهاند. فهرست اسامی پزشکان و پرستاران فوت شده بر اثر کرونا نشان میدهد که بیشترین فوتی پرستاران مربوط به استان گیلان است. همچنین بیشترین فوتی از گروه کادر درمان در استان تهران، بابل و قم گزارش شده است. در اصفهان، شیراز و تبریز و کاشان هم مواردی از فوت کادر درمان دیده میشود.
کادر درمانی، پرستاری و پزشکان شهر قم بیش از همه در خط مقدم خطر رفته و با توجه به کمبودها به بیماران و مردم شهر خود سلامتی را به ارمغان آورند. همانهایی که در هفتههای اول شیوع کووید19 در ایران و بالا رفتن آمار مرگها، خبر فوتشان شوکی بزرگ را به کادر درمان وارد کرد. اوضاع زمانی نگرانکننده شد که در میان این جانباختگان، پرسنل جوان و بدون سابقه بیماری زمینهای هم دیده میشد.خستگی و درماندگی مردم از یک سو و مرگ بالای پزشکان و پرستاران در مراکز درمانی کشور اوضاع را بسیار نگرانکننده کرده بود. اگرچه موج ابتلای پزشکان، پرستاران و کادر درمانی و خدماتی بیمارستانها به ویروس کرونا در همان روزهای اول اپیدمی فراگیرتر از اخبار رسمی منتشر شد اما با این حال کمتر رسانهای از جانفشانیها و رشادتهای این سربازان بیادعا سخن گفته است. در همان روزهای نخست اپیدمی سرعت شیوع گسترده ویروس کرونا و گرفتار شدن تمامی استانهای کشور به این بحران ناشناخته و ناخوانده آن چنان زیاد بود که همه کسب و کارها یک به یک تعطیل شدند. در این میان تنها گروهی که کارشان به تعطیلی کشیده نشد و ناچار به کار کردن در ساعات بیشتری از شبانه روز هم هستند پرستاران و کادر پزشکیاند. به همین بهانه در صفحات ویژه روزنامه ایران که امروز منتشر شده است با خانواده تنی چند از شهدای خدمت صحبت کردهایم که در زیر میخوانید:
نتوانستم در مراسم خاکسپاری همسرم شرکت کنم!
دکتر نیرومنش همسر دکتر حبیبالله پیروی جراح عمومی و مدیر بخش جراحی بیمارستان طالقانی است. این استاد نمونه و فوق تخصص جراح عروق و پیوند کبد و کلیه در همان روزهای نخست اپیدمی کرونا بهدلیل تماس با بیماران مبتلا به نارسایی تنفسی در همان روزهای آخر بهمن ماه به ویروس کرونا مبتلا شد. علائم وی از 12 اسفند ماه با ضعف و بیحالی و بیاشتهایی کمکم بروز پیدا کرد. همسرش میگوید: «دکتر مدام با بیماران تنفسی در ارتباط بود. آن زمان هنوز بهطور رسمی ویروس کرونا را در کشور اعلام نکرده بودند. از سوم اسفند ماه نسبت به بیماری اش مشکوک شد و خودش را در خانه قرنطینه کرد. کمکم اشتهایش را از دست داد تا اینکه یک هفته بعد ضعف شدید، تنگی نفس و تعریق فوقالعاده و تب بالای 38 درجه علائم بیماریاش بدتر شد.» دکتر نیرومنش میگوید: تب جزو علائم دیررس کرونا است. آخر از همه علائم ظهور میکند. همان زمان در تلویزیون فیلمهایی از چینیها را میدیدم که یک مرتبه وسط خیابان روی زمین میافتادند. این اتفاق برای همسرم افتاد. با افت ناگهانی فشار خون و اکسیژن پایین خون روی تخت افتاد. او را با آمبولانس به بیمارستان منتقل کردیم. بعد از آنکه همسرم را به اتاق آیسییو بردند دیگر او را ندیدم. تنگی نفسش شدید شده بود و سیتیاسکن ریه نشان داد ریهاش درگیر شده است و در نهایت اینتوبه شد. این پیش آگهی خوبی برای وضعیت جسمانیاش نبود. و در نهایت علیرغم همه تلاشهای کادر درمان ساعت 11 و نیم شب اول عید نوروز فوت کرد. همسر و خانواده دکتر پیروی خبر فوت پدرشان را از پیامکهای تسلیتی