یکشنبه، 2 دی 1403
  
  • 1399/03/08
گزارش روز

روزنانه شرق

۹۹/۳/۷

سایه کرونا بر انتخابات ۱۴۰۰

تحلیل مصطفی معین از بحران سلامت‌ و سیاست ‌‌ سایه کرونا بر انتخابات 1400 نفیسه زارع‌کهن:

 اصولا هر وقت نام دکتر معین را می‌شنویم یاد انتخاب 84 و اتفاقات پس از آن می‌افتیم؛ اتفاقاتی که فراموش‌کردن هر کدام عمری می‌طلبد که حتما در طالع ما نیست؛ اما مصطفی معین علاوه بر اینکه روزگاری است در سیاست دست دارد اما استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران است و ریاست مرکز تحقیقات ایمونولوژی و آسم و آلرژی کشور و شورای‌عالی نظام پزشکی را هم برعهده دارد.در این روزهای کرونایی حتما سیاست‌مدار پزشک سرش شلوغ‌تر از این حرف‌هاست که به سیاست بپردازد اما با خود فکر کردیم که بد نیست رابطه سیاست و پزشکی را از او جویا شویم و بدانیم به نظر وی چه روزهایی داریم و چه روزهایی در انتظار سیاست است آن هم در این بازار داغ پزشکی و روزهای نگران‌کننده کرونایی. هرچند این گفت‌وگوی کوتاه در روزگار شلوغ آقای دکتر مکتوب انجام شد تا فاصله اجتماعی رعایت شود و در زمان ایشان صرفه‌جویی.
  
