- بر اساس تجارب شخصی شما تفاوت علائم کووید آلفا و دلتا چه بود؟
بیشترین علائمی که در کووید آلفا شاهد آن بودیم، میالژی و یا همان بدن درد، تب، سرفه است. علائم دلتا کمی فرق دارد و در بیماران کمتر میالژی را میبینیم. علائم بیشتر به سرماخوردگی میماند و بسیاری از بیماران علائم مرموزی دارند که باعث میشود به کرونا شک نکند. گاهی همکاران پزشک که به این نوع از کووید با علائم خفیف مبتلا میشوند میگویند اگر پزشک نبودیم بیماری را تشخیص نمیدادیم. علائم بهصورت احتقان و آبریزش بینی، خارش گلو شروع میشود. روز اول و دوم عموماً تب ندارند و بدن درد راهم ذکر نمیکنند؛ اکثر مراجعین پافشاری دارند که ما سرما خوردهایم و یا جلوی کولر خوابیدیم، درواقع علائم دلتا بسیار خفیف و شبیه سرماخوردگی است. بیماران عموماً دنبال درمان نمیروند و درمان خانگی مانند مصرف دمنوش و ویتامین را شروع میکنند درحالیکه پروسه بیماری ادامه مییابد و از روز ششم و هفتم به یکباره ضعف و بیحالی غلبه و تب و سرفه و علائم ریوی بروز میکند.
- دوره کمون بیماری در این دو نوع متفاوت بود؟
دوره کمون در مورد دلتا کوتاهتر و متوسط بین 4-6 روز است. در صورتی که در مورد آلفا دوره کمون نزدیک 10 روز یا حتی دوهفته هم داشتیم. معمولاً بیماران بعد از برخورد با بیماران مثبت و یا قرارگرفتن در یک محیط با ریسک بالا علائمشان بروز پیدا میکند.
- تفاوت میزان نیاز به بستری شدن در کووید دلتا و آلفا چیست؟
به نظرم در نوع دلتا، تعداد مراجعین سرپایی در بیمارستانها بیشتر شده است. این هم به این خاطر است که آمار ابتلا بالا رفته نه این که مردم بیشتر مراجعه کنند. علائم خفیف است و اگر فرد آگاهی نداشته باشد خیلی دیر مراجعه میکند. چون فکر میکنند اینها علائم کرونا نیست. این که میبینیم تعداد بیماران سرپایی در نوع دلتا بیشتر از آلفا است به این خاطر است که تعداد مبتلایان بیشتر است و بهنوعی این بیماری مسریتر است. نکته مهم این است که هم جامعه عمومی و هم همکاران ما در خط اول درمان درمانهای اولیه را جدی بگیرند. هنوز تعداد زیادی بیمار میبینیم که مراجعه میکنند و آنقدر آگاهی داشتهاند که تا علائم خود را دیدند برای درمان سرپایی مراجعه کردهاند اما در نسخههایشان ویتامین سی و ناپروکسن و مسکن و مکمل و بهنوعی درمانهای علامتی هست. بعد بیماران دچار درگیری ریه شده و بستری میشوند. به همین خاطر نیاز است همکاران ما در انتخاب درمان اولیه یعنی آنتی وایرالهای خوراکی سرپایی برای بیماران مبتلا به کووید باتوجهبه شرایط هر بیمار قضاوت کنند. چون بیماران با هم از لحاظ سن، بیماریهای زمینهای و تداخلات دارویی با هم متفاوت هستند. بیماران هم باید بدانند با کوچکترین علائم مراجعه کنند تا روزهای اول را از دست ندهند چون طلاییترین زمان برای درمان همان یک هفته اول است. بعد از آن بیماری وارد فاز 2 میشود و درمانهای خاص خود را نیاز دارد و ریسک بالا میرود.
