خوش بود گر محك تجربه آيد به ميان
تا سيه روی شود هر كه در او غش باشد
آنچه چند روز گذشته در شهر يزد رخ داد، معيار دقيقی بود از آنچه در سطح جامعه در حال وقوع است.
يك سوی ماجرا پزشكیست كه عليرغم همه بیمهریها و بدعهدیها، بدون توجه به هجوم بیانصافیها و كارشكنیها و فارغ از آنچه در صدر تا ذيل جامعه در جريان است، میايستد، روی زمين زانو میزند و رسالتش را كه دميدن روح در كالبد آدمیزاد است فراموش نمیكند.
سوی ديگر، جامعه رسانهای است كه خواسته يا ناخواسته باز هم بیتفاوت از كنار جامعه پزشكی عبور میكند و عملا تلاش خانم دكتر فاطمه دهقان را به عنوان نمونهای از اين دست، در هياهوی دوربين و نور و صدا كمرنگ جلوه میدهد.
و البته سوی ديگر ماجرا، جانی است كه احيا میشود و خانوادهای است كه از هم نمیگسلد و جوانی است كه سالها از بهار و تابستان لذت خواهد برد.
ما كلاهمان را به افتخار خانم دكتر فاطمه دهقان برداشتيم. به افتخار پزشكانی كه بدون عكس و گزارش خبری و فارغ از ناملايمات در سرد و گرم روزگار همواره همدرد و همراه مردم بوده اند.
و البته جای تاسف است كه بیتفاوتی و كم اهميت جلوه دادن خدمات جامعه پزشكی، گويی روال روزمره اصحاب رسانه و بخشهایی از حاكميت شده است.
سركار خانم دكتر فاطمه دهقان سمبل جامعهای است كه در كشاكش بیانصافی و بیمهری استوار بر سوگند خويش ايستاده و رسالت خويش را فراموش نكرده است و اين جامعه، بخواهند يا نخواهند، بیترديد شايسته احترام است.
ولی آنچه جای تامل دارد اين است كه حاصل همه اين اتفاقات، انسانیست كه سلامت خود را بازيافته است.
بازی با صلابت و اعتبار جامعه پزشكی تحت هر لوا و با هر عنوانی، بیشک سلامت جامعه را خدشه دار خواهد كرد. سلامت جامعهای كه انصافا در اين شرايط، بيماری سهمش نيست.
به اميد روزی كه غرضورزی و سياستبازی گريبان جامعه پزشكی را رها كند.
جامعهای كه در هرم آفتاب و سوز گرما هم پای كار است.
به اميد آن روز...
هيات مديره نظام پزشكی يزد