  چند ماهی است جهان دچار بلایی کوچک اما خانمان‌سوز شده است. دنیای آغشته به کرونا را چه دنیایی می‌بینید؟ به نظر شما این ویروس نظم فعلی جهان را چگونه تحت‌الشعاع قرار داده است؟ 
بلای چندان کوچکی هم نیست، همه‌گیری ویروسی فراگیر و جهانی است که تاکنون حدود پنج میلیون انسان را مبتلا کرده، چندین برابر آن ناقل ویروس هستند و جان بیش از ۳۲۰ هزار نفر را گرفته و خانواده‌های بی‌شماری را به خاک سیاه فقر کشانده است - بزرگ‌ترین پاندمی ویروسی پس از پاندمی آنفلوانزای سال ۱۹۱۸ میلادی است که به آنفلوانزای اسپانیایی مشهور شد - و تازه این اول کار است! اپیدمیولوژیست‌های پزشکی پیش‌بینی می‌کنند  دامنه شیوع این بیماری و اوج‌گیری‌های جدید آن سال‌ها دامن‌گیر جامعه بشری خواهد بود.هرچند شرایط فجیعی است ولی در هر صورت دنیا و دوران جدیدی آغاز شده که اوضاع و به تعبیر شما نظم کنونی جهان را به هم ریخته است. اگر چه محققان پزشکی و مراجع سیاست‌گذاری بهداشت جهانی احتمال تکرار پاندمی‌های ویروسی جدید مانند سارس، ابولا و مرس را که در دو دهه گذشته در چین، آفریقا و عربستان رخ داد پیش‌بینی کرده بودند ولی شدت و سرعت انتقال ویروس کرونا و گستردگی دامنه آن بسیار بیشتر از پیش‌بینی‌ها بوده است.
 پس به باور شما به عنوان یک طبیب این ویروس خانمان‌برانداز جهان را دستخوش تحول کرده است. به این ترتیب به باور شما چه تغییراتی در نظم اجتماعی ایجاد کرده است؟ 
اکنون ملاحظه می‌کنید که سبک زندگی افراد جامعه، نظامات اداری و اجتماعی، اقتصاد و نوع ارتباطات دگرگون شده است که کم و بیش در بلندمدت نیز ادامه خواهد یافت. روابط خانوادگی تقویت شد، حس همدلی و نوع‌دوستی و مشارکت عمومی ارتقا پیدا کرد، اهمیت توسعه نهادهای مدنی و ایفای نقش آنها در کمک‌رسانی و جلب مشارکت عمومی در مدیریت این‌گونه بحران‌ها بیش از پیش روشن شد، رعایت بهداشت فردی، اجتماعی و محیطی بیش از پیش اهمیت یافت و توصیه‌های پزشکی به اجرا در آمد، ضرورت سرمایه‌گذاری دولت‌ها در بخش سلامت بیش از هر زمانی خود را نشان داد، آلودگی هوای شهرها و تخریب محیط زیست کاهش یافت، آموزش‌های مجازی و از راه دور در سطح مدارس و دانشگاه‌ها گسترش پیدا کرد، دولت الکترونیک به عنوان یک ضرورت مبرم مطرح شد، ضعف‌های ساختاری در مدیریت بحران‌های زیستی و ضعف در زیرساخت‌های اجتماعی و فرهنگی کشورها، حتی در کشورهای توسعه‌یافته نمایان شد.
 علمای علم سیاست معتقدند جهان سیاست در پساکرونا دیگرگونه است. شما هم چنین باوری دارید؟ اگر چنین است به باور شما چه تغییراتی را شاهد خواهیم بود؟
در شرایط و پارادایم جدید، پیش‌فرض‌های گذشته چندان کارایی و کاربردی نخواهد داشت، خواه ناخواه نوع نگاه مردم و رویکرد دولت‌ها تغییر خواهد کرد. اولویت تأمین ایمنی و سلامت انسان‌ها در قیاس با حفظ شاخص‌های توسعه اقتصادی و نظامی در بحران کرونا در عمل به اثبات رسید و به عنوان یک خواست عمومی خود را بر دولت‌های نئولیبرال تحمیل کرد. نسبت فعلی هزینه‌های بهداشتی - درمانی کشورها به‌ویژه در قدرت‌های بزرگ به بودجه‌های تسلیحاتی بسیار ناچیز است. در واقع حق برخورداری از امنیت زیستی، محیطی و سلامت همه‌جانبه جسمی و روانی و اجتماعی از مطالبات جدی‌تر ملت‌ها در دوران پساکرونا خواهد بود. همچنین پیش‌بینی می‌شود  نقش واسط نهادهای مدنی در بسیج مردم و جلب مشارکت عمومی در نظامات تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری کشورها بیشتر از قبل خواهد بود. البته این اتفاق می‌تواند در برخی جوامع که زمینه‌های توسعه سیاسی و اجتماعی ضعیف است به سمت تمرکز بیشتر امور در دولت‌ها باشد. در نظام سیاست جهانی نیز آثار افول سلطه اقتصادی، سیاسی و نفوذ آمریکا در جهان، تزلزل بیشتر اتحادیه اروپا و برعکس برتری و توفق اقتصادی و تأثیرگذاری جهانی بیشتر چین و کشورهایی همچون هند و ژاپن مشاهده و پیش‌بینی می‌شود.
 به کشور خودمان برسیم. به باور شما آیا ایرانی متفاوت با ایران قبل از بهمن 98 را شاهد خواهیم بود؟
