یکشنبه، 2 دی 1403
  
  • 1398/09/23
روزنوشت

 دکتر غلامرضا زمانی

متخصص جراحی عمومی

الگوی واقعی در حوزه پزشکی کیست ؟

اخیرا صدا و سیما در یک خطای استراتژیک با مصاحبه های ساختگی و تعریف و تمجید از افرادی که معلوم نیست چگونه انتخاب می شوند با سوء استفاده از شرایط موجود فشارهای اقتصادی بر مردم به روش دیگری تخریب جامعه پزشکی را دنبال می کند. 

 در حوزه تعلیم و تربیت اجتماعی  الگو به طرح ، نمونه یا مدلی از اشخاص يا موردی از رفتار اطلاق می‌‌شود که پیروی از آن دارای آثار مثبت اجتماعی باشد و در واقع الگو به شخصیتی گفته می‌‌شود که به دلیل دارا بودن برخی ويژگيها و خصوصيات، شایسته پیروی است چگونه سیمای ملی شخصیتی را برای این منظور  انتخاب می کند که قریب به اتفاق همکارانش از طریق انجمن مربوطه صلاحیت کاری وی را زیر سوال می برند؟

اسوه‌هاي  اخلاقي و تربيتي بايد به درستي معرفي شوند، تا انسان‌ها آگاهانه مصداق كمال حقيقي را تشخيص داده و به الگوگيري از آنها بپردازند در غير اين صورت الگوپذير، به دليل اشتباه در مصداقهاي الگوهاي كامل و پيروي از الگوهاي نا مناسب به بيراهه كشانده خواهد شد.

از اين رو  در هر عصر و دورانی ارائه الگوهاي مناسب و قابل پيروي از ضروري ترين امور تربيت انساني و وسیله‌ای برای تحریک استعدادهای ذاتی و روحی انسان شمرده شده و امر تربیت را آسان می‌‌نماید و در مقابل فقدان الگوهای صحیح و شايسته از نقائص مهم تربیتي محسوب می شود

توجه به الگوهاي نيك و كامل در همه شئونات زندگي و پيروي از آنان سبب مي‌شود انسان هدف و راه تربيت را فراموش نكرده و پيوسته در راه اتصاف به صفات و كمالات آنان گام برادارد و در هر يك از علوم و فنون و كمالات انساني، با در اختيار گرفتن تجربه هاي راهگشاي آنان و عمل كردن به آن، مناسب‌ترين و نزديك‌ترين راه را، براي رسيدن به اهداف  انتخاب نمايد. چنانچه انحراف الگوها، و تبعيت از الگوهاي ناقص، باعث انحراف انسان از مسير تكامل و سعادت جويي گشته و مايه گمراهي و عقب ماندگی و پس رفت مي‌گردد.

 نقش الگو در ساماندهي رفتار انسان‌ها آنقدر مهم است كه مي‌توان صلاح و فساد جوامع بشري را معلول و متأثر از آن دانست .

روي آوردن به الگوهاي واجد كمالات واقعي، بهترين راه براي رسيدن به سعادت و كمال محسوب مي‌شود، همان‌گونه كه پيروي از الگوهاي نا مناسب و تهي از كمالات حقيقي، موجب گم گشتگي و سر خوردگي انسان گشته و در نتيجه سبب شكست روحي و بروز آسبيهاي سخت تربيتي مي‌شود.

الگوي مناسب مانند كشتي‌اي سالم است كه سر نشينانش را در در ياي پرتلاطم زندگي، در كمال سلامت و آرامش به سر منزل مقصود مي‌رساند و الگوهاي نا مناسب مانند كشتي‌ معيوبي است كه در دريايي حوادث غرق مي‌شود و كشتي نشينان را نيز با خود به قعر تباهي فرومي‌برد. 

اینکه کسی برای جامعه الگو باشد یعنی جامعه می‌تواند به وی اعتماد کرده و  از او پیروی کند 
با تعریف کلی بالا از “انسان الگو”، نیاز دیگری هم احساس می‌شود و آن تعریف “انسان شاخص” است.

