یکی از چالشهای موجود در عرصه بهداشت و درمان و مدیریت بیمارستانهای خصوصی قرار گیری یا عدم قرار گیری پزشکان در راس، تیم مدیریتی بیمارستان هاست که هر دو نظریه موافقان و مخالفان خاص خود را دارد، ولی آن چیزی که از مطالعات مختلف در این زمینه منتج میشود این است که اکثر پزشکان (به عنوان ذی نفعان اصلی)
ترجیح میدهند تحت رهبری یک پزشک خدمات خود را ارائه دهند و در عمل نیز در اکثریت قریب به اتفاق بیمارستانهای خصوصی معتبر جهان ریاست بیمارستان به پزشکان سپرده میشود.
واگذاری ریاست بیمارستانهای خصوصی به پزشکان با سه چالش جدی مواجه است:
- عدم لحاظ شدن آموزشهای مدیریتی در کورکولومهای آموزشی پزشکان در اکثر دانشگاههای جهان.
- واژهای به نام تله هوشی که پزشکان مانند سایر نخبگان مستعد گرفتاری در آن هستند. پزشکان به علت اینکه به علت ضریب هوشی بالا همیشه مورد تحسین و تایید جامعه و اطرافیان بوده و اینکه در اکثریت موارد موفق به اتخاذ تصمیمات صحیح شده اند، ممکن است با افتادن در این تله خود را بی نیاز از هم اندیشی سایر افراد و تعامل با آنها دیده و در موارد اجرایی مدیریتی با چالش مواجه شوند.
- امکان وقت گذاری کمتر پزشکان به علت درگیریهای درمانی برای کارهای روزمره مدیریتی
در مورد عدم آشنایی پزشکان با اصول علم مدیریت دو راهکار وجود دارد: یکی آموزش مدیریت به پزشکان در طی دوره تحصیل و یا بعد ازآن در طی تصدی مسئولیتهای مدیریتی است و دیگری به کارگیری یک مدیرعامل یا مدیر اجرایی در کنار پزشک برای اداره بیمارستان و سپردن مسائل درمانی به یک پزشک و مسائل اداری به فردی که آشنا به مدیریت است که این مدل در برخی از بیمارستانهای معتبر جهان همچون میوکلینیک در حال اجر است این مدل از مدیریت بیمارستان صرف نظر از چالش اختلاف عقیده و اختلاف نظر بین دوفرد و اینکه نهایتا باید یک فرد تصمیم گیر اصلی مجموعه باشد در شرایط فعلی کشور ما به علت محدودیت منابع مالی بیمارستانها و عدم امکان پرداخت حقوق به دونفر در حال حاضر امکان پذیر نیست.
در مورد چالش افتادن در تله هوشی که خاص پزشکان نبوده و مربوط به همه افراد با ضریب هوشی بالاست، توجه به وجود این خطر و خودداری شخصی در کنار وجود هیات مدیرهای کارآمد و وقت گذار در کنار رئیس، بیمارستان میتواند کمک کننده و راهگشا باشد.
با در نظر گرفتن جمیع شرایط اقتصادی کشور و بخش بهداشت درمان و عدم سوددهی صنعت بیمارستانی در کشور و لزوم پرهیز از نگاه تجاری به بخش درمان و حفظ کیفیت خدماتی که بیماران ارائه میشود به نظر میرسد بهترین الگو مدیریت بیمارستانهای خصوصی به کارگیری پزشکی کاریزماتیک و آشنا با اصول مدیریت برای اداره بیمارستانهای خصوصی است و مشکل وقت گذاری کافی برای اداره بیمارستان را هم میتوان با به کارگیری یک مدیر داخلی برای بیمارستان مرتفع نمود و به نظر نمیرسد به کارگیری افرادغیرپزشک و نا آشنا به فضای درمانی به عنوان روسای بیمارستانها خصوصی بتواند منتج به نتایج مثبت پایدار برای مراکز و همچنین بیماران گردد و میتواند با افت شدید کیفیت ارائه خدمات در بیمارستانها همراه باشد.