در مقابله با كرونا اقتصاد مهمترین بخش است؛ بخصوص در كشور ما و این نكته مغفول، مقصود این یادداشت است. اولین صدای كرونا از بیمارستانها در آمد. زمانی كه هیچ هزینهای برای پیشگیری نشده بود. كرونا با الزام و اضطرار درمان، پیشگیری را غافلگیر كرد. درمان در بیمارستانهای آموزشی شروع شد. با پزشكانی كه بسیاری از آنها برای آموزش آمدهاند. بقیه هم دستمزد چندانی نمیگیرند. معلوم شد خلافِ بسیاری كشورهای اروپایی بخش عظیمی از ناوگان سلامت كشور تحت اراده دولت نیست و مكانیسمی بهجز دستور مستقیم در كار وزارت وجود ندارد؛ راهحلهای مدرنی كه با روش اقتصادی و با برنامهریزی افراد و مؤسسات را به كاری وامیدارند یا از كاری بر حذر میدارند وجود ندارند . غافلگیری پیشگیری به معنای آن هم بود كه هزینهای برای ایزوله كردن افراد، برای ساخت بیمارستان و نقاهتگاه صورت نگرفت .
راستی آیا تنها همین شروع کم خرج به همراه سنت تفكیك اقتصاد از سلامت با شعارهای دهن پركن ! بود كه باعث محو شدن عامل اقتصاد از ذهن همه ما -مردم و مسئولین- شد یا علل دیگری هم وجود داشت؟ نمیدانم.
رابطه اقتصاد و سلامت همیشه وجود داشته است و طبعاً در شرایط بحران اهمیت بیشتری پیدا میکند. آیا بیتوجهی مطلق به آن را در شرایط فعلی كشور ما میتوان تنها با شدت بحران و غافلگیری مسئولین و اقتصاددانان توجیه كرد؟
وقتیکه پیشگیری از درمان پیش میافتد اقتصاد بیشتر و بهتر به چشم میآید. یعنی اگر شاخك حساس كشور زودتر كرونا را درمییافت و كرونا را مدتها پیش از مرگ اولین قربانی تشخیص میدادیم شاید میتوانستیم با جدا كردن تمام افرادی كه کوچکترین تماسی داشتهاند كرونا را در نطفه خفه كنیم. در این نكته تردید نیست؛ اما سؤال اینجاست هزینه قرنطینه كردن فردی را كه هیچ علامتی ندارد ازنظر قانونی و اخلاقی چه كسی باید پرداخت كند؟ خود او، كارفرمایش یا دولت؟
داستان اقتصاد محدود به نقطه شروع نیست. تا آخر ادامه دارد. مثلاً در جریان یك اپیدمی مرگبار به همه مردم اطلاع داده میشود كه تنها راه، جدا شدن از یكدیگر و اجتناب از سفر است. ناگاه میلیونها نفر، با بیمسئولیتی كامل راهی جادهها میشوند و عکسهایی منتشر میشود كه بسیاری از مردم در حال خرید گل، وسایل شب عید، لباس و... هستند. بلافاصله گروه دومی پیدا میشوند كه این جمعیت را لعن و نفرین میکنند و بیاطلاعی ایشان از خطر كرونا را به سخره میگیرند یا به طنز سیاه در فضای مجازی مینوازند؛ اما در این تصاویر گروهی كه مهمترین نقش دارند محوند و به چشم نمیآیند؛ كارگران فروشگاهها. آنکه پشت صندوق ایستاده، آنکه در كارگاه پشت مغازه دارد چیزی را آماده میکند، آنکه قرار است با پیك خرید ها را به خانهها برساند، آنکه دارد به خانه پدری میرود تا هم مادر و پدر پیر را در كشاورزی یاری دهد هم سهمی برنج، سهمی از گندم یا هر محصول دیگر را با خود برگرداند تا کمکخرج معلمی، کارمندی یا کارگری باشد. آنکه آدامس میفروخت آنکه روزنامه آنکه ... آری این وجه یا این چهره از صحنه پاك شده؛ درست همان چیزی كه بیشترین قرابت با اقتصاد سلامت را داراست. طبقه متوسط همچون دیرباز تنها تا دم در مغازه، خانه یا مطبش را میبیند. قادر به رؤیت طبقه زیر پا ساكن کنارههای شهر همانجایی كه خود هرروز درخطر فروریزی به آنجاست، نیست؛ بنابراین اصلیترین سؤال در این موردِ بهخصوص این نيست كه قرنطينه انجام شود ئاخير ؟ ابهامي در اين ضرورت وجود ندارد مسيله اين است كه ؛ در حالی كه خیابانهای تهران و شهرهای بزرگ تبدیل به منشأ ارتزاق میلیونها نفر مرد و زن و كودك شده است چگونه میتوان این اقشار را موردحمایت قرار داد به ترتیبی كه به دلیل قرنطینه كامل، گرسنگی تبدیل به عاملی مهمتر ازكرونا در مرگ شهروندان نگردد ؟ راستی آیا وقایع آبان ماه و اعلام حضور غیرمنتظره {شهر}وندان و {حاشیه شهر}وندانی كه گرسنگیشان را به رخ مناسك دینی یا آداب روشنفكری ما مردم طبقه متوسط میکشیدند فراموش کردهایم؟
اقتصاد كرونا به زبان ساده آنطور كه انعكاسش هر چه بالاتر و بالاتر شنیده شود یعنی:
_ تهیه پول و امكانات مالی برای حمایت از این اقشار فرودست در جریان ممنوعیت عبور و مرور.
