همه میپرسند دنیای پسا کرونا چگونه دنیایی خواهد بود؟ و همه هم پاسخهایی از پیش آماده دارند. بیتردید کرونا همچون طاعون قرونوسطا یا انفجار برجهای دوقلو جهانی ذاتاً متفاوت رقم خواهد زد ولی چگونه و تا چه حد و در چه زمینههایی؟ پاسخهایی میتوان داد اما قطعاً اینیکی از آزمونهایی است که تنها محک تجربه و گذر ایام آن را روشن خواهد کرد؛ رودخانه جادو که مثل همیشه همه را شگفتزده خواهد کرد. درزمینهٔ پزشکی و مسائل مربوط بهسلامت پیشاپیش میتوان حدسهایی زد. شاید مهمترین پیام کرونا آن باشد که در دوران دیجیتالی آنهم با این گستردگی، سلامت جز در معنای اجتماعی آن در هیچ تعبیر دیگری نمیگنجد. چگونه میتوانی از سلامت خود اطمینان داشته باشی درحالیکه کالبدی در همسایگیات محیط کشت میلیونها ویروس شده و چیزی از درون دارد توان او را در این مصاف سهمگین میفرساید؟ چیزی مربوط به دشواریها و امکانات او. ویروس کرونا سلامت را از مطبها و کلینیکهای خصوصی خواهد ربود و به خانههای بهداشت به پزشک خانواده و به امکانات اجتماعی خواهد سپرد. مصاف پیروزمندانه جوامعی که از پیش چنین بسترهایی را آماده داشتند در پیش روی ماست.
تأثیر مهم دیگر کرونا بر سست کردن بنیاد سرمایهداری است؛ آنهم درست در همان مکانیسمهایی که تابآوری این سیستم را حتی در زمان پیشرفتهای دیجیتالی و هوشمند امکانپذیر ساخته بودند. امکانات دیجیتالیای که میتوانستند بالقوه وضعیت عادلانهتر و سالمتری را برای تمام کره مسکون رقم بزنند!
سرمایه در جهان امروز با تمسک به راههای مختلف مصرفگرایی consumptionslism و «تولیدِ مصرف» توانسته بود بر بسیاری از بحرانها و تضادهاي اساسی خود ولو موقتي فائق آید. کرونا با تعطیل بسیاری از این مکانیسمها مثل توریسم با تمام ابعاد فزایندهاش و خیابانهایی كه تنها جلوه و جلا ميفروختند ... میتواند ضربهای سهمگین بر بنیاد سرمایهداری وارد کرده تضادهای درونی آن را برملا سازد.
سیستم سلامت کشور ما بهعنوان نمونهای از این مصرفگرایی به شمار میرود. اقتصاد سلامت درحالیکه همچنان پایبست قوانین سرمایهداری آنهم از نوع انکار شدهاش است (که تاریخ نشان داده خطرناکتر است) و درحالیکه در تنگنای این سیستم رفتهرفته توان تأمین نیازهای پایه سلامت را از دست میداد بهطور ناخودآگاه و به شکلی اجتنابناپذیر به اشکال مختلف آن مصرفگرایی پیشگفته متوسل شد که نهتنها در اشکال صاف و ساده آن (روشهای متعدد کازمتیک) نمود پیدا میکرد بلکه در خدمات اساسیتر هم از هسته واقعی و لازم آن عدول و به کارهایی پرداخت که در اصل چیزی بهجز همان «تولیدِ مصرف» نبودند. ویروس با زدودن تمام این اشکال ولو بهصورت موقت ما را در شرایطی قرار داده که راهی بهجز بازگشت به همان هستههای واقعی و مطلقاً الزامی باقی نمانده است. باشد که همه از مسئولین تا پزشکان و مردم با این واقعیت روبرو شویم و اين «ازخودبیگانگی» و شكل اغراقآمیز این فتیشیسم سرمایهدارانه را ببینیم و این کارگاه آموزشیِ بازگشت به خویش را مغتنم بشماریم.