در دوران جدید و عصر ارتباطات نمی‌توان دور کشورها دیوار کشید و از تأثیرگذاری فرایندهای جهانی در سطوح ملی جلوگیری کرد. در کشورمان هم کم و بیش شاهد همان تحولات جهانی که در بالا به آن اشاره کردم مانند تغییر در سبک زندگی افراد، خانواده‌ها و امور اجتماعی، اداری و اقتصادی بوده‌ایم. ایران پساکرونا هم می‌تواند ایرانی بهتر از گذشته باشد، مشروط به اینکه هم حاکمیت، هم نخبگان و هم توده مردم، از این بحران به عنوان فرصتی برای تغییر در رویکردها، سیاست‌ها و رفتارها بهره‌گیری کنند. اعتماد بیشتر حکومت به مردم و جامعه مدنی، حفظ همبستگی ملی و نسبی شکل‌گرفته در بحران کرونا و بالارفتن سرمایه اجتماعی، بازکردن فضای سیاسی و اجتماعی، تمرکززدایی از دولت و کاهش بوروکراسی، شفاف‌سازی نظام تصمیم‌گیری و اجرائی و ریشه‌کنی فساد، ارتقای ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی، ترویج علم و زدودن شبه‌علم و... از آن تغییرات مورد انتظار است.
 همین‌طور است که می‌فرمایید اما تا قبل از این اتفاق شاهد نزول سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی در ایران بودیم. به اعتقاد برخی علمای جامعه‌شناس و اهل سیاست قطعا این شرایط تغییر خواهد کرد. به نظر شما شیب این تغییرات مثبت خواهد بود یا منفی؟
به‌نظر می‌رسد همبستگی بین مردم که خود را در همدلی و کمک‌رسانی و تعاون نشان داد و نیز سطح پذیرش، منزلت و اعتماد مردم به جامعه پزشکی که جوانمردانه در خط اول دفاع از سلامت مردم ایستادند و قربانی‌ها دادند بالاتر رفته است. در عین حال بحران کرونا فرصتی هم برای مسئولان دولتی و حکومتی به‌وجود آورد تا با اقدامات و اطلاع‌رسانی‌های خود تا حدودی سابقه ناکارآمدی‌های گذشته را جبران کنند و مرهمی بر شکاف‌هایی باشند که در تنش‌های سیاسی- اجتماعی آبان‌ماه سال قبل هم تکرار شد. افزایش سرمایه اجتماعی به طور طبیعی تقویت اعتماد عمومی، امید و انگیزه، مشارکت، انسجام ملی و بهره‌وری دوچندان در استفاده از منابع و نیروها را در پی خواهد داشت. در ایران نیز بحران کرونا یک شمشیر دولبه است، اگر آن را یک فرصت ببینیم و ضعف‌ها و ناکارآمدی‌های گذشته را جبران کنیم، قوی‌تر خواهیم شد و در غیر این‌ صورت کرونا مزیدی بر تهدیدها و کاستی‌های مزمن قبلی در کشور خواهد بود!
 به نظرتان به طور مشخص سیاست در ایران پساکرونا چه شکل جدیدی را تجربه خواهد کرد؟ معادلات و چینش‌ها چگونه خواهد بود؟
 با توجه به کیفیت انتخابات اخیر مجلس، شاید در کوتاه‌مدت آثار و نتایج سیاسی محسوس و واقعی رخ ندهد ولی شاید در میان‌مدت بر انتخابات ریاست‌جمهوری تأثیرگذار باشد و در بلندمدت به اصلاحات ساختاری در جهت دموکراتیزه‌شدن بیشتر کشور منجر شود. همه اینها علاوه بر تغییر رویکرد حکومت و رفتار مسئولان به تلاش مسئولانه نخبگان و جامعه مدنی نیز بستگی دارد.
 با توجه به ساختار اجتماعی و سیاسی ایران، برای امروز که کشور با بحران کرونا روبه‌رو است، چه مدل حاکمیتی و مدیریت مؤثرتر است؟ به باور شما این مدل در دوران پساکرونا چه تغییراتی باید کند؟
همان‌گونه که در پاسخ به سؤال قبل گفتم، مدلی دموکراتیک بر پایه جلب مشارکت عمومی و مدیریتی مبتنی بر به‌رسمیت‌شناختن حقوق اساسی مردم و رأی و نظر ایشان در انتخاب سرنوشت خود، حق نظارت مردم بر عملکرد مسئولان و وظیفه پاسخ‌گویی صادقانه و شفاف مسئولان در برابر جامعه! ضرورت دارد که کشور برای دوران پساکرونا برنامه‌ای ملی و راهبردی مدون داشته باشد تا بتواند پیامدهای بحران کرونا را پیش‌بینی و مدیریت کند. در آن برنامه ملی راهکارها و برنامه‌های جلب اعتماد عمومی و مشارکت جوانان، بهره‌گیری از اندیشه و همکاری دانشگاهیان و نخبگان علمی، تقویت نهادهای مدنی و رفع عوارض و مشکلات معیشتی، اقتصادی، روانی و اجتماعی ارائه خواهد شد.
  چندی قبل در سخنانی اظهار کرده‌‌اید کرونا دستاورد توسعه نامتوازن و ناپایدار تمدن بشری در دو سده گذشته بوده است و این چالش ملی و جهانی در دل خود می‌تواند تهدیدهای جدید یا فرصت‌های  نابی را به همراه داشته باشد. این تهدیدها و فرصت‌ها از چه دست خواهد بود؟
به نظرم تهدیدهای جدید عبارت خواهد بود از: تداوم خسارت‌های انسانی و اقتصادی و روانی و اجتماعی پاندمی کرونا و تکرار شدیدتر آن در آینده،  رکود اقتصادی و گسترش بی‌کاری و فقر و ناامیدی نسل جوان نسبت به آینده و مهاجرت به خارج از کشور، خشونت و تنش‌ و محدودیت‌های سیاسی - اجتماعی، افزایش فشارهای خارجی و ... . از جمله فرصت‌های قابل تصور در پساکرونا می‌توان به این موارد اشاره کرد: برنامه‌ریزی برای افزایش سطح آگاهی‌های علمی و سواد سلامت در سطح جامعه، مسئولیت‌پذیری بیشتر مردم و نخبگان و نهادهای مدنی، اصلاح ساختارهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی، پاسخ‌گویی حکومت‌ها نسبت به اختیارات و وظایف قانونی خود، تحقق‌یافتن اهداف برنامه‌های توسعه پایدار در بلندمدت و کاهش تخریب محیط زیست و... .