هفته سلامت روان
در روزهای بیم و امید
در سال 1990 میلادی در سازمان جهانی بهداشت با همکاری دانشکده بهداشت دانشگاه هاروارد و بانک جهانی پروژهای به نام بار جهانی بیماریها یا ( Golabal Burden Of Diseases) را کلید زد که در آن با توجه به یافتههای آماری بین المللی و جهانی در ۱۴۵ کشور جهان بار جهانی نیروهای مختلف برحسب ایجاد ناتوانی و میزان مرگ و میر محاسبه شده است. در آن سال بیماری های قلب و عروق، مرگ و میر ناشی از اسهال، عفونتهای تنفسی در صدر جدول و افسردگی ماژور در مرتبه چهارم قرار داشت. در آن سال اینطور پیشبینی می شد که قرن 2020 یعنی سی سال بعد با بهبود بهداشت عمومیها واکسیناسیون همگانی فراهم آوردن آب آشامیدنی سالم و ... بیماریهای عفونی به رتبههای پایین جدول سقوط کند و در عوض بیماریهای غیر دیگر رتبههای بالاتری را به خود اختصاص دهد، بدین معنی که پیشبینی شد در سال 2020 افسردگی پس از بیماریهای قلب و عروق دومین عامل مهم ناتوان کننده انسانها در این سالها شد. البته در آن زمان هنوز خبری از ویروس کرونا و بیماری covid-19 نبود و کسی حتی اسم آن را هم نشنیده بود. اما بالاخره سال 2020 فرا رسید و بشر با این بیماری واگیردار و مهلک مواجه شد که تا به امروز 35 میلیون نفر را در سراسر جهان مبتلا کرده و باعث مرگ بیش از یک میلیون نفر و تبدیل به معضل شماره یک بهداشتی جهان شده است.
اما در این میان تکلیف افسردگی چه میشود؟ هنوز رتبه دوم را دارد و آیا بیماری کوید به حدی فراگیر و جدی است که بهداشت روان و افسردگی را به ورطه فراموشی و غفلت سپرده است.
نکتهای که در اینجا کمتر مورد توجه قرار میگرد عوارض درونی بیماری کوید افراد مبتلا و بازماندگان آن هاست که شاید افسردگی تنها بخشی از آن باشد. سایر اثراتی که این بیماری بر سلامت روان بشر تحمیل میکند را می توان به شرح زیر خلاصه کرد.
تاثیر مستقیم ویروس کرونا بر مغز احتمالا نوعی انسفالیت و احتمال بروز تغییرات شخصیتی و خلقی بدنبال آن.
بروز سندرم خستگی مزمن بدنبال بهبودی از بیماری که ممکن است تا ماهها تدوام داشته باشد.
بروز حملات اضطرابی چه از نوع اضطراب تنش، حملات هراس و یا سایر اختلالات اضطرابی
بروز یا تشدید وسواسهای بهداشتی و خود بیمارانگاری در افراد مستعد
سوگواریهای انجام نشده و حل نشده در بازماندگان افرادی که در اثر بیماری درگذشته اند
تاکید بر فاصله گذاری اجتماعی جهت پیشگیری از گسترش ویروس که باعث تشدید همه موارد فوق می گردد
غفلت و به توجهی به سلامت جسمی و روانی سالمندان با توجه به فاصله گیری های اجتماعی و......
بنابراین شاید در این روزها همچنان افسردگی و سایر اختلالات روانپزشکی دوشادوش بیماری کووید سلاگت جامعه بشری را تهدید می کند و اهمیت آن ممکن است پس از فروکش کردن این همه گیری و برگشت اوضاع به حالت نسبتا عادی به شدت خود را نشان دهد و آنگاه است که شاهد بالا رفتن بارز آمار اختلالات روانپزشکی خواهیم بود.
پس بر همه ما دست اندرکاران سلامت جسمی وروانی که البته از هم تفکیک ناپذیر نیستند است که نه تنها در شرایط حاضر برنامه های حمایتی برای افراد جامعه به ویژه مبتلایان،خانواده و بازماندگان آنان را فراهم کنیم بلکه از هم اکنون برنامه های پیشگیرانه ای را موج های آینده بروز آسیب های روانی در سالهای پیش رو را برنامه ریزی و اجرا نمایند.
همچنین با توجه به این که بیماران مبتلا به اختلالات روانپزشکی غالبا خود در زمره آسیب پذیرترین و در
معرض خطرترین اقشار جامعه محسوب میشود، مبادا در این بحبوحه آنان را از یاد ببریم و خدمترسانی رابه آنها فراموش کنیم.