در چند هفتهی اخیر، خیلیها صد جور حرف متفاوت در بارهی واکسن کرونا زدهاند. حتی جناب رییسجمهور تاکید کردند که دستور تهیه واکسن معتبر کرونا صادر شده. تنها واکسنی که توانسته بود مجوز FDA را بگیرد فایزر بود و خیلیها در تکاپوی خرید آن بودند اما ایران گفت نمیخواهیم و علتش را ناممکن بودن انتقالش عنوان کردند. و البته بلافاصله وزیر راه گفت که مشکلی برای انتقال آن ندارند. واکسن نخریدن، آن هم در شرایطی که روزی دویست کشته میدهیم، داغ ماندگاری ست که بر پیشانی تاریخ میماند. کمی بعد، واکسن مُدرنا نیز مجوز گرفت و نیازی به یخچال ندارد و ارزانتر هم هست. همه پرسیدند حالا چی؟ و چون سوالشان را در کویری خشک و بیحاصل پرسیده بودند، پاسخی نشنیدند. وزیر محترم بهداشت عملا به واکسن ایرانی چشم دوخته که شاید تا اوایل تابستان آماده شود. و طبعا حمایت از تولید داخلی به معنای بینیازی به معیارهای بینالمللی نیست، آن هم در مورد واکسن. خبری از نظارت سازمان بهداشتجهانی بر جزئیات تهیه این واکسن منتشر نشده. پرسش بعدی و مهمتر این است که مردم تا چه حد به این واکسن، اعتماد خواهند کرد؟
زمان به سرعت در گذر است و حتی کشورهایی مثل عراق و ونزوئلا هم برای خرید واکسن فایزر قرارداد بستهاند اما ما هیچ، ما نگاه! وزیر محترم یک بار گفتهاند فایزر نمیگیریم و این به معنای تن دادن اجباری به واکسنهای چینی و روسی نیست و واکسن اروپایی معتبر میخریم؛ و البته معلوم نکردند که چه واکسنی مد نظرشان است. در حالی که اروپاییها هم خودشان در صف خرید فایزر هستند. آخرین کسی که تلخترین خبر را چونان آبی سرد بر سرمان ریخت، علی مطهری بود. او نوشت که به دلیلی سیاسی، امکان انتقال پول مقدور نشده و عملا سهمیه ایران از واکسن سازمان بهداشت جهانی باطل شده است.
آقای وزیر بهداشت، به خدا تلخ و حیف است که دنیا به فکر فراهم سازی سریعتر واکسن هستند اما ما عملا دستمان خالی ست. چند وعدهی مبهم و بیثمر در جیب داریم و به واکسنی حواله داده میشویم که حداقل صد روز دیگر میآید و اصلا معلوم نیست چه قدر کارآمد باشد و مردم بزنند یا نزنند. میدانم شرایط شما برای تهیهاش سخت است اما تلخی این تاخیر، هرگز فراموش نخواهد نشد. هر سختی و مرارتی را به جان بخرید تا جانهای کمتری گرفته شود. همینالان هم خیلی دیر است!