دوشنبه، 3 دی 1403
  
  • 1399/12/27
روزنوشت

دکتر مصطفی جلالی فخر

متخصص بیماری‌های داخلی. منتقد فیلم

انصاف گمشده

این روزهای سال، بیمارستان‌ها دچار پارادوکس اخلاقی عجیبی می‌شوند. و گاهی مرز میان درستی و نادرستی، شبیه لبه‌ی مه گرفته‌ی جاده‌ای مشرف به دره است. واقعا خیلی سخت است. مردمانی تعطیلی‌دوست هستیم و عملا از اواسط اسفند تا سیزده بدر، مملکت از حالت عادی خارج می‌شود. و یکی از جلوه‌های تلخ این خودخواهی جمعی، گریبان پزشکان و پرستارها و سایر پرسنل درمانی بیمارستان‌ها را می‌گیرد.
متاسفانه خانواده‌های زیادی هستند که برای لذت حداکثری از تعطیلات، پدر و مادر پیر خود را به بهانه‌های غیرواقعی به مریض‌خانه‌ها می‌آورند تا به هر نحوی بستری‌شان کنند. به طرز کاملا مشهودی، اورژانس‌های مراکز درمانی در ده‌روز آخر سال با حجم انبوهی بیمار پیر روبرو می‌شوند که با شکایت‌های مبهمی نظیر «ضعف و بی حالی»، «کاهش هوشیاری» و «سرگیجه» آورده می‌شوند. متاسفانه گاهی به مشاجره‌ با کادر درمان هم‌ می‌رسد. چون همراهان‌ اصرار به بستری پیری که به عنوان بیمار با خود آورده‌اند  دارند اما در معاینات و آزمایشات، دلیلی برای بستری وجود ندارد.
شاید چون مراکز ساماندهی شده‌ای برای مراقبت‌های کوتاه‌مدت از سالمندان وجود ندارد و «خانه‌ی‌سالمندان» هم عنوان دافعه‌برانگیزی دارد. معمولا بیشتر بیماران بستری بخش‌ها در ایام عید، پیرانِ بی‌پناهی هستند که تنها پناه‌گاه‌شان تختِ بیمارستان است.
یادم هست چند سال قبل بیمار هشتاد ساله‌ای را با شکایت کاهش سطح هوشیاری آورده بودند و همراهان هوچی‌گری هم داشت. به دلیل واقعی بودن افت هوشیاری، بستری‌اش کردیم اما بعد معلوم شد پسرش زیر زبان پدر پیرش تریاک گذاشته بود تا بی‌حال شود و دلیلی برای بستری ایجاد شود و خودشان هم به گشت‌ و گذار. طبعا در این میان، درصد کمی هم هستند که دروغ نمی‌گویند و واقعا بیمارند. در چنین موقعیتی، پزشک فقط به علم طبابت نیاز ندارد، باید یک روان‌شناس و کارآگاه و پلیس هم باشد. انصاف، گاهی عجیب کمیاب می‌شود.