کرونا آمد. اول از آن خیلی استقبال نشد و خیلی کسی تحویلش نگرفت و اهمیتی به آن نداد، اما آرامآرام جا خوش کرد و این مهمان ناخوانده، حالا به راحتی هم بیرون نمیرود و گویا حالاحالاها هم قرار است بماند.
اما چه شد که این بلا بر مردم جهان افتاد؟ اصلا این بلا از کجا درآمد و آیا بلا بود؟ قطعا فقط خفاش را نمیتوان مقصر دانست با اینکه در ادبیات ما و بسیاری کشورها، خفاش همیشه خونآشام است و بدنامیاش مسجل.
شاید بد نباشد از یک منظر دیگر هم به موضوع نگاه کنیم. اصولا همیشه وقتی موضوعات را فقط از یک جنبه نگاه کنیم دچار خطای بصری و تورشهای متعددی میشویم. این بار اما قصه را از یک روایت دیگر و از انتها به ابتدا بنگریم.
طبق آخرین برآوردها، میزان کاهش بار دیاکسیدکربن که کمترین عامل ایجاد اثر گلخانهای است برای اولین بار بعد از جنگ جهانی دوم، در طی پاندمی کرونا به کمترین سطح ممکن رسیده است و میزان تقاضا و نیاز به مصرف نفت به عنوان مهمترین سرمنشأ سوختهای فسیلی و در نتیجه قیمت جهانی نفت این روزها آنقدر افت کرده که بیشتر به جوک شبیه است و بدبینترین آدمها طی ماههای قبل، حتی در مخیلهشان این وضعیت نمیگنجید!! به همین ترتیب است افت میزان مسافرت هواپیماها در سطح دنیا، کاهش تردد اتومبیلها در داخل و خارج شهرها و سایر موارد.
اما آیا این اتفاق این قدرها که به نظر میرسد تصادفی است؟
کشورهای صنعتی دغدغه مهمی به نام گرم شدن زمین دارند. این گرم شدن زمین به طور قطع باعث تغییر زیستبوم میشود ولی این تغییر زیستبوم فقط باعث آسیب حیوانات و گیاهان نمیشود یا یک درجه بدتر، فقط باعث بدی آب و هوا نمیشود گرچه همه اینها مهم و خطرناک هستند ولی مهمترین عامل از دیدگاه کشورهای قدرتمند صنعتی در دنیای امروز اقتصاد و ثروت است. برای این قدرتها، جنگ، دعواهای سیاسی، همکاریها و رقابتهای سیاسی و سایر تعاملات و تنشها، یک هدف اصلی به دنبال دارد و آن، جنگ برای ثروت بیشتر و سهم بیشتر از منابع مالی و ثروت دنیاست.گرم شدن زمین در کنار همه مضرات بدی که ما میدانیم اما دارای یک اثر خیلی بد برای اقتصادهای کشورهای غولپیکر دنیاست. سادهترین اثرش زیر آب رفتن بسیاری از شهرهای عمده کشورهای بزرگ دنیاست.
لطفاً ۲۰ شهر بزرگ دنیا را جستوجو کنید و ببینید چند درصد از آنها در ساحل دریاها و اقیانوسها هستند و اگر اینها زیر آب بروند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ علیالظاهر هنوز امکان حذف سوختهای فسیلی از بازار مصرف دنیا وجود ندارد و در عین حال توافقنامههایی مثل توافقنامه پاریس (توافقنامههای آب و هوایی) همه به دلیل نیاز به چشمپوشی از سودهای کلان اقتصادی برای برخی کشورها مقرونبهصرفه نیست. پس چاره چیست؟
خودتان را خدای ناکرده یک لحظه جای غولهای قدرت و ثروت و استعمارگری جهان فرض کنید: باید کاری کرد که منافعش حداکثر و مضراتش حداقل باشد.
