یکشنبه، 2 دی 1403
  
  • 1398/09/28
یادداشت

مهدی اسفندیار

کارشناس مجری رادیو سلامت /دبیر سرویس سلامت و رفاه اجتماعی روزنامه ی صدای ملت

ما خبرنگاران شاید و فقط "شاید" مقصر نباشیم ولی هستیم؟؟

در سیستم درمانی ما، شما می توانید مدیریت کلان کشور را کاملا مشاهده کنید. از نگاه یک ایرانی متولد شده را که به نظر می رسد که در بستر اجتماعی معیوب طوری بزرگ می شود که به درد توسعه نمی خورد.

بیمار با عده ای فراوان از همراهان وارد می شود، برخی گمان می کنند با فحاشی و فریاد باید کارشان تمام شود، برخی بیماران هم که کسی را ندارند و نای فریاد ندارند، باید ساعت ها به حال خود رها شوند، به تمام معنی حس می کنی که در غالب بیمارستان های دولتی اعصاب پرسنل بهم ریخته و درهم و برهم است، وقتی اعصاب اکثریت بهم ریخته است این بدان معناست که یک جای کار می لنگد، اما اینجا بیماری را می بینی که از نگاهش پزشک و پرستار و ... باید انسان باشند و محترم، برخی از بیماران احساس می کنند که اینجا هیچ کس انسان نیست، کادر درمان و خشونت کلامی آنها تیتر یک رسانه ها می شود و موجی از نفرت در کشور راه می افتد، باور دارم که اگر بیمار باشم حق صد در صد با بیمار است.

از آن سوی، بیماران نمی دانند که جهنمی از شیفت های طولانی و فرسوده چه بلایی بر سر کادر درمان آورده، معوقات یکساله ی اضافه کارها و مزایا و خشونت کلامی برخی بیماران و سوال های مکرر و بعضا کاملا بی مورد و کمبود شدید پرستار و پزشک و تصور مقایسه ی کادر درمان ما با استانداردهای اروپایی، نبود راهنماهای بالینی،کمبود دارو و .... تجهیزات کم یا فرسوده و  ... وقتی منصفانه نگاه می کنم حق با کادر درمان است.


بله مقصر سیستم‌ اداره و آموزش و فرهنگ سازی کشور است و نمایش زشتی رفتار یک پزشک یا پرستار یا بیمار دردی از هیچ کس دوا نمی کند، به این فکر می کردم که در صدا و سیما  چه کردیم و چقدر بد عمل کردیم کاش به جای سالیان سال نمایش پزشکان مشارکتی(کسانی که برای صحبت در تلویزیون به عنوان پزشک پول می دهند و اصطلاحا در ارتقا سلامت مردم زحمت می کشند و کاش به جای کلی برنامه ی نامربوط غیرکارشناسی، کمی در زمینه آموزش نحوه ی گرفتن خدمات درمانی در اورژانس ها و بیمارستان ها کار می کردیم وگرنه ....سوژه سازی و موج سواری کار سختی نیست، اول به خودم به عنوان یک کارشناس مجری رادیو نهیب می زنم،  واقعا که ساختن چقدر سخت و تخریب چقدر آسان است، من فقط می فهمم مردم و کادر درمان هر دو قربانی عمیق تجاهل های مدیران کشور هستند وگرنه کیست که نداند بدیهی ترین اصول مدیریت و آموزش پزشکی و آموزش فرهنگ عمومی در کشور نادیده گرفته می شود، صد البته کار خبرنگاران هم سخت است، وقتی دوخته نشدن بخیه ی یک کودک در کشور از وزیر تا وکیل و ... را درگیر می کند و میلیون ها ببینده دارد اما هشدار در مورد عواقب آنژیوگرافی و سی تی اسکن و ...میلیون ها انسان در سال گوش شنوایی نمی یابد، حتی در حد ثبت دوز جذبی ... ذائقه عمومی به گونه ای هست که خبرنگاران را نیز در چرخه تکرار و امواج گرفتار می کند، شاید البته فقط "شاید" ما مقصر نباشیم ولی هستیم؟!