چندگاهی است که از بازگشت بیسابقه به عقب در حوزه صنعت دارو گفته و نوشتهایم. بزرگان نیز شنیدهاند و در محافل به بحث و تبادل نظر حول این محور پرداختهاند. به دلایلی که در این مقال نمیگنجد، در بسیاری مواقع سکوتی سهمگین در مقابل برخی هجمهها یا نسبتهای نادرست یا نظرات غیرکارشناسانه در صنعت، پیشه کردهاند و باعث شدهاند نسلی که نگاهشان به بزرگترها است را بهت زده و ناامید کنند. اما هراز چندی نیز دلسوختهایی صدایی بر آورده که در میان هیاهوی بلندگو به دستان و هجمه پردازان به جایی نرسیده است.
به قول شاعر: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست/ آنچه البته به جایی نرسد فریاد است
آرزو میکردیم بازگشت به عقب رخ دهد چون سیر سقوط سرعت گرفته است. اما گویی این بازگشت به عقب بنا است ما را از آن طرف بام بیندازد. صحبت از نادیده گرفتن دانش است، صحبت از نادیده گرفتن تخصص است، صحبت از بازگشت به آزمودههاست و نادیده انگاشتن آموختهها. تفکری که همه ما به واسطه تریبونهای متعددی که در اختیار گرفته است، با آن آشنا شدهایم و هر بار از شنیدن یا خواندنش زجرها بردهایم، سنگرها را یکی بعد از دیگری فتح میکند. از اختلافات و بیعملی خبرگان و نخبگان نیز حداکثر استفاده را در این مسیر میبرد. مرز این بازگشت به عقب را کجا تصور میکنید؟
بلای جان نسلها: منفعت گرایی و عدم وفاق
منفعت گرایی و عدم وفاق امروز ما را در آستانه فروپاشی فردا قرار داده است. درست است که ائتلاف تشکیل شده برای نجات، خود تا حدی محل اختلاف است اما همین تشکیل، پیامی عمیق در بردارد. حتما دست اندرکاران احساس خطر کرده اند که اختلافها را ولو موقت کنار گذاشته اند و امروز گرد هم آمدهاند ممکن است بعضی از ما نقدهایی داشته باشیم. بر این اساس که عزیزان حاضر در ائتلاف پیش از این در مناصب و مقاطع مختلف سکاندار بوده اند. حداقل بخشی از وضعیت امروز محصول دستاوردهای تجمعی خودشان است. بله شاید درست بگویید اما بیرون از گود نشستن و فرمایش ، به مراتب راحتتر از داخل گود شدن است. به علاوه نمیتوان انگشت را به سمت کسی گرفت و همه بار را یک تنه بر گردن او انداخت. قضاوت بر خلاف آنچه به نظر میرسد کار آسانی نیست. امروز فرصتی داریم که نباید سوزانده شود. امروز می توانیم جنبشی بیافرینیم و پس از آن مطالبه گری کنیم. حاصل بی عملی را آزموده ایم. نشاید که بار دیگر پیشمانی به بار آوریم.
چه می توان کرد؟
صداهای تک تک به جایی نمی رسد. باید موجی به راه انداخت و به اندک بزرگوارانی که تفکر و رایشان در این مقال تعیین کننده است یادآوری کرد: عزیز بزرگوار، فصلی است که وفاق و یکدلی لازم است. فصلی است که باید کورسوی امید را با حداکثر توان نگاهبانی کرد تا چراغی که سو سو می زند، خاموش نگردد. فصلی است که باید مراقب بود اندک مجال نفس باقیمانده با بستن شدن پنجره ها از دست نرود و هر آنچه از دستاورد می توانست بر شمرد، یک شبه و با غفلت به باد نرود.
عزیز بزرگوار، شما مسوولید! مدیر محترم، شما برای خود تصمیم نمی گیرید بلکه برای نسلی و ای بسا نسلهایی متاثر از کیفیت عمل و یا بی عملی شما خواهند بود. به مسوولیت تاریخی خود عمیقا فکر کنید و با تفکر و بررسی هر آنچه از عواقب و محصولات تصمیم شماست، انتخاب کنید. به عنوان عضوی کوچک از خانواده صنعت دارو، از دوستان هم نسل و هم فکر خودم نیز می خواهم این وظیفه خطیر را به بزرگواران ذی ربط خاطر نشان کنید و گرنه هر آنچه به خون دل ریسیده ایم، پنبه خواهد شد. بر شما نیز هست که بجای نظاره کردن، موثر باشید. صدای جمعی ما اگر بلند شود، ممکن است جریانی بسازد. ما هم مسوولیم هرچند پشت جبهه. یادآور باشید. مشوق باشید و موثر.
بقول شاعر: دلم گرفته برادر ( و خواهر ) ……هوای تازه بیاور
…. حداقل این یک ذره نفس را از ما نگیرید. روزگار خواهد گردید و ما چشم در چشم خواهیم بود. از صمیم قلب آرزو می کنم شمایی که امروز عرصه ای برای پر زدن دارید، عرصه را بی حاصل واگذار نکنید.
پیشنهاد
بررسی سوابق افراد، جمع شدن گروهی از افراد باسابقه و متخصص با دیدگاه های مختلف، مطالعه بیانیه ماموریت ارائه شده (ائتلاف مطالبات صنعت دارو) و اندکی تحلیل کلان و خرد، شما را به نتیجه خواهد رساند. بنظر نگارنده می رسد انتخاب آن هم انتخاب کل لیست در این مقطع حساس راهکار غلبه بر این نگرانی ها باشد.اما این یک پیشنهاد است. خواهش بنده از تمامی زعمای دست به رای این است که حتی الامکان دلسوزانه، متعهدانه، فارغ از بحث منافع شخصی یا گروهی و دسته بندیهای رایج قبلی و فعلی و آتی، با نگاهی همراه با مسوولیت پذیری و دغدغه مندی تدقیق و بر اساس آن عمل نمایند. بر سایر نخبگان و فعالان و دست اندرکاران نظام سلامت و داروی کشور نیز فرض است که از عمل و تصمیم صحیح که منافع ملی و ملت را در پی دارد، حمایت قاطعانه نمایند. بی عملی و انفعال، مایه خسران خواهد بود. چرا که:«خدا حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم حالشان را تغییر دهند. (سوره رعد آیه 11) »