یکشنبه، 2 دی 1403
  
  • 1398/07/29
روزنوشت

دکتر حسین کرمانپور

مدیرکل روابط عمومی و امور بین الملل

مواظب آمدنیوزهای خودمان باشیم

«آمدنیوز» مخفف «آگاهی»، «مبارزه» و «دموکراسی» بود. سه کلمه ای که بین تمام اقشار جامعه اعم از عوام و خواص مشتریان فراوان دارد. طبیعتاً کسانی که دل در گرو این آب و خاک دارند و رشد و بالندگی آن را آرزو می کنند، در ادوار تاریخ تشنه رسیدن این سه واژه به هم بوده اند.

فرقی نمی کند از کدام فرقه باشی یا سطح دانایی ات چقدر باشد! اینکه در جامعه ای زیست کنی که آگاه باشند، اهل مبارزه و تلاش باشند و صد البته همه اینها را از طریق مردم سالاری پی جو، قطعاً چنین زیستی محبوب هر آزاده ایست.

اول آگاهی: رفت و شد در جامعه ای که نه مطالعه دارند و نه اهل دانش اگر چه در نگاهی متظاهرانه راحت تر و بی دردسرتر است اما در بلند مدت چنین جامعه ای چون قطاری می ماند که بی هیچ برنامه ای از ناکجاآباد راه افتاده، معلوم نیست چقدر سوخت دارد و مشخص نیست به کدامین هدف نزدیک می شود. اینچنین قطاری خواه ناخواه در جایی خواهد ایستاد. ایستادنی مقهورانه یا مغمومانه! ایستادنی که هیچ کس را راضی نخواهد ساخت بلکه شورشی درونی را زایش خواهد کرد. در این قطار هرکه سوار باشد مغموم خواهد شد و زندگی را باخته فرض خواهد کرد. دیندار باشی یا بی دین، سرمایه دار باشی یا بی مایه! باسواد باشی یا بی علم و درایت! از اینکه بر مرکبی سوار بوده ای که به تاخت راهی را می رفته که نه اولش با برنامه بوده نه میانش و نه انتهایش، همه چیز برایت تیره و تار خواهد شد.

دوم «مبارزه»! البته که این لغت را تفاسیر فراوان است. اما هرچه معنی کنید، اگر حلقه ای متصل به آگاهی نباشد دیگر اسمش هرچه هست، مبارزه نیست. اهل فضل و دانش را چه به «جدال»، « دعوا» و « زد و خورد»؟«مبارزه» دامنی به پاکی برگ های بهاری بر شاخسار درختانی دارد که شبنم صبحگاهی به شفافی بر آنها آرمیده است. لذت افزا و نشاط آور است. هر لحظه اش قدمی است رو به جلو ولو آن قدم از نظر حد و اندازه یک اپسلون باشد.

سوم دموکراسی: شاید به قدرت و حدت بتوان گفت در اعصار مختلف از واژه دموکراسی به اندازه عبارت «حق» سوء استفاده شده است. شاهان، حاکمان و حتی منتخبینی که آمدند و رