به گزارش اداره کل روابط عمومی سازمان نظام پزشکی ،دکتر شاهین آخوند زاده بستی متولد سال 1347در تهران است . تحصیلات ابتدایی را در دبستان حجت در سال 1352 و تحصیلات متوسطه را در دبیرستان هدف آغاز نمود و در سال 1364 موفق به اخذ مدرک دیپلم شد. تحصیلات عالی خود را در سال 1364 در رشته داروسازی دانشگاه تهران آغاز کرد و در سال 1369 فارغالتحصیل شد. وی در سال 1374 موفق به اخذ درجة تخصصی در رشتة نوروسایکوفارماکولوژی بالینی از دانشکدة گلاسگو دانشگاه انگلستان شد و سپس تحصیلات فلوشیپ خود را در رشتة Neuroscience دانشگاه پاریس فرانسه در سال 1378 به پایان رساند. هم اکنون استاد تمام گروه روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران است و در خصوص ازدواج و تشکیل خانواده گفت و گویی را با ایشان انجام داده ایم که در ذیل می خوانید:
- در چه سالی ازدواج کردین و آیا همسرتان هم پزشک است؟ بنده در سال 79 با همسرم که یکی از اینترن هایم بود،آشنا شده و با هم ازدواج کردیم و سال 87 نیز خداوند به ما فرزند دختری عطا کرد.
- تا چه اندازه ازدواج و تشکیل خانواده در شکل گیری شخصیت و موفقیت های شما موثر بوده است؟ به نظرم ازدواج امری مهم در زندگی هر فرد است و تاثیر بسزایی در شکل گیری شخصیت انسان دارد؛ بنده تا قبل از ازدواج در تصمیم گیری بسیار عجول بودم و خیلی زود عصبانی می شدم و نسبت به مسائل پیرامونم واکنش نشان می دادم اما بعد از متاهل شدن صبورتر و خونسرد شده ام زیرا دیگر تنها نیستم و نباید یکنفره برای مسائل زندگی تصمیم بگیرم.
- آیا ازدواج و تشکیل خانواده مانعی برای تعهدات و مسئولیت پذیری در قبال شغل افراد می شود؟ زمانی که دانشیار بودم با این که رزیدنت هایم همه از من بزرگتر بودند اما احساس پدری نسبت به آنها داشتم اما بعد از فرزند دار شدن و بویژه این که خداوند به من دختری عطا کرد این حس تعهد و مسئولیت پذیری نسبت به دانشجویانم صد برابر شده است و اگر دانشجویانم دختر باشند کاملا احساس می کنم که دختران خودم هستند و همان چیزهایی را که به عنوان پدر برای دختر خودم می خواهم برای آینده آنان نیز از خدواند خواستارم و به طور کلی پس از تشکیل خانواده و فرزند دار شدن دید دیگری به زندگی دارم. اگر ازدواج در زمان مناسب و با معیارهای درست انجام گیرد قطعا مانعی برای مسولیت های شغلی و اجتماعی نخواهد بود و می تواند نقش مثبت هم داشته باشد.
- با توجه به فعالیت های گسترده علمی و اجرایی که عهده دار هستید ، چقدر برای همسر و فرزند خود وقت می گذارید؟ در واقع کار اصلی من که به پژوهش و نوشتن مقاله اختصاص دارد در منزل انجام می شود زیرا مطب خصوصی ندارم و بعد از ظهرها که به منزل می روم ، کارهای پژوهشی خود را انجام می دهم و در کنار آن نیز به امور فرزندم رسیدگی می کنم زیرا همسرم در بیمارستان شاغل است و در زمانهایی که منزل نیست ، بنده عهده دار مسئولیت های فرزندمان هستم.
- آیا شاغل بودن پدر و مادر مانع از رسیدگی به امور فرزندان می شود؟ با توجه به این که همسرم نیز پزشک است درک مناسبی از وضعیت شغلی یکدیگر داریم و برای رسیدگی به امور خانواده و فرزندمان تقسیم کار انجام داده ایم ، گرچه به طور کلی شاغل بودن هم زمان پدر و مادر برای فرزندان سخت است اما با تقسیم کار می توان به امور فرزندان هم در خانواده رسیدگی کرد.