که نیمه شب به تلفن همراه دکتر ارسال میشد متوجه شدند. همسرش میگوید: نیمه شب تا صبح پیامک تسلیت به گوشی همسرم میفرستادند. ما اینگونه متوجه مرگ همسرم شدیم. و این خبر وحشتناکی برای ما بود. او درباره اینکه آیا در طول مدت بستری توانستند با دکتر پیروی در تخت بیمارستان ارتباط برقرار کنند، عنوان میکند: بهخاطر احتیاط وارد اتاق بستری نمیشدیم. باید گان و ماسک میپوشیدیم و دم در اتاق میایستادیم و از دور برایش دست تکان میدادیم. البته زمانی که در آی سی یو بود گفتند دیگر نباید ایشان را ببینیم. برای خانواده سخت بود. احساس میکردیم هر روز یکی را از دست میدهیم. حتی خواهش کردیم از همسرم فیلم بگیرند که گفتند ممنوع است. این دوری برای ما وحشتناک بود. دکتر نیرومنش که خودش نیز به کرونا مبتلا شده است، میگوید: من در 6 روز حدود 10 کیلو وزنم را از دست دادم و بهخاطر شدت ضعف و بیحالی نتوانستم در مراسم خاکسپاری همسرم شرکت کنم. اوضاع جسمیام در آیسییو آن چنان بد بود که فکر میکردم دیگر به زندگی بر نمیگردم. نیمه شب به حالت خفگی از خواب بیدار میشدم. کسی چهره همسرم را بعد از بستری در اتاق آیسییو ندید. در مراسم خاکسپاری دوستان واقوام دم در ایستاده بودند و با صدای بلند گریه میکردند. این فضا خیلی ما را اذیت کرد. دوستان و آشنایان با پیام صوتی و فرستادن دسته گل با ما همدردی میکردند.
کرونا عید ما را عزا کرد
دکتر صمد بابازاده 53 ساله، پزشک عمومی، اهل بابل؛ علت ابتلا: سرایت بیماری در درمانگاه. وی هفته اول اسفند با علائم سرماخوردگی مشکوک به بیماری کرونا در خانه خودش را قرنطینه میکند و سپس بهدلیل وخامت اوضاع جسمانیاش در بیمارستان بستری میشود و سپس فوت میکند. همسرش خانم پناهتی میگوید: در روزهای اول اپیدمی کرونا زمانی که اغلب مطبهای سرپایی تعطیل شده بودند همسرم بیماران را در درمانگاه پذیرش میکرد. چند روز بعد از اعلام ویروس متوجه علائم مشکوک در خودش شد و در خانه قرنطینه شد. بعد از 12 روز اوضاع جسمیاش به قدری وخیم شد که بعد از بستری در اورژانس به آیسییو منتقل شد تا اینکه بهدلیل افت اکسیژن خون اینتوبه شد. خانم پناهتی درباره اینکه آیا خانوادهها میتوانستند بیماران را در بخشهای بستری ببینند؟ میگوید: در روزهای نخست که همسرم بخش جراحی مردان بود برای ملاقاتش میرفتم حتی یک بار از من خواست برایش ماهیپلو درست کنم. اما در اتاق آیسی یو اجازه ملاقات نداشتیم. من تا آخرین لحظه امید داشتم. به هر حال دو دختر 20 و 16 ساله داشتیم و مدام روحیه میدادم اما استرس وحشتناک بیماری ناشناخته بسیار جو خانه را سنیگن کرده بود. میترسیدم بچههایم درگیر بیماری شوند. مدام پیگیر حال همسرم بودیم اما خبرها خوب نبود. سالها طول میکشد تا یک فرد پزشک شود، تجربه کسب کند و یک شهر به او اعتماد کنند و حالا داشت پر پر میشد و کاری از دست ما ساخته نبود. من یک ماه تا صبح نخوابیدم. مدام چشمم به گوشیام بود تا از دکتر خبر بگیرم و در نهایت ایشان شب عید یعنی یک فروردین فوت کردند. او به برگزار نشدن مراسم خاکسپاری همسرش هم اشاره میکند: خدا خواست کسی جمع نشود و گریه نکنند این تصاویر تا آخر عمر برای بچهها ثبت میشد و از یادشان نمیرفت. خاکسپاری در روستای پدری دکتر بود و همه اهالی روستا جلوی در خانههایشان جمع شده بودند تا پیکر دکتر بابازاده را بدرقه کنند.