اقشار فرودستی كه حتی بدون كرونا هم در معرض نابودی و فروپاشی بودند (وقایع آبان ماه).
_ یعنی امكانات مالی برای بستری و سپس انتقال بهبودیافتگان به مركز توانبخشی تا بهبودی كامل و به جهت ادامه قرنطینه (در حال حاضر هم مراكز توانبخشی وجود ندارند).
_ یعنی تهیه امکانات مالی برای پرداخت هزینههای درمانی و توانبخشی كلیه مبتلایان، شامل كسانی كه بستری نمیشوند و ممانعت از برگشت آنان به كار كه تنها با پرداخت مقرری امکانپذیر خواهد شد.
-یعنی تهیه امكانات مالی برای تحقیق در مورد كرونا، ادامه خدمات فوق
_ و...
و البته اعلام آشکار حكومت برای آمادگی پرداخت این هزینهها و اعلام منابع استحصال آن بهنحویکه ابتدا افراد مرجع و از طریق ایشان توده مردم را قانع كند!
مقابله اقتصادی با كرونا و تهیه امكانات فوق، منابع مالی عظیمی میطلبد . همین الان حتی ثروتمندترین كشورها را هم در فکر فروبرده است. در كشورهایی كه كار را با پیشگیری و ایزوله كردن تمام تماسها شروع كردند، به همه حقوق پرداختند و مخارج زیادی بابت لغو سفرها و برنامههای اقتصادی پرداختند صحبتها حتی به استفاده از ذخایر استراتژیك کشورها هم به میان آمده. ذخایر استراتژیكی كه نام بردن از آنها تابوست و هیچگاه استفاده نمیشود. حتی فكر استفاده از این منابع نشانه جدیت بحران و استراتژیك بودن ان بیش از هر زمان دیگر است. در كشور ما بخصوص با تحریمها و قطع ارتباط بانكی با دنیا، مسئله اقتصادی اهمیت بیشتری دارد و هر چه بیشتر و بیشتر خود را نمایان خواهد كرد. راههاي تهیه منابع را كارشناسان اقتصاد باید بنمایانند و امیدوارم كه هر چه زودتر باب این بحث در عرصه عمومی باز شود چراکه جز در یك مباحثه عمومی و جز با همدلی بخشهای مختلف جامعه اعم از دارندگان و ندارندگان قدرت و /یا ثروت این مهم محقق نخواهد شد.
اعتماد عمومی كه حاصل یك گفتمان عمومی است خود سرمایهای فراتر از تمام ذخایر مالی است.
قدر مسلم آنکه هر چه بیشتر و بیشتر باید از تمام هزینههای غیرضروری فرهنگی كاست یا اساساً تعطیلشان كرد و به هر رفتاری كه به نفع كروناست مالیات یا جریمهای سنگین با اطمینان از هدایت آن به سمت مخارج پیشگفته وضع كرد. مردم وبخصوص ايرانيان خارج از كشور بايد كمپين هايي را براي لغو تحريم ها راه بيندازند . مردم باید تشویق شوند كه تمام اعانات و خیرات و مبرات سالهای پیش و آینده خود را از راههایی كه خواهیم یافت به خرج وظایف پیشگفته برسانند. حتی یك ریال پول برای خیال و وهم ولخرجیای نابخشودنی است.