دستکم چندین مقاله علمی چاپ شده پزشکی با هشدار در مورد احتمال بروز مشکلات جهانی در دنیا به دلیل کرونا ویروس وجود دارد. به طور مثال مقالهای با کد ۲۶۵۵۲۰۰۸ که در سال ۲۰۱۵ در پایگاه Pubmed نشر شده است. در این مقالات به مشکل ویروسهای کرونا با منشأ خفاش و خطراتش مستقیم و بیپرده اشاره شده و زنگ خطر را حداقل پنج سال قبل به صدا درآوردهاند.
آقای بیل گیتس هم که پنج سال قبل در سخنرانی TED پیشبینی آن را کرده بود. پس چرا این همه کشور پیشرفته جلوی این موضوع را نگرفتند؟ اصلا ویروسهای خانواده کرونا تا قبل از سال ۲۰۰۳ جزو ویروسهای خیلی ضعیف محسوب میشدند تا اینکه SARS در سال ۲۰۰۳ ایجاد شد. از آن به بعد آرامآرام این ویروسها به موجوداتی خطرناک تبدیل شدند. به نظرتان تغییرات در این ۲۰ سال در برابر آن هزاران هزار سال که ویروس وجود داشت کمی عجیب و غریب نیست؟
شاید بپرسید پس اگر اینطور است آن وقت تکلیف این همه موارد انسانهای فوتی در کشورهای پیشرفته چه میشود؟ پاسخ این سوال کمی عجیب و تلخ به نظر میرسد. اولا این ویروس بسیار هراسانگیز است اما در عین حال مرگومیر آن در دنیا چیزی حدود یک درصد یا کمتر است، با هر روشی که حساب کنیم و این یعنی یک هراس جهانی ولی جهتدار. اما باید یک واقعیت دیگر را با کمال تاسف پذیرفت. این واقعیت بسیار تلخ این است که در نظامهای سرمایهداری، انسانها تا وقتی ارزش دارند که منجر به تولید ثروت شود و اگر بنا باشد هر انسانی خرجش بیشتر از دخلش باشد، آن انسان متاسفانه از دید نظام سرمایهداری مقرون به صرفه به حساب نمیآید. واقعیت حاکم بر این تفکر خیلی خیلی دور از انسانیت است ولی نظامهای سرمایهداری متاسفانه فقط به پول تقدیس میدهند و چیزی به نام انسانیت برایشان به خودی خود ارزش ندارد.
چند شاهد دیگر: کشوری مثل هندوستان با بیش از یک میلیارد جمعیت چه میکند؟ جمعیتی که درصد بسیار زیادی از آنها حتی دسترسی به حمام و توالت بهداشتی ندارند. چرا این کشور اینقدر گرفتاری شدید ندارد؟ اگر قرار بود آمار مرگومیرش مثل خیلی از کشورهای دیگر دنیا باشد چند نفر را میکشت؟ شاید یک دلیلش این باشد که در این کشور اگر ویروس به صورتی بود که مثل سایر قسمتهای دنیا مرگومیر میداد آن وقت خدا میداند چند ده میلیون نفر در این کشور میمردند و دردسر این موضوع بسیار زیاد میشد. پس باید این کشور به هر طریق ممکن در برابر ویروس مقاوم و دارای توان ضدآسیبپذیری باشد و یا برخی کشورهای آفریقایی با جمعیتهای چند ده میلیونی و سطح بهداشت خیلی پایین.
یک موضوع مهم دیگر این است که کودکان و نوزادان بسیار کم به ویروس مبتلا میشدند چون این گروه نیروی کار آینده اقتصادهای بزرگ دنیا هستند.
شاید شما هم تعجب کرده باشید که چطور برخی از سران کشورهای ثروتمند دنیا، اینقدر راحت این طرف و آن طرف میروند و با همه دست میدهند. آیا این افراد رویینتن هستند؟ شاید! شاید هم محافظتهای بیولوژیک مخصوص و ثابتشده را دریافت کردهاند.
یا این روزها قیمت نفت به قدری افت کرده که بیشتر مثل شوخی است و عددهای زیر صفر برایش مطرح شده است. یادمان نرود چند قرن پیش زغالسنگ به عنوان مهمترین سوخت در دسترس بشر چه جایگاهی داشت و الان کجاست. شاید سرنوشت مشابهی در انتظار نفت باشد.
