برخي از این موارد عبارتند از:
- شواهد نشان می دهد که تمرکز بر خدمات پیشگیری و همچنین بازتوانی در مقایسه با خدمات درمانی دچار ضعف است و قسمت قابل توجهی از منابع سلامت کشور صرف ارائه مراقبت های ثانویه می شود.
- این شواهد همچنین حکایت از آن دارد که ارائه دهندگان خدمات مختلف به ویژه در بخش خصوصی با یکدیگر به شکل هماهنگ شده ای تعامل نمی کنند و این موضوع باعث کاهش پاسخگویی به نیازهای مردم می شود.
- تاکید عمده بر خدمات تشخیصی درمانی و افزایش سرسام آور هزینه های درمانی، دلالت بر این دارد كه چنانچه بازار خدمات با راهبردهای مناسب تنظیم نشود، شاهد گسترش نارسایی هایی در آن خواهیم بود.
- ارتباط مالی مستقیم ارائه دهندگان خدمات با مشتریان، توسعه رویکردهای تجاری در نظام ارائه خدمات را به دنبال دارد.
- نظام ارائه خدمات به ویژه در بخش خصوصی از یکپارچگی شایسته ای برخوردار نیست و فرصت های مشارکت مشتریان و کاربران در بازار ارائه خدمات به نحو عادلانه و مطلوبی شکل دهی نشده است.
هیچگونه نظام تشویقی برای خدمات سطح تخصصی که بر اساس راهنمای بالینی صورت پذیرد، وجود ندارد.
تعرفه خدمات تخصصی واقعی نیست و گیرندگان خدمات بدون هر گونه محدودیتی خدمات تخصصی را با تعرفه های نه چندان متعارف دریافت می کنند.
سردرگمی بیماران در نظام ارجاع کاملا مشهود است. تقاضاهای القایی بیش از پیش بیشتر می شود.
بی تردید با در نظرگرفتن شرایط فوق، سیاستگذار تلاش در استقرار و توسعۀ طرح سلامت خانواده مبتنی بر پزشکی خانواده و نظام ارجاع دارد به طوري كه گام نهادن با تمام توان و ظرفیت در این طرح اهمیت ویژه ای پیدا کرده است.
امروزه برای همگان روشن شده است که راهبرد توسعۀ سلامت خانواده، راهبردی بنیادی برای تضمین سلامت جامعه است. براي آنکه در مجموعه اقدامات خود برای بنیاد نهادن طرح سلامت خانواده )پزشکی خانواده و نظام ارجاع( توفيق لازم را به دست آورد، باید به معیارهای اصلی این طرح توجه ویژه نماید.
نخستین معیار ایجاد زمینه های ارتباط پیوسته و مداوم افراد و خانواده ها با ارائه دهندگان خدمات است. بدیهی است این ارتباط بلند مدت و پیوسته باید در نخستین سطح تماس و از طریق تیم ارائه خدمات تحقق یابد. در این تیم، مراقبین سلامت وپزشکان از اهمیت ویژه ای برخوردارند چرا که تیم سلامت، معمولاً اولین نقطه تماس برای جامعه سالم و بیمار هستند که به دنبال مراقبت های بهداشتی درمانی هستند. آنها مراقبت مستمر و جامعی را در طول زندگی خود به افراد سالم و بیمار ارائه می دهند و روابط طولانی مدت با آنها ایجاد می کنند. این امر به آنها اجازه می دهد تا تاریخچه پزشکی، سبک زندگی و شرایط اجتماعی جامعه تحت نظر خود را درک کنند و مراقبت و پشتیبانی شخصی به آنها ارائه دهند.
دومین معیار که باید درطرح سلامت خانواده به آن توجه شود، جامعیت خدمات با رویکرد کلی نگر است.
پزشکان خانواده به همراه سایر اعضای تیم سلامت، با در نظر گرفتن سلامت جسمانی جامعه تحت پوشش، نه تنها رویکردی کل نگر به مراقبت های بهداشتی داشته باشند، بلکه بهبود روابط عاطفی، اجتماعی و روانی او را نیز در نظر گیرند. آنها بر مراقبت های پیشگیرانه، غربالگری و تشخیص زود هنگام بیماری ها برای کمک به بیماران برای حفظ سلامتی و پیشگیری از بیماری های مزمن بایستی تمرکز کنند و طیف کامل خدمات از آموزش و پیشگیری تا تشخیص و درمان و بازتوانی را به گیرندگان خدمت دهند و به تأثیر باورها، هنجارها و فرهنگ های مختلف بر وضعیت سلامت توجه کافی کنند.