 انسان شاخص، در یک زمینه مثلا علم، ورزش، هنر و … در قله قرار دارد و می‌تواند الگو قرار بگیرد؛ اما در سایر زمینه‌ها الزاما (و غالبا) چنین ظرفیتی را ندارد.

 رسانه‌ها امروزه این توان را دارند تا افرادی را که حتی ظرفیت ایستادن در جایگاه یک “انسان شاخص” را ندارند، تا جایگاه “الگو” شدن بالا ببرند و یا بر عکس، کاری کنند که الگوهای واقعی، در جامعه دیده یا شنیده نشوند

“ستاره‌سازی” نامی است که در این فرهنگ غالبا با آن یاد می‌شود؛ هر چند نمی‌توان به طور کلی هر ستاره‌ای را در این دسته قرار داد و برخی “ستاره‌ها” واقعا لایق جایگاهی که در آن قرار گرفته‌اند (الگو یا شاخص) هستند

این تقسیم‌بندی و توجه به آن از این جهت دارای ضرورت است که جابجا دیدن افراد در این دسته‌ها برای جامعه بسیار پر هزینه خواهد بود، چیزی که متاسفانه هم‌اکنون توسط رسانه‌ها و به بدترین شکلش رخ می‌دهد 

جامعه باید بیاموزد میان “انسان‌های الگو” و “انسان‌های شاخص” تفاوت قایل شود. انسان شاخص، می‌تواند از برخی جنبه‌ها به چشم الگو دیده شود، ولی باید همچنان خاکستری بودن شخصیتش در فرهنگ عمومی پذیرفته شود. 

وقتی نسبت به افرادی چون ابو علی سینا، 
دکتر قریب، دکتر حسابی و دکتر شیخ و … چنین دیدگاهی داشته باشی، دیگر نه آن‌ها را می‌پرستی، نه با دیدن یک بخش تاریک در وجودشان، از آن‌ها منزجر می‌شوی … . از طرفی هر فردی را نیز به عنوان الگو نخواهی پذیرفت.
اما درباره “ستاره‌ها” و “ستاره‌سازی” … اینکه اصولا چنین امری مطلوب و برای جامعه قابل استفاده است یا خیر، بحثی جدا می‌طلبد (هر چند آن نوعش که انسان‌های فاقد شایستگی را از فرش به عرش می‌رساند، طبیعتا در نگاه اول منفی به چشم می‌آید …) اما به هر حال، واقعیتی است که در دنیای امروز وجود دارد و تا زمانی که ساختار اجتماعی-فرهنگی و شاید مهمتر از آن چرخه اقتصادی‌اش اصلاح نشود، احتمالا دوام خواهد یافت.

به طور کلی، این وظیفه مدیران فرهنگی و رسانه‌ای جامعه است تا هنرمندانه، اولا در حد امکان این دسته‌بندی را برای عموم شفاف کنند و ثانیا، بتوانند با هدایت و مدیریت صحیح، از افراد دو دسته “شاخص‌ها” و “ستاره‌ها”، به بهترین نحو در راستای اهداف کلی جامعه سود ببرند.

سیما در این الگوسازی غلط چندین اشتباه اساسی دارد 
اول این که وجهی از الگوییت را مد نظر قرار داده که نقطه ضعف اساسی مردم است و خود دولت مسئول ایجاد آن است سیمای ملی اول باید توضیح دهد چرا کشور ثروتمندی مانند ایران نباید آنقدر تامین اجتماعی قوی داشته باشد که مردم در پرداخت نیازهای اولیه خود مانند هزینه های درمانی مشکل داشته باشند 
و وظیفه دولت را در ایجاد شرایط درمان رایگان تشریح کند مگر نه این است که طبق قانون اساسی باید دولت شرایط درمان رایگان را برای آحاد ملت تامین کند 
امروز با وجود بیمه همگانی در کشور هیچ فردی نباید نیاز به انجام خدمات درمانی رایگان داشته باشد و شرایط  درمان پایه  رایگان در سرتاسر کشور باید برای مردم عزیزمان فراهم باشد

