موضوعی که در کشورهای چند ملیتی و قومیتی مثل ایران برای کودکان مطرح است، انتخاب زبان برای آموزش در نوزادی می باشد. نظرات و مطالعات متفاوتی در این زمینه مطرح شده است. شکی در این نیست که کودک حق دارد زبانی جهت ارتباط بیاموزد و این مهم جزو اولین حقوق کودک است. اما، آیا زبانی را باید انتخاب کرد که در محیط رایج است یا زبانی که اصل و نسب کودک متعلق به آن است!؟
زبانی را باید آموخت که در آینده بیشترین کاربرد دارد یا زبانی که الان کاربردی تر است؟
اندیشمندان زیادی نظرات متفاوتی داده اند و در مطالعات بعضا همبستگی بین ترتیب آموزش زبان و زبان غالب یافت نشده و بعضا قویا زبان اول و زبان مادری را زبان غالب دانسته اند. اما اکثریت هوش بخصوص هوش اجتماعی و چند زبانگی بودن را به هم همبسته و وابسته یافته اند.
در مناطقی که تعارض دنیای آموزش و محیط از لحاظ انتخاب زبان ارتباطی غوغا میکند چه باید کرد؟
در جاهایی که لزوم آموزش زبان دوم حس نمیشود چطور؟
مسائلی که در ذیل اشاره خواهد شد امید است جواب سوال دوستان را تا حد زیادی ارائه کند.
کودک در دوران جنینی در معرض زبانیست که مادر با آن سخن می گوید. ون رایپر طی تحقیقی نشان داد که استفاده از زبانی غیر از زبان مادری برای نوزاد چند روزه، ایجاد استرس و افزایش ضربان قلب می نماید.
در مراجعین با آسیبهای اکتسابی مغزی عروقی من جمله سکته مغزی تجربتا مشاهده کرده ام که کسانی که از زبان مادری جنینی بعنوان زبان اول آموزش استفاده کرده اند امکان بازسازی و بازیابی مهارتهای زبانی بهتری دارند نسبت به کسانی که زبان دیگری را در کودکی و نوجوانی آموزش دیده اند. البته بوده اند کسانیکه زبان غالبشان متفاوت با زبان مادری اشان بوده و درمان با زبانی غیر از مادری را ترجیح داده اند، یا در بیماریهای پیشرونده کارکردهای مغزی، بیمارانی که زبان غالب حاصی بین زبان هایشان نداشته اند به هر دو یا سه زبان صحبت گفته اند.
به خاطر دارم در کنگره علوم اعصاب چند سال پیش خاطر نشان شد که کودک زبان دوم را در محدوده زبانشناختی 18 ماهگی یعنی زمانی که حدود 60 کلمه خزانه لغات دارد و شروع به عبارتسازی نموده است، به راحتی و در حد زبان غالب میاموزد. برای زبان سوم نیز محدوده 36 ماهگی یعنی حدود 300 کلمه و شروع جملات.. این فرمول را حفظ کنیم و کودکانمان را صحیح و بدون استرس آموزش زبان دوم و سوم و.. دهیم.
زبان مادری زبانیست که جنین در شکم مادر آن را لمس کرده، شنیده، زتدگی کرده و سپس در اوان نوزادی در معرض آن می باشد. بحث آموزش جنین مبحث بسیار مهم است که ذر این مجال فرصت نیست.
در محیطهایی که زبان مادری متعارف است طبیعتا برای آموزش زبان دوم نیازی به فشردگی برنامه نیست.
یادمان باشد که کودک از محیط و رسانه ها زبان دوم را بهتر یاد میگیرد و نیازی به آموزش زبان با لهجه و فرمول اشتباه خودمان وجود ندارد! من به وفور کودکان دو زبانه را دیده ام که در صحبت به زبان فارسی که والدینشان از ابتدای نوزادی آن را آموزش داده اند، به لحاظ ساختار، لحن، لهجه و کاربرد نسبت به کودکانی که خودانگیخته و در محیط زبان فارسی را باد گرفته اند، مشکلات بیشتری داشته اند.
کودکانی که ناخواسته در محیطهای چند زبانه بدون رعایت فرمول فوق قرار میگیرند، عوارضی میتوانند در رشد نرمال گفتار و زبان داشته باشند:
تاخیر در شروع یا پیشرفت مهارتهای زبانی.
استفاده ناصحیح از قواعد یک زبان در حین استفاده از زبان دیگر.
استفاده نابجای واژگان و اصطلاحات یک زبان درحین گفتار با زبانی دیگر.
اختلال واجشناختی، یعنی درک و پردازش حروف که در زبانهای متفاوت به اشکال متفاوت تولید میشود و حتی ممکن است اختلال در خواندن و نوشتن ایجاد کند.
اختلال لحن/نواخت (پروزودی)،استفاده نابجا از آهنگ گفتار یک زبان در زبان دیگر که برای بومیان می تواند بسیار خنده دار یا حتی نامفهوم به نظر برسد، چرا که حدود چهل درصد ارتباط براساس نواخت و آهنگ جملات و نوع تاکید روی کلمات است.
بهتر است بدانیم منظور از زبان فقط زبان شفاهی و گفتاری نیست بلکه، درک و بیان زبان شفاهی و نوشتاریست.
در اختلالات زبانی اکتسابی (آفازی) ناشی از صدمات مغزی عروقی مانند سکته مغزی و تصادفات، درمانگران بخصوص گفتاردرمانگران عزیز موظف به استفاده از زبان مادری یا زبان غالب بیمار می باشند. زیرا تحقیقات نشان دهنده آن است که زبان غالب کمتر از زبانهای دیگر آسیب می بیند. توانمندی خواندن به زبان مادری در افرادی که اختلال زبانی اکتسابی مثل آفازی دارند شاید تنها راه امید درمان و بازیابی مهارتهای زبانی درکی باشد. همچنین نوشتن به زبان مادری در افرادی که آسیب گفتاری داشته اند شاید تنها راه امید ارتباطی باشد.
در امر آموزش و زبان آموزی کودکان دوزبانه بهتر است درمانگر به زبان مادری کودک تسلط پایه داشته باشد. چه گفتاردرمانی کودکان دارای لکنت و چه کودکان دارای کم شنوایی، کاشت حلزون شده، دارای اتیسم و .. توصیه من استفاده از زبان غالب و البته زبان مادریست.
در ایران اسلامی که رعایت اخلاق اسلامی و حرفه ای، در ابتدای تمام سیاستگذاریهای درمانی مدنظر است، این نکات را به ما گوشزد میکند که رعایت حق الناس و به اصطلاحی حقوق بشر جزو وظایف اولیه ماست.
در نهایت توصیه میکنم بدون استرس و طبق برنامه، آموزش زبان با زبان مادری را شروع و حدود 2 سالگی یعنی استفاده از عبارات دو قسمتی زبان دوم را به صورت تلویحی و زمینه ای شروع کنیم.
یادآور میشوم اهمیت آموزش خواندن و نوشتن به زبان مادری شاید بصورت آکادمیک احساس نشود، اما در آسیبهای مغزی و بیماریهای مغز و اعصاب احتمالی تنها راه ارتباطی با اطراف را میسر می کند.
2 اسفند روز جهانی زبان مادری گرامی باد.