ویژگی دیگر هماهنگی مراقبت هاست. پزشکان خانواده و اعضای تیم سلامت به عنوان نقطه مرکزی هماهنگی برای نیازهای مراقبت های بهداشتی جامعه عمل مي کنند. آنها با سایر ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی مانند متخصصان، بیمارستان ها و مراکز درمانی کار می کنند تا اطمینان حاصل نمایند که افراد، بهترین مراقبت ممکن را دریافت می کنند و از تکرار خدمات جلوگیری می کنند.
ویژگی بعدی حمایت و آموزش است. پزشکان خانواده به همراه سایر اعضای تیم سلامت در طرح سلامت خانواده، حامیان جامعه تحت پوشش خود هستند و به آنها کمک کنند تا در سیستم مراقبت های بهداشتی حرکت کنند و به منابع مورد نیاز برای ارتقای دانش خود دسترسی پیدا کنند. آنها همچنین به بیماران در مورد سلامتی خود، از جمله نحوه مدیریت شرایط مزمن بیماری، انتخاب شیوه زندگی سالم و پیشگیری از بیماری، آموزش دهند زیرا نقش مهمی در ارتقای سلامت و رفاه افراد و جوامع دارند. فداکاری، شفقت و تخصص، آنها را به قلب مراقبت های بهداشتی و منبع قابل اعتماد حمایت برای بیماران و خانواده ها تبدیل می کند.
اصول استراتژیکی که در این طرح بایستی رعایت شود عبارتند از:
١-تغییر رویکرد از پزشک خانواده مراقبت کنندهِ خانواده محور به تیم پزشکی خانواده مراقبت کننده جامعه محور که وظایف جامع خود را انجام خواهند داد.
٢-حفظ ساختار شبکه های بهداشتی درمانی موجود به طوري كه زیر ساخت های ارائه خدمات در پایگاههای سلامت مجری طرح سلامت خانواده، با لحاظ کردن شاخص دسترسی تعیین شده و یکپارچگی ارائه خدمت بتواند خدمات را به صورت فعال با همان الگوی روستا به جمعیت تحت پوشش ارائه دهد.
٣- از ظرفیت پزشکان و پیراپزشکان پروانه دار(مامایی، بینایی سنجی، شنوایی سنجی، فیزیو تراپی و ...) بخش خصوصی که در درمان بیماران به یاری پزشکان خانواده خواهند آمد استفاده نمایند.
٤- سطوح ارائه خدمات در طرح سلامت خانواده مبتنی بر مراقبت های اولیه بهداشتی، مدیریت سلامت منطقه ای ادغام یافته با کارکردهای بهداشتی، درمانی، آموزشی و پژوهشی باشد.
٥- امکان بلوک بندی جمعیتی و مداخلات محله محور در طرح وجود داشته باشد.
٦- بسته خدمات در واحد های ارائه کننده خدمت در صورت تغییر نیروی انسانی، استمرار یافته و تمامی نیروهای شاغل موجود در واحد های ارائه خدمات، به اشتغال خود ادامه دهند.
٧- امکان اعمال استانداردهای فنی و نظارت کافی بر واحدهای مجری طرح وجود داشته باشد.
٨- در شرایطی که مجبور به توقف طرح وجود داشته باشد(عدم تامین مالی، عدم دستیابی به اهداف، افت شاخص های عملکردی) بتوان ادامه طرح را متوقف یا تغییر داد.
٩- نظام مدیریت فن آوری اطلاعات سلامت در پزشکی خانواده و نظام ارجاع جریان محور باشد به طوري كه حول پرونده الکترونیک سلامت، فرآیندهای اجرای این مدل را تسهیل نماید.
١٠- مسئله محوری، یکپارچگی و جامع نگری فرآیندهای سلامت به جای سازمان محوری در این طرح وجود وجود داشته باشد
با رعایت اصول و قواعد فوق چنین انتظار می رود با چینش ویژه ای که ازاعضای تیم سلامت به عمل می آید، نظام ارائه خدمات سلامت خانواده بتواند با موثرترین شیوه های ممکن اقدام به ارائه خدمت نماید.
كلمات كليدي: وزارت بهداشت، طرح سلامت خانواده، پزشكي خانواده و نظام ارجاع، دكتر ابراهیم نوري گوشكي