اما حالا تکلیف ما چیست؟ حداقل این چند موضوع را باید دقت کنیم:
۱- فرضیه فوق ثابتشده نیست اما دم خروسهای زیادی دارد. پس کمی هوشیارتر باشیم و دائماً وقایع را از دید خودمان تحلیل کنیم.
۲- در وضعیت فعلی با حداکثر عقلانیت و انسجام و درایت و صبر و تحمل و با تکیه بر دانش روز حرکت کنیم تا هم آسیب کمتری ببینیم و هم از دل تهدید، فرصت بسازیم مثل تولید کیت و فروش آن در سطح دنیا و هزاران کار دیگر.
۳- اما از آن مهمتر! این روند و روندهای مشابه را در یک قالب جهانی رصد کنیم. اگر این پاندمی به فرض محال از قبل برنامهریزی شده باشد آن وقت تا زمانی ادامه خواهد داشت که به اهداف برنامه یعنی کاهش گازهای گلخانهای تا رسیدن به یک فاصله امن مناسب برای تولید سوختهای غیرفسیلی برای دنیا فرجه ایجاد کند مثلاً فرصتی حدود ۲۰ سال. چقدر طول خواهد کشید تا کرونا بتواند این فرصت را برای کره زمین فراهم کند؟ به یاد داشته باشیم فرض محال، محال نیست و دفع هر نوع خطر احتمالی، نشانه عقل است.
۴- ولی مهمترین نکته، نکند خدای نکرده چند آدم بد از میان هفت میلیارد و خردهای انسان بخواهند وقایعی مثل سارس و مرس و کووید ۱۹ را در سالهای آتی- به صورت کاملا تصادفی- برای پیشبرد اهدافشان طراحی کنند؟ ما برای این کار باید آزموده و توانمند باشیم و الان بهترین وقت کسب تجربه و طراحی دستورالعملها برای خنثی کردن این موارد احتمالی است.
۵- شاید به یاد داریم که کشور کرهجنوبی یکی از موفقترین کشورها در مقابله با کرونا بوده و بسیاری از کشورها از این کشور تبعیت کردهاند یا کمک گرفتند. از سوی دیگر در جدول میانگین بهره هوشی دنیا، کرهجنوبی مقام اول را دارد. نتیجه منطقی این است که در این شرایط مجموعهای از باهوشترین انسانها در کشور باید جمع شوند تا بتوانند در بزنگاهها، پاسخشان هم فوری و هم صحیح باشد. این مهم، از دل نظم آموزشوپرورش ما به دست خواهد آمد.
۶- بنده و تعداد زیادی از همکاران، در تاریخ چهارم بهمن ۹۷ سمینار یکروزهای را برگزار کردیم و همانجا عرض کردم که تغییرات شگرفی در انتظار چهره نظام سلامت دنیاست و این تغییرات، بر بسیاری از جنبههای زندگی بشر اثر خواهد گذاشت (خبرگزاری مهر- کد خبر ۴۵۱۶۹۰۴).
۷- و ختم کلام اینکه باید «اندیشکدههای سلامت» در کشورمان مورد بیمهری نباشد. در خصوص اندیشکدههای سلامت، در تاریخ ۱۷ دی ۱۳۹۶ در روزنامه ایران مطلب مفصلی نوشتم که با کد خبری ۸۲۷۸۸۶۰۹ درج شده است. اندیشکده سلامت همان سازوکاری است که باعث میشود بعد از اتمام هر کدام از این مشکلات، هم فرآیند یادمان نرود و هم اینکه بتوانیم در چالشهای بعدی، با آمادگی علمی از پس حل مشکلات سلامت و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و… ناشی از معضل سلامت برآییم.
خدا رحمت کند سعدی را:
سر چشمه شاید گرفتن به بیل
چو پر شد نشاید گرفتن به پیل
]مطالب مطرحشده در این مقاله، بیان فرضیاتی است که برخی از مستندات آن اثبات شده و برخی اثبات نشده است و صرفا به عنوان یک فرضیه احتمالی به آن توجه فرمایید- نویسنده مقاله[