نمیخواست بیمارانش پشت در مطب بمانند
دکتر حسین جوهری، متخصص گوش و حلق و بینی، اهل قم، 54 ساله علت فوت: ویزیت بیماران بدحال تنفسی در مطب. همسر این پزشک خاطره تلخ آن روزها را اینگونه برایمان روایت میکند: دکتر یک ماه در بیمارستان بستری بود ما خیلی اذیت شدیم. میگفت نمیخواهم بیماران بیایند و پشت در مطب بمانند. در نهایت کرونا گرفت و در بیمارستان شهید بهشتی قم بستری شد. آنجا میگفتند چون بیمار کرونایی است دیگر کارش تمام است اما این رسمش نبود متأسفانه روزهای اول بود و پرسنل ماسک و گان نداشتند. میترسیدند به بیماران نزدیک شوند امکانات خیلی کم بود و حتی کپسول اکسیژن در بیمارستان به ندرت پیدا میشد. اتاقهای ایزوله هنوز تجهیز نشده بودند حتی یخچالشان به برق نبود تا زمانی که مریض آب سرد میخواهد بدهیم اوضاع به قدری بد بود که بیماران زیادی روزانه از دست میرفتند. مریضها نامید شده بودند و دکتر جوهری هم نامید شده بود. او در ادامه حرفهایش به همدردی بیماران همسرش بعد از فوت دکتر جوهری اشاره میکند در مراسم خاکسپاری اش یکی از بیمارانش چنان اشک میریخت که تعجب ما را در پی داشت.: من شبها و روزها کابوس میبینم. نمیدانم کی شب است و کی روز است. فکر میکنم دکتر بر میگردد.
برای دکتر مرگ زود بود
دکتر محمود ایروانی محمدآبادی 61 ساله، متخصص بیهوشی، شاغل در بیمارستان مادران و.... علت ابتلا؛جراحی زایمان مادر مبتلا به کرونا. برای مصاحبه با خانواده این پزشک با مادرش در اصفهان تماس میگیرم. میگوید: دخترم، همه چیز را از من پنهان کردند. شماره تماش پسرش را میدهد. آقای ایروانی هم میگوید: برادرش در اتاق عمل هنگام زایمان خانم باردار مبتلا به کرونا بیماری گرفت. او 35 روز در کما بود و در نهایت بهدلیل عوارض کرونا یعنی از کار افتادن کلیه و کبد و ریهها فوت میکند. برادرم مرتب به ما زنگ میزد و با مادرم صحبت میکرد و مدام تأکید میکرد که مراقب مادر باشیم. یک روز قبل از آنکه به کما برود به خواهرم زنگ میزند و میگوید حالش خوب نیست. به قول ما اصفهانیها جانی در تنش نمانده بود. از پشت در اتاق شیشهای برای خواهرم دست تکان میداد. بعد از آن روز هر چه به تلفن همراهش زنگ زدیم. کسی جواب نداد. متأسفانه قسمتش این بود. کسی این کار را کرد که ما نمیتوانیم گلهای کنیم. خیلی سخت است. او هم پدر بود هم برادر و هم محرم اسرار خانواده. وجودش خیلی در خانواده ما پر رنگ بود. میدانم مرگ حق است اما برای محمود خیلی زود بود و ما همهمان به او احتیاج داشتیم. جایش خیلی خالی است.
مثل طاعون زدهها به ما نگاه میکردند
رامین عزیزی، 25 ساله، پرستار، شاغل در بخش اورژانس بیمارستان بهارلو. پدرش روزهای بیماری فرزندش را اینگونه روایت میکند: رامین اواخر بهمن ماه بهدلیل لولهگذاری در دهان مریض مبتلا شده بود. هر چند حالش بد بود و در منزل مانده بود استراحت کند اما مادربزرگش تعریف میکند که از بیمارستان زنگ زدند نیرو نداریم و برای کمک برود. رامین هم برای اینکه همکارانش دست تنها نمانند خودش را به اورژانس بیمارستان میرساند. چند روز بود خانه نیامده بود و ما فکر میکردیم شیفتاش طولانی شده است. گویا خودش کرونا گرفته بود و در تخت بیمارستان بستری شده بود جوری که ریههایش سفید شده بود و تنگی نفس شدید داشت. باورتان نمیشود روزی که رامین بستری شد هزار بار مردم و زنده شدم و بیرون اتاق با خدا راز و نیاز کردم و او را طلب کردم. اگرچه رامین خودش روی تخت بیمارستان بود اما باز او از من مراقبت میکرد و دلداریام میداد و از آمادگی برای مراسم عقدش در خرداد ماه حرف میزد. پولش برای خرید حلقه کم بود. به او قول دادم کمکش میکنیم ونگران هیچ چیزی نباشد. اما عمرش به دنیا نبود و زود رفت و ما و نامزدش را برای همیشه تنها گذاشت. پدر این پرستار از رفتار مردم گله میکند و میگوید: زمانی که برای پسرم حجله گذاشتیم همه به ما مثل طاعونزدهها نگاه میکردند. میترسیدند به ما نزدیک شوند و تسلیت بگویند. البته مردم حق دارند.
گفتوگوی ما با خانواده کادردرمان گویای این واقعیت است که سربازان این جنگ نابرابر با کمترین امکانات به دل دشمن رفتند و تصویر زیبایی از خودگذشتگی را به نمایش گذاشتند. پرستاران و پزشکانی که با عشق به وطن بیماران را لمس کردند، در آغوش گرفتند و برای روحیه از دست رفتهشان امید آنها شدند. بیشک مردم پرپر شدن این پروانههای از جان گذشته را فراموش نخواهند کرد.
به یاد 107 پزشک، پرستار و کادر درمان جانباخته در راه نجات بیماران مبتلا به کرونا
ایرج ابراهیم زاده/ سید حسین احمد میری/ تهمینه ادیبی/ حسن ارباب/ مجید اردشیری/ نیلوفر اسمعیل بیگی/ طاهره اسمعیلی/ مهدی افشاری/ افشار امیری/ تقی اهرچی فرشی/ محمود ایروانی/ وحید ایروانی/ فریبا ایزد پناهی/ صمد بابازاده/ محمد بخشعلی زاده/ اسماعیل بخشی پور/ رضا برادران روحانی/ نادر برجسته/ میسور بعلبکی/ کامران بیات/ انوشه بیگیان/ رضا پور سالکی/ محمدعلی پورهاشم/ حبیب الله پیروی/ داریوش پیشرو/ مهدی تاجیک/ عباس توسن/ شهربانو جعفری/ مولود جعفری/ جواد جلالی نیا/ محسن جلیلیان/ حسین جوهری/ حمیدرضا حجاران طوسی/ نادر حسین پور/ قربانعلی حسین زاده/ سیدآل حسینی/ مرضیه حسنی نژاد/ غلامرضا حمصی/ محسن خادم/ نرجس خانعلی زاده/ بانو خوشگفتار/ حمیدرضا داودی/ دیوشلی/ رائولا راگوتام/ سیدمظفر ربیعی/ محمدعلی ربیعی/ ارسطو رستم نژاد/ شیرین روحانی راد/ رضا روستا/ رقیه رونقی/ علی اصغر رهبان زهتاب/ حمیدرضا زینعلی/ منوچهر ساداتی/ احمد سلیم آبادی/ سیگارودی / یوسف شفقتی/ سعادت شکیبایی/ محمود شمس الدینی/ اسدالله شیخ جابری/ علی شیخ مرادی/ رشید شیخی/ اردشیر شیران / مصطفی صمدی/ عوض ظفرمند/ مجتبی عابدیان/ عبدالله عباسی/ حانیه عدالتی/ سعید عزیزی/ رامین عزیزی فر/ موسی فتح آبادی/ رضا فتحعلی/ غلامرضا فخری/ مجید فرهاد/ غلامحسن قربانی/ ذبیح الله کاویانی/ شهروز کریمیان/ سهیل کیانفر/ کاظم گلرسان/ حمید لطفی/ امیر مجد سجادی/ جمشید محدثی/ محمد محمدی/ علی محمودخان شیرازی/ غلامعلی معنویان/ حسن مکرمی/ ایمان معین زاده/ اشرف ململی/ وحید منصف/ سید یوسف موسوی/ سیده عظمت موسوی/ عباس مومنی/ حمیدرضا مهینی/ سورنا میرمیرانی/ علی اکبر ناظی پور/ محمدقادر نوروز/ عباس نوروزی/ مهرداد نوروزی/ ناهید نوشاد/ فرید نیرویی/ مرتضی وجدان/غلامرضا وثوقی کیا/ مهدی وریجی/ میرعباس هاشمی/ عبدالشکور هژیر هراتی پور/ امیررضا هنرکار/ محمد یاراحمدی/ وحیدی یحیوی/ اسمعیل یزدی/ کیوان یغمایی
انتهای پیام