به این معنا که با جنایاتی که مرتکب میشوند هستی اسراییل را به سمت نیستی سوق میدهند ؛ میتوان گفت: بزرگترین و خطرناکترین دشمن برای رژیم صهیونیستی، نخست وزیر اسرائیل و دولت راستگرای افراطی وی میباشند.
اگر بعد از ۱۵ مهر ۱۴۰۲ و درگیری ارتش اسرائیل با حماس، نتانیاهو و کابینه جنگی رژیم صهیونیستی برای فرونشاندن اعتراضات داخلی در مخالفت با نا توانی نیروهای اطلاعاتی و امنیتی و تنبیه حماس، بعد از دو سه روز درگیری با فلسطینیهای غزه از طریق وساطت و میانجیگری کشورهایی نظیر مصر یا اردن و احیانا اتحادیه اروپا وارد مذاکره با فلسطینی از جمله رهبران حماس میشد و قبول میکرد امتیازاتی بدهد و حتی با تشکیل دولت مستقل فلسطینی از اتحاد غزه و ساحل غربی رود اردن به پایتختی قدس موافقت میکرد در این صورت :
۱- رژیم صهیونیستی، منزلتی که تا کنون از خود نشان نداده ؛ برای اولین بار نشان میداد.
۲- این همه انسانهای بیگناه به شهادت نمی رسیدند یا مجروح و بیخانمان نمیشدند و شهرها به ویرانی تبدیل نمی شد و لکه ننگی دیگر در کارنامه رژیم صهیونیستی ثبت نمیشد.
۳- مخالفت و نفرت شدید از رژیم صهیونیستی بین مردم سراسر جهان تا این حد گسترده و فراگیر نمیشد.
۴- اعتبار و آبروی نیم بندی که در ۷۵ سال اخیر اسراییل سعی کرده با فریب و خدعه و دروغ برای خودش ایجاد کند از بین نمیرفت.
۵- به عنوان کشوری صلح طلب معرفی میشد و درپی آن میتوانست با بسیاری از کشورهای عربی و اسلامی روابط حسنه بر قرار کند.
۶- دامنه درگیری تا این حد گسترده نمی شد اسراییل را در بدترین وضعیت در ۷۵ سال اخیر قرار نمی داد.
ولی اسرائیل سختترین و خشنترین و کثیف ترین روش را انتخاب کرد دقیقا روشی که عقرب برمیگزیند.
در وضع فعلی باید گقت: نیش عقرب نه از ره کین است؛ اقتضای طبیعتش این است.
حتی اگر رهبران میانه رو اسرائیل هم بخواهند از عقرب بودن فاصله بگیرند نمیتوانند چون جوهره رژیم صهیونیستی در این نهفته است