خبرگزاری فارس که سابقه طولانی در رودرویی با جامعه پزشکی کشور دارد و حتی در دوران همه گیری بیماری کووید 19 که مسئولان و مردم کشور زبان به تحسین و تمجید جامعه پزشکی کشور گشوده بودند، چندین بار با مطالبی نادرست و سوگیرانه و دارای اطلاعات ناقص سعی در تخریب جایگاه پزشکان و کادر درمان داشت، این بار هم در مطلبی سعی در القای این نکته دارد که کم بودن تعداد ورودیهای رشته پزشکی علت کمبود پزشک در کشور است و باید راهی برای این مسئله اندیشید. در این مطلب نویسنده چشم بر آمار موجود و نیز گفتههای مسئولان وزارت بهداشت، سازمان نظام پزشکی و نمایندگان مجلس شورای اسلامی بسته تا صرفا به نتیجه مطلوب خود برسد.
در بخشی از مطلب فارس آمده:« کارشناسان معتقدند علیرغم حجم تقاضای بالای ورود به رشته پزشکی، ظرفیت پذیرش دانشجو در این رشته مطابق با نیاز کشور تعیین نشده است. سرانه پزشک در کشور 11 به ازای هر 10 هزار نفر است و این در حالی است که میانگین سرانه پزشک در کشورهای پیشرو در حوزه سلامت از 30 بیشتر است» جالب است که در مطلبی که قاعدتا متکی به آمار است نویسنده محترم همان ابتدا فرض خود را بر دادهای میگذارد که غلط است. در ادامه همین مطلب میخوانید که معاونت سازمان نظام پزشکی متذکر شده است که تعداد پزشکان دارای شماره نظام پزشکی در ایران 150 هزار نفر و پزشکان عمومی و متخصص دارای پروانه در ایران حدود 80 هزار نفر هستند. یعنی با یک ضرب و تقسیم ساده درمییابید که سرانه پزشک در ایران نه 11 که 20 و سرانه پزشکان دارای صلاحیت حرفهای حدود 10 است. حتی اگر مهاجرت، اشتغال در مشاغل دیگر و ... را هم محاسبه کنیم براساس آخرین امارها در ایران سرانه پزشکی حدود 15 است و نه 11
در جایی دیگر از مطلب هم آمده است « نماینده مردم ماهنشان و ایجرود در حالی تعداد دانشجویان پزشکی را حدود ۵۵ هزار نفر عنوان کرد که اگر طول دوره پزشکی را ۷ سال در نظر گرفته شود، باید سالیانه ۸ هزار نفر فارغ التحصیل شوند. این در حالی است که معاون درمان وزارت بهداشت، تعداد فارغ التحصیلان پزشکی که سالیانه به طرح پزشکی اعزام میشوند را ۲۵۰۰ الی ۳۰۰۰ نفر عنوان کرده بود.» نویسنده محترم حتی این موضوع ساده را درنظر نگرفته است که کلیه فارغ التحصیلان پزشکی به طرح پزشکی اعزام نمیشوند و این نشان از ناآشنایی نویسنده با کلیات و ساختار نظام سلامت ایران است. جالب است که سامانه آمار سازمان نظام پزشکی اطلاعات به روز و دقیقی از کلیه اعضای سازمان را در خود دارد و نویسنده محترم حتی زحمت بررسی این سامانه را نیز به خود نداده است.
جالب است که راهکار ارائه شده در کلیت مطلب این است که«یا توجه به کمبود پزشک! باید دانشجویان پزشکی بیشتری جذب کرد!» یعنی نویسنده مطلب – و متاسفانه خط فکری پشت سر این نوع تفکر- چشم خود به کلیه آمارها را بسته و کلیه گفتههای مسئولان را هم کنار میگذارد تا نتیجه دلخواه خود را بگیرد! جالب است که در ساختار خود مطلب هم اشاره شده است که مشکل اصلی و اساسی جامعه پزشکی عدم تامین مناسب امکانات و نیازهای مالی انان است که سبب مهاجرت گروهی و جذب شدن گروهی دیگر به حیطههای غیردرمانی میشود. به سادگی میتوان متوجه شد که کلیت موضوع این است که اگر شرایط کاری مناسب و درخور برای همین پزشکان موجود فراهم کنید کمبود پزشک در ایران نخواهید داشت. به نویسنده مطلب یاداوری میکنیم که زمان و هزینه بسیار صرف آموزش تک تک این پزشکان شده است و حالا منطقی و عقلانی این است که شرایط کاری مناسبی برای این پزشکانی که خود عاشق حرفه و خدمت رسانی هستند و این را با صرف سالیان طولانی عمرشان ثابت کردهاند فراهم شود نه اینکه تعداد بیشتری دانشجوی پزشکی جذب شود.
اما نکته خطرناک مطلب این بخش آن است:« مرتضی خاتمی، عضو کمیسیون بهداشت و درمان در پاسخ به این سوال که سالها پیش، زمانی که دوره پزشکی ۷ ساله بود؛ تمام خدمات درمانی عملا بر گردن پزشک عمومی بود. از شکسته بندی گرفته تا اطفال و غیره اما الان که تمام حوزهها تخصصی شده و این همه رشتههای تخصصی وجود دارد چرا نباید مثل انگلستان، دوره پزشکی عمومی ۵ ساله شود؟ گفت: بله این حرف را قبول دارم و در معاونت آموزشی وزارت بهداشت طرحی در دست بررسی است که طول دوره پزشکی را کاهش دهیم.»
این طرز فکر که پیشتر هم در برخی مطالب این رسانه نمود داشته است در حالی است که در سرتاسر جهان در حال حاضر آموزش پزشکی عمومی بسیار جدی تر از قبل پیگیری می شود و سعی میشود تمام خدمات تا حد امکان توسط پزشکان عمومی ارائه شود. تنها اشاره به موضوع آموزش پزشکی در انگلستان برای نتیجه گیری در این موضوع کافی نیست و دادن اطلاعات ناقص در این زمینه گمراه کننده است. باید بدانید که پزشکان عمومی در انگلستان که در مقطع مشابه لیسانس تحصیل میکنند تنها پس از گذراندن تحصیلات تکمیلی و دوره های لازم در دو بخش زیرنظر و با نظارت که بین دو تا سه سال طول میکشد، حق ویزیت و بیمار دیدن را دارند. متذکر میشویم که دورههای پزشکی عمومی در فرانسه بین هشت تا نه سال، در امریکا بین هفت تا هفت و نیم سال و در آلمان شش و نیم تا هفت سال است و در تمام این کشورها اهتمام جدی بر آموزش پیوسته مداوم پزشکان است. به عنوان نکته آخر این مطلب از نویسنده محترم و طراحان این طرز تفکر میپرسیم که آیا خودشان حاضر هستند از پزشکی که با شرایط مدنظر خودشان طی پنج سال فارغ التحصیل میشوند ویزیت و درمان شوند؟