شنبه، 8 اردیبهشت 1403
  
  • 1398/11/28
روزنوشت

دکتر حسین کرمانپور

مدیرکل روابط عمومی و امور بین الملل

چله سقوط

این روزها 40 روز از سقوط هواپیمای اکراینی با 167 مسافر می گذرد. سقوط جانسوزی که اشک های برجا مانده از ترور ناجوانمردانه سردار ایرانی قاسم سلیمانی را نه تنها کم نکرد که بر جانسوزی آن افزود و مردم ایران را یکپارچه در غم نشانید.

پرواز 752 خطوط هوایی اوکراین قرار بود ساعت 5:15 دقیقه صبحگاه 18 دی ماه فرودگاه امام خمینی را به مقصد کیف پایتخت اوکراین ترک نماید. تعداد زیادی در فرودگاه تجمع کرده بودند چرا که بدرقه فرزند و عروس و نوه چیزی نیست که هر کسی از دست بدهد. بعداً معلوم شد این پرواز در اصل سفر نخبگان در اوج خواب شیرین ایرانیان بوده است. 

لابد آن روز خیلی ها غر زدند که چرا تاخیر؟  با این حال ساعت 6:12 صبح با حدود یک ساعت تاخیر هواپیما زمین را به سمت آسمان ترک کرد. یک ساعت تاخیری که نه به نفع بدرقه کنندگان بود و نه بدرقه شوندگان. اگر لااقل آن یک ساعت این دو گروه نزد هم نشسته بودند حظ وافری می بردند اما گویا قرار بود کوس غلیظ جدایی از همین یک ساعت آغاز شود.

در ساعت 6:14 دقیقه در حالی که خدمه هواپیما هنوز دستور راحت باش به مسافران نداده و حتی خودشان هم موظف به نشست و عدم تردد بودند و به احتمال زیاد خوش آمدگویی مرسوم هم رخ ننموده بود، هواپیما با شتابی به سرعت بیش از نور، درب های  آسمان دیگری را گشود و ارواح 167 را تحویل فرشتگانی داد که از قبل همه را می شناختند و خوش آمد گفتنشان با میهماندار هواپیما به واقع از زمین تا آسمان متفاوت جلوه گر شد.

167 نفر در ساعت 61:5 یا شاید 6:16 با هم و یکجا درب های آسمان را گشودند و این بار با بال معرفت خویش پرگشودند، پروازی که شاید تا سال ها عمق استخوان بازماندگان این واقع تلخ را بسوزاند و آه شان دامن سوز شود.

امروز 40 روز از آن واقعه می گذرد و هنوز کسانی هستند که منتظرند از آن سوی خط، عزیز دلبندشان تماس بگیرد و هنوز در بهت اند تا ناباورانه باور نکنند این حجم از غم را!

دو موشک رها شده در آسمان فقط فهمیدند بر سر نخبگان این دیار چه آوردند!

ما! اما خواب بودیم !

چشمانمان سنگین بود و قدرت بازماندن نداشت وقتی کبوتر اوکراینی پذیرای دو پیکان سهمگین شد و نعش خود، چونان از هم درید که به چشم هایی که بازمانده اند مقش تاریخ کند.

ما به عنوان اعضای نظام پزشکی ایران،  در این چله سقوط، غم سترگی را تحمل کردیم که بیش از 40 نفر از این نخبگان یا از جامعه پزشکی بودند و یا جگرگوشه فردی از ما بودند.

امروز را تسلیت می گوییم و می سوزیم.

آن‌که جان داد رفت و راحت شد

وای بر آنکه سوی لانه پرید!