دوم این که در نظر گرفتن شرایط اقتصادی مردم وظیفه آحاد جامعه پزشکی است و امروز بیش از هفتاد  درصد جامعه پزشکی در مناطق دور دست تحت عناوین طرح در درمانگاهها و بیمارستانهای دولتی و پزشکان شاغل در بخش دولتی یا اعضای هیئت علمی دانشگاه ها مشغول ارائه بهترین و ارزانترین خدمات به مردم بدون دریافت ریالی از مردم مشغول هستند و کارانه بسیار ناچیزی  هم که از این قبل برای آنها در نظر گرفته می شود که گاها به بیست تا سی درصد حق الزحمه آنها با  همان تعرفه های ناچیز دولتی است را با تاخیر بیش از یکسال دریافت می کنند 

سوم با وجود این همه خدمات ایثارگرانه و در سطح وسیع ساخت الگو یا ستاره های دروغین چه مفهومی دارد و با چه هدفی فردی الگو معرفی می شود که در قلب پایتخت دارای مطب بوده و در یکی از نام آورترین بیمارستانهای پایتخت سهام دار است حال این فرد اگر به راستی هم در ماه دو سه ببمار را رایگان بپذیرد اگر چه پسندیده است و قابل تقدیر اما هنر بزرگی نکرده و قابلیت الگوسازی ندارد 

الگوهای واقعی جامعه پزشکی  هوار نمی کشند و انجام خدمت صادقانه به  مردم را جزو وظایف خود می دانند و چه بسیارند این الگوها فقط دیدن آنها چشم بینا و با بصیرت می خواهد 

الگوها و ستاره ها در پزشکی بسیارند و مردم خود آنها را می بینند و دعای خیر آنها پشت سر انها می باشد ،این الگوها نیازی به رپرتاژ آگهی های ساختگی ندارند 

الگوهای واقعی جامعه پزشکی همه جا هستند
الگوهای واقعی تر را در بین جوانان تازه فارغ التحصیل شاغل در شهرهای 
سردشت 
دهلران 
شیروان
مهران 
کنگان
گناوه 
بشرویه
نهبندان 
تایباد 
تربت جام
خرمشهر
ماه‌نشان 
خاش 
زابل 
زهک
سراوان
سرباز
بانه
سقز 
مریوان
جیرفت 
کوهبنان 
فهرج
کهنوج 
پاوه
ثلاث باباجانی
جوانرود
سرپل ذهاب و .....  بجویید 
کارکردن در شهرهای بزرگ حتی رایگان با رفت و آمد در  مسیر این شهرها هم قابل قیاس نیست
الگوهای واقعی شهرهای بزرگ را در بین آنهایی بجویید که مردم قبولشان  دارند نه آنهایی را که می خواهید با حرکات نمایشی به مردم بقبولانید 

الگوهای واقعی را در صحنه های واقعی باید جست وقتی تعداد زیادی مجروح وارد بیمارستان می شود و یک جراح و بیهوشی با همکاران پرستار خود  حتی فرصت نماز خواندن هم پیدا نمی کنند و در پیشگاه خداوند خود هم نمی توانند نمایش بدهند چه رسد جلو دوربین شما 
آنها جلو دوربین نمی روند و این شما هستید که اگر افتخار هم صحبتی با آنها را میخواهید باید خدمت آنها برسید و ایثارگری های واقعی آنها را به تصویر بکشید 
 
 اما گویا کسی نمی خواهد آنها را ببیند یا برای دیدن آنها باید مبالغ هنگفتی به عنوان باج به واسطه های الگوسازی پرداخت  شود  ولی اینها نه احتیاج به نمایش دارند و نه بازیگری بلد هستند بلکه  اینها زحمتکشان واقعی حوزه سلامت هستند