نظام تعرفهگذاری خدمات پزشکی، بهعنوان یکی از ارکان اساسی در سیاستگذاری سلامت، نقشی تعیینکننده در تأمین منافع متقابل بیماران و جامعه پزشکی دارد.
این نظام، اگر بهدرستی طراحی و اجرا شود، میتواند ضمن حفظ دسترسی عادلانه مردم به خدمات درمانی، از شأن و جایگاه حرفهای کادر درمان نیز صیانت کند.
بااینحال، در سالهای اخیر، تعرفههای خدمات پزشکی همواره محل مناقشه بوده و اغلب بدون توجه به واقعیتهای اقتصادی، هزینههای سربار مراکز درمانی و ارزش واقعی خدمات تخصصی ، تعیین شده است.
۱. عدم انطباق تعرفهها با هزینههای واقعی ارائه خدمات
یکی از چالشهای اساسی در نظام تعرفهگذاری، شکاف عمیق میان تعرفههای مصوب و هزینههای واقعی ارائه خدمات است. افزایش نرخ تورم، رشد بیرویه هزینههای تجهیزات و مواد مصرفی پزشکی، افزایش اجارهبهای مطبها و حقوق پرسنل درمانی، همگی عواملی هستند که هزینههای ارائه خدمات را به شکل تصاعدی افزایش دادهاند. درحالیکه تعرفههای رسمی، عموماً با نگاهی حمایتی و غیرکارشناسی تعیین میشوند، این اختلاف موجب بروز مشکلات متعددی برای جامعه پزشکی، ازجمله کاهش کیفیت خدمات، افزایش تمایل به خروج از سیستم بیمهای و حتی مهاجرت پزشکان میشود.
۲. تأثیر تعرفههای نامتناسب بر کیفیت خدمات سلامت
تعرفهگذاری غیرمنصفانه و تعیین ارقام غیرواقعی برای خدمات درمانی، تبعات گستردهای بر کیفیت خدمات سلامت دارد. پزشکانی که تحت فشار اقتصادی قرار میگیرند، ناگزیر به افزایش تعداد بیماران در زمان محدود، کاهش توجه به جزئیات درمان و حتی مهاجرت به حوزههای غیردرمانی برای جبران هزینهها هستند. چنین شرایطی، درنهایت نهتنها به تضعیف جامعه پزشکی، بلکه به کاهش رضایت و امنیت بیماران منجر خواهد شد.
۳. نادیده گرفتن نقش بخش خصوصی در سیاستگذاری سلامت
بخش خصوصی، سهم قابلتوجهی در ارائه خدمات سلامت دارد، اما در سیاستگذاریها، اغلب از فرآیند تصمیمگیری حذف شده یا نقش کمرنگی ایفا میکند. این در حالی است که بسیاری از هزینههای جاری بیمارستانها، مراکز درمانی و مطبهای خصوصی، تابعی از مکانیزمهای عرضه و تقاضای بازار است و بدون در نظر گرفتن این متغیرها، تعیین تعرفهای منطقی و کارآمد امکانپذیر نخواهد بود.
۴. ضرورت بازنگری در نظام تعرفهگذاری
با توجه به چالشهای مذکور، بازنگری اساسی در نظام تعرفهگذاری خدمات پزشکی یک ضرورت انکارناپذیر است. این بازنگری باید بر مبنای اصول زیر صورت گیرد.
انطباق تعرفهها با هزینههای واقعی ارائه خدمات و در نظر گرفتن افزایش سالانه نرخ تورم و هزینههای سربار.
تقویت جایگاه بخش خصوصی در سیاستگذاریهای سلامت و مشارکت فعال انجمنهای پزشکی در تعیین تعرفهها.
اصلاح ساختار بیمهها بهگونهای که پرداختها بهموقع، منصفانه و متناسب با ارزش واقعی خدمات انجام شود.
ایجاد مکانیزمهای نظارتی کارآمد برای جلوگیری از بروز تخلفات ناشی از تعرفههای غیرواقعی، ازجمله زیرمیزی و پرداختهای غیررسمی.
نتیجهگیری
تعرفهگذاری خدمات پزشکی، نهتنها یک موضوع اقتصادی، بلکه مسئلهای حیاتی در نظام سلامت کشور است. تعیین تعرفههای غیرمنصفانه، نهتنها جامعه پزشکی را تحت فشار قرار میدهد، بلکه در نهایت به کاهش کیفیت خدمات درمانی و آسیب به حقوق بیماران منجر خواهد شد. ازاینرو، اتخاذ رویکردی علمی، منصفانه و مبتنی بر واقعیتهای اقتصادی، شرط اساسی برای اصلاح نظام تعرفهگذاری و تأمین منافع تمام ذینفعان این حوزه خواهد بود.