ﺳﻪشنبه، 4 اردیبهشت 1403
  
  • 1400/05/06
یادداشت

دکتر بابک زمانی

نورولوژیست

یکی داستان پر آب چشم


 ابتدا او را عاشق شده بودند. آن‌قدر جوان بود و بی‌خیال که در فکر ازدواج نبود. عاشق ول کن نبود. اما وقتی‌که در آمدن اولین بچه تأخیر شد دیگر اختیار دست او نبود. دکتر متخصصی که برای نازایی مراجعه کردند فرصت زیادی برای کار پیدا نکرد، ماه سوم یا چهارم دو مادر چاره دیگری اندیشیدند. آقای دکتری میانه‌سال، مهربان و باشخصیت ملبس به همان روپوش همیشگی پزشکان با کلی جواز و مدرک بر دیوار در دل یک مکان مقدس نه با استفاده از داروهای شیمیایی عجیب‌وغریب باآن‌همه عوارض جورواجور که فقط با استفاده از زنبور، همین زنبوری که بسیاری را می‌زند و خطری هم ندارد با یک مبلغ پول جزئی و دستگاه بی‌خطر ساخت مسکو که همه بیماری‌ها را از طریق قرنیه چشم تشخیص می‌دهد! بله همه بیماری‌ها را با زنبور درمان می‌کند. هر دو مادر برای درمان کمردردشان زنبور انداخته بودند و باهم به توافق رسیدند که خوب شده‌اند. پرسیده بودند، گفته بود، زنبور ملکه است. زنبور بهترین چاره نازایی است!
در روز دوم معالجه با زنبور زن جوان دچار حساسیت بسیار شدید اختلال تنفسی و نرسیدن اکسیژن به مغز شد در آن محل یا وسایلی برای مقابله با این وضعیت اندیشیده نشده بود یا کسی که بتواند با سرعت از آن‌ها استفاده کند وجود نداشت. درهرحال وقتی به بیمارستان رسید کار مغز تمام بود. تلاش‌های بعدی در بیمارستان تنها موفق شد نه مغز که تنها ساقه مغز را نجات دهد؛ بنابراین زن جوان در وضعیت نباتی در یک آی‌سی‌یو با هزینه‌های بسیار و درد و رنج و اندوهی بسیار بیشتر تا همین امروز دارد نفس می‌کشد و اگر همه‌چیز به‌خوبی مهیا شود شاید سال‌های طولانی در همین وضعیت بماند.
 وقتی‌که گروهی از پزشکان داشتند درباره این موضوع صحبت می‌کردند یکی گفت «البته مادران هم بی‌تقصیر نیستند». دیگری گفت: «بله بیشترین تقصیر گردن همان مادران است». اما تنها همین دو نفر بر این نظر بودند بقیه در مخالفت به خشم آمدند یکی گفت: «اگر این دو مادر داغدار بی‌اطلاع را مقصر می‌دانید پس تکلیف آن‌کسی که در یک مکان مقدس لانه زنبور باز کرد چه؟»
دیگری گفت: «آن مقام مسئولی که هرروز از مشروعیت نوعی طب خارج از طب مرسوم با هر نامی سنتی ایرانی یا... سخن گفت و به هیچ مصداق مشخصی هم اشاره نکرد چه؟»
یک نفر دیگر گفت: «آنکه اجازه تأسیس درمانگاه برای نوعی طب در کنار طب معمول را صادر کرد چه؟»
یکی با نوعی اعتراض گفت: «ولی زنبور درمانی که مشمول روش‌های سنتی نیست»
صداهای بیشتری درآمد «لابد انتظار دارید مردم قبل از مراجعه به دکان‌های این‌چنینی ابتدا چک کنند که کدام روش درمانی آن را ثبت کرده‌اند یا کدام نکرده‌اند؟»
 «مثلاً حالا زالو خیلی علمی‌تر از زنبور است؟»
«نیش زالو شوک حساسیتی نمی‌دهد؟»
«عکس چشم‌های عفونت زده به دلیل زالو را تابه‌حال ندیدین؟»
«اون همه معجون‌ها و شربت‌ها و شراب‌هایی که در کتاب‌های پرافتخار کهن طب سنتی و ایرانی نام‌برده شده احتمال عوارض حساسیتی و غیر حساسیتی ندارند؟»
 «راستی اگر یک پدر مسئول و بسیار معتقد به نهادها رسانه‌ها و گفته‌های رئیسان و وزیران یک روز تصمیم بگیرد فرزند بیمارش را با یکی از معجون‌های مجلد سوم آن کتاب پرافتخار درمان کند و حادثه مشابهی رخ دهد مقصر کیست؟»
«مسئولیت عوارض احتمالی و دیررسی که ممکن است با یکی از همین داروهای سنتی پدید آید و هیچ‌کس هم (به‌جز خداوند متعال) نفهمد که متعلق به چه عاملی بوده با کیست؟»
«بعله برای همینه که همه داروها در طب مدرن قبل از جواز مصرف یک مطالعه طولانی ازنظر سلامتی و عوارض احتمالی را هم می‌گذرانند.»