احتمالاً اغلب مردم و حتی همکاران من، «حوزه سلامت» را یک حوزه تخصصی دانسته و لاجرم روابط درونی و برونی این حوزه را هم تخصصی و شاید اختصاصی بدانند.
امروز 27 اردیبهشت 99 است و مصادف با سالروز ارتباطات و روابط عمومی. به همین بهانه بی آنکه منتظر بمانیم که به رسم مرسوم، افراد دیگر پیامک تهنیت بفرستند و ما شنونده و بیننده، دست به قلم می شوم تا نکاتی چند را در باب روابط عمومی و خصوصی سلامت بنگارم.
«سلامت» یک جاده کاملاً چند بانده و واجد تمام خصوصیات جاده های معتبر دنیاست. متولی اصیل این جامعه البته که جامعه پزشکی، سلامت و بهداشت است اما ترددکنندگان دایمی آن اگر چه بخش کوچکی از خانواده سلامت هم هستند اما اکثر عابرین و گذرکنندگان روی این جاده، دیگرانند. دیگرانی که نه تنها انسان، که حیوان و گیاه و جمادات نیز شامل آنند. بخش اندکی از حاضرین در این پهن راه، مسلماً پزشکان، پرستاران، بهداشت کاران و... هستند اما در میان آن همه عابر این گروه بسیار اندکند.
حالا تصورش را بکنید! قرار است این گروه اندک در بزرگ مسیر سلامت، با جمعیت کثیری که در حال رفت و شد هستند ارتباطاتی داشته باشند که متضمن واژه حیاتی «سلامت» باشد.
«سلامت» و «سلامتی» اگر دارای ارتباطات موثر با خود و دیگران نباشد، در بهترین حالت می تواند20 تا 25 درصد سلامتی جامعه خود را مهیا کند. به عبارت مناسب تر، 75 تا 80 درصد گارانتی سلامتی یک اجتماع، به دست دیگران است و نه متولیان سلامت آن جامعه! تنها راهی که می توان باقی این افراد را در پروژه سلامتی دخیل ساخت، ارتباطات موثر و به عبارت بهتر « روابط عمومی» موثر بخش بهداشت و درمان با بدنه اصلی اجتماع پیرامونی است.
برای آنکه سخنم بخوبی فهم شود همه را رجوع می دهم به مطالعه « دوران کرونا»! اگر خوب بخاطر بیاورید، در بهمن ماه سال 1398، که نسیم ملایم کرونا به مرزهای ما رسید و یکی دو شهر ما را در نوردید، وزارت بهداشت بصورت کلی متولی مقابله، مبارزه، کنترل و مدیریت این بیماری شد. جلسه اول و دوم وشاید هم سوم کمیته ملی مبارزه با کرونا با مدیریت وزیر محترم بهداشت برگزار شد. اما طوفان کرونا فراتر از اینها وزیدن گرفت و جدای از مردم عادی که یکایک ضربه فنی این طوفان عظیم شدند حتی کادر درمان نیز ضربه پذیر شده، شاهد بودیم که در استان های شمالی موجی از تلفات پزشکی، پرستاری و دیگر کارکنان بخش بهداشت و درمان به راه افتاد. ماسک و مواد ضدعفونی به سرعت نایاب شد و سربازان مدافع سلامت بی سلاح و دفاع وسط میدان مبارزه بودند.هم خود تلفات می دادند و هم مردم!
تا اینکه از گوشه و کنار این هماورد نابرابر افرادی یافت شدند از جمله رییس کل نظام پزشکی که با صدای بلند اما از سر دلسوزی و شفقت، فریاد برآرند که در نبردی چنین کوبنده «وزارت بهداشت» نمی تواند رهبر باشد اما راهبر چرا! و خواستند تا ستاد ملی کووید به رییس قوا سپرده شود تا یک وزارتخانه! و چنین شد. رییس جمهور با حمایت مستقیم رهبری نظام، ریاست ستاد را پذیرفت و اینجا بود که آن 75% که بالا گفتم آمدند میان کارزار و آن کردند که دیدیم.
علاوه بر اینها «رهبری» هم از پا ننشست و بر خلاف اغلب موارد که با نشان دادن راه با سخن هدایت را به دست می گرفت، جانانه وسط میدان آمد و با اقدامات عملی، سپیدجامگان مدافع سلامت را جانی تازه بخشید. او بزرگترین گردهمایی سالانه خود که به تبیین شعار سالش اختصاص داشت را به عنوان یک نماد مطلق تعطیل کرد، سخنرانی های یومیه را هم! به سپاه، ارتش، نیروی انتظامی و حتی بسیج دستور مستقیم داد تا با همه امکانات جلو بیایند و سربازان سلامت را مدد باشند. با پا درمیانی تاریخی اش، باعث شد برای اولین بار در تاریخ تشیع، اماکن متبرکه و مقدس تا لحظه نگارش این سطور بسته و تعطیل شوند. تندروهایی که قصد داشتند با لیس زدن ضریح نورانی این بزرگواران و حتی شسکتن دربهای حرم، این انسداد را رفع کنند با نیم نگاه او سرجا نشستند و معلوم همه شد که سیستم سلامت کشور همراهی حداکثری می خواهد.