اگر بخواهیم تقسیمبندی کنیم، بیماران کووید به سه دسته تقسیم میشوند. از نظر شدت بیماری از خفیف تا متوسط، شدید و وخیم. بیمار خفیف تا متوسط یعنی علائم خفیف دارند. 81 درصد بزرگسالانی که مبتلا به کووید هستند از این دسته هستند. در اطفال 94 درصد از بیماران در این دسته هستند. از نظر آماری، 14 درصد از بزرگسالان در این دسته قرار میگیرند. 5 درصد اطفال هم در دسته شدید هستند. نوع وخیم یعنی بیمار وارد نارسایی تنفسی میشود و شوک در سیستم چند ارگان در بدن دارند. 5 درصد از بزرگسالان و یک درصد از اطفال هم در این دسته قرار میگیرند. معمولاً مرگ در این گروه با احتمال 50درصد اتفاق میافتد.
- از نظر علائم آزمایشگاهی وضعیت چگونه است؟
نکاتی که باید بدانیم علائم آزمایشگاهی است. برای همه بیماران کووید حتی کسانی که علائم خفیف دارند لازم است تستهای آزمایشگاهی از لحاظ علائم التهابی انجام شود. البته این تستها را در 2-3 روز اول بیماری انجام نمیدهیم چون احتمال طبیعی بودن این علائم در آن روزها زیاد است، اما در هفته دوم بهتر است تستهای التهابی انجام شود. شایعترین یافته آزمایشگاهی بیماران که تا 83 درصد از بیماران بستری شده در بیمارستان هم دارند لنفوپنی است که پریدکتور خیلی قوی از شدت بیماری در آینده است. فاکتور التهابی دیگر مهم فریتین، سی آر پی، ال دی اچ، آنزیمهای کبدی و همینطور لنفوپنی و نوتروفیلی همزمان است.
نکته دیگر در مورد سی تی ریه است، آیا سی تی ریه وسیله تشخیص کووید است؟ این اشتباهی است که در این پاندمی دیده شد و بهصورت روتین برای بیماران مشکوک درخواست سی تی میدادند. انجمن رادیولوژی امریکا، سی تی ریه را بهعنوان یک تست خط اول برای تشخیص کووید توصیه نمیکند. خود ما هم میدانیم که تا 56 درصد بیماران 2-3 روز ابتدایی سیتیاسکن طبیعی دارند و این ردکننده بیماری نیست. در هفته دوم تحت شرایط خاصی است که سیتیاسکن درخواست میدهیم. حتی تست PCR هم میتواند گول زننده باشد. در واقع ما در این پاندمی وقتی کسی علائم دارد باید درمان را شروع کنیم و کاری به تست نداریم. تستهای التهابی را برای هفته دوم انجام میدهیم. انجام سیتیاسکن منوط به اتفاقاتی است که در این فاصله بیفتد. در روزهای ابتدایی هم نباید درخواست بشود. میزان اشعهای که به بیمار داده میشود و اگر در عرض دوهفته تکرار شود دوز تجمعی دارد و در آینده عوارض آن مشخص خواهد شد.
- و حرف آخر؟
در انتهای صحبت هایم باید اشاره کنم که پزشکان ایرانی شریفترین و نجیبترین قشر پزشک در دنیا هستند. سختیهایی در این یک سال و نیم تجربه کردیم که شاید تصور آن برای هیچکس حتی خود ما ممکن نباشد. وقتی به عقب برمیگردم باور نمیکنم چنین روزهایی را سپری کردم. اگر در قبل به من میگفتند قرار است چنین زمانی را تجربه کنم و در چنین برهه تاریخی در مرکزی باشم و این اتفاقات را ببینم و از آن عبور کنم، قطعاً باور نمیکردم. پزشکان ایرانی با امکانات کم و دستخالی تلاش میکنند. تعداد بیماران نسبت به امکانات خیلی بیشتر است. مواقعی پیش آمد که کمبود اقلام ضروری داشتیم. با تمام این شرایط و فشارها پزشکان ما در تمام رشتهها، با دست خالی و تمام توان حماسه آفریدند. هیچ پزشکی در دنیا شرایط ما را نداشت و آنها با تمام امکاناتشان بهاندازه پزشکان ما فداکاری نکردند. بهعنوان عضو کوچکی از جامعه پزشکی که در این پاندمی حضور داشتم به احترام همکارانم که در این بحران بهصورت فعال حضور داشتند و با شهامت برخورد کردند، در برابر همهشان سر خم میکنم.