- با توجه به شرایط اقتصادی موجود و این که اغلب جوانها و بویژه همکاران خودتان از ازدواج امتناع می کنند ، آیا توصیه ای به آن ها دارید؟ شرایط اقتصادی به گونه ای شده که واقعا ازدواج و تشکیل خانواده برای جوانان بویژه همکاران خودم بسیار سخت است مثلا یک رزیدنت 30 ساله بین 8 تا 15 شب با حقوق یک و نیم میلیون تومان باید کشیک باشد و طبیعی است با این حجم کاری بالا و درآمد بسیار ناچیز تشکیل خانواده و ازدواج تقریبا ناممکن است و بدون حمایت مالی از سوی خانواده نمی توانند ازدواج کنند اما بطور کلی ازدواج و تشکیل خانواده امری مهم بوده که نه تنها مانعی برای سایر فعالیت های انسان نیست بلکه کمک کننده هم هست.
- چرا اغلب پزشکان در سنین بالا تشکیل خانواده می دهند؟ رشته پزشکی برخلاف تصوری که عموم مردم از درآمد آن دارند بسیار سخت و طاقت فرسا بوده و فارغ التحصیلان آن در میانسالی از حداقل درآمد سایر افراد برخوردار می شوند و با توجه به درآمد های ناچیز و کارانه ای که با تاخیرهای 12 تا 15 ماهه به پزشکان پرداخت می شود چطور یک دانشجوی پزشکی یا فارغ التحصیل این رشته که تازه باید وارد بازار کار شود ، می تواند در سنین پایین تشکیل خانواده بدهد؟
- به نظر شما برای ازدواج چه معیارهایی را باید در نظر گرفت؟ بستگی به این دارد که فرد از زندگی چه می خواهد و انتخاب درست بسیار مهم است زیرا طرف مقابل باید درک درستی از شرایط شغلی و درآمدی و همچنین روحیه و شخصیت انسان داشته باشد تا بتوانند وارد زندگی مشترک شوند .
- آیا دوست دارید که فرزند شما هم پزشک شود؟ به عنوان یک پدر دوست دارم که فرزندم تعصب ملی به کشورش داشته باشد و در هر رشته ای که خودش علاقه دارد به تحصیل بپردازد زیرا آدم موفق کسی است که از کارکردنش لذت ببرد و این لذت در رشته پزشکی خلاصه نمی شود.
- به نظر شما مشکل عمده جوانان ما چیست؟ جوان ها باید بدانند که داشتن IQ خیلی مهم نیست بلکه این پشتکار انسان است که او را به موفقیت می رساند و حتی با داشتن IQمتوسط اما پشتکار بالا می توان به موقعیت های بسیار خوبی دست یافت و آن چه که در دو دهه اخیر به عنوان یک فرهنگ غلط در بین جوانان ما رخنه کرده این است که باید یک شبه رشد کرد در حالی که انسان آهسته و با پشتکار می تواند پله های ترقی را طی کند .
- با توجه به موقعیت هایی که در سایر کشورها از نظر کاری داشتید چرا به ایران برگشته و در همین جا تشکیل خانواده داده و به فعالیت پرداختید؟ کسانی که دانشگاههای ایران را در دهه های 40 و 50 ساختند امثال دکتر اعلمی هرندی هستند که پس از گرفتن تخصص به ایران بازگشتند و با وجود نبود امکانات کشور را ساخته و به ارائه خدمات پرداختند و اکنون علیرغم این که شرایط بسیار بهتر از آن زمان هاست اما جوانان پس از کسب مدرک می خواهند از کشور بروند و می گویند این جا ، جای ماندن نیست و اگر قرار باشد همه از این کشور برویم دیگر چه کسی می تواند ایران را آباد کند؟ تنها یک ایرانی می تواند برای کشورش خدمت کند و در راه آبادانی آن قدم بردارد بنابر به همه جوان ها و همکارانم توصیه می کنم که در همین کشور هم می توان به مراتب بالا دست یافت فقط باید پشتکار داشت و به جوانان انگیزه داد همان طور که مرحوم یلدا می گفت:"استادی موفق است که دانشجویان و شاگردانش از او موفق تر باشند".
انتهای پیام