دولت نیز به همین منوال، با نگاهی آینده نگر متوجه شد که این بار تمنا داشتن از یک وزارتخانه برای مقابله ای چنین، بی جاست! پس همه وزارتخانه ها و دوایر دیگر را بسیج کرد تا مدافعان سلامت را تنها نگذارند. هرچند واسطه ها و دلالان بی شرف در روزهای اول، چون سراسر دنیا توانستند یک پشت پای یادگار به مدافعین سلامت بزنند اما با همت قوه دیگر کشور یعنی سیستم قضا، آنها هم تا حدودی مدیریت شدند. «روابط و ارتباطات سلامت» آنچنان قوی شکل گرفت که بیش از 50 درصد آن 75 درصدی که گفتم هم به کمک 25 درصد وزارت بهداشت آمدند! نتیجه چه شد؟
نتیجه آن شد که اگر چه در روزهای اول تا حدودی غافلگیر شدیم و تلفاتی جانفرسا دادیم اما به مدد الهی و پای کار آمدن اکثریت، گوی سبقت از مدعیان دانش و ابزار یعنی اروپا و آمریکا ربودیم و این روزها می رویم تا خفت ویروس کرونا را در گوشه رینگ بگیریم.
برایتان جالب نیست؟ ما شاید برای معدود دفعات، علی رغم تحریم های ظالمانه شرق و غرب و دشمنی های پیدا و پنهان مدافعان بشر، نامدیریتی های داخل و خارج و کمبودهای شدید مالی، توانستیم روی پای خود جزو نمرات برتر دنیا در مدیریت و کنترل یکی از خوفناک ترین پاندمی های جهانی باشیم.
این اتفاق میمون را مرهون یک « ارتباطات و روابط عمومی» موثر و کارا هستیم. در این ارتباطات اگرچه در دورانی بودیم که دست دادن ممنوع بود اما دست های همه چنان در هم حلقه شد که کاری انجام شد کارستان! مردم حلقه مهم این روابط بودند. ارتباطات وسیع مجازی مردم با هم و با بخش درمان بویژه پزشکان و پرستاران، آگاهی عمومی را در زمان کوتاهی به حد متناسب رساند، اطلاعاتی که تا امروز در حال افزایش است و کار را بجایی رسانده که مردم از اطلاعات عمومی پا را فراتر نهاده خواهان اطلاعات ریزتری شامل، تست های سرولوژی، نحوه تاثیر ویروس بر تمام اندام، بیماری نایاب کاوازاکی و... شده اند.
در این مصاف و در پایان این مقال، تبریک جانانه ای هم به همکارانم در حوزه سلامت بدهم که جدای آن درخشش و جانفشانی، شبانه روز در رسانه های حقیقی و مجازی حاضر شدند و نگذاشتند مردم از بعد ارتباطات و اطلاعات دچار خلاء شوند. هزاران پزشک و پرستار بر پهنای اینترنت سوار شدند تا اسب اطلاعات مردم به تاخت بتازد. هزاران و بلکه میلیون ها مشاوره مجازی با پزشکان و حتی متخصصین که قبل از این وقت سرخاراندن هم نداشتند شکل گرفت و لبخند رضایت را بر لبان مردم خوب دیار ایرانیان و بلکه پارسی زبانان منطقه نظیر مردم خوب افغان و تاجیک هم نشاند.
من امروز این متون را به یادگار نوشتم که ثابت کنم اگر کنار هم باشیم و ارتباطاتمان موثر و رو به جلو باشد مسلم بدانید وضعمان به سامان تر خواهد شد. خدا کند فردای پساکرونا این روابط عمومی را فراموش نکنیم.
در پایان نیز وظیفه خود می دانم این روز بزرگ را اول خدمت همکارانم در مرکز ارتباطات و روابط عمومی وزارت بهداشت تبریکی از ته دل بگویم که می دانم حسابی خسته از یک کار طاقت فرسایند، سپس تبریک به روابط عمومی های اغلب بیمارستان های درگیر در کرونا و در نهایت تبریکی هم خدمت روابط عمومی های وزارتخانه ها و مراکز دولتی و خصوصی و همچنین صدا و سیما و تمام درگاه های خبری مکتوب و مجازی کشورم تقدیم کنم که این راه دشوار بدون آنها بی نهایت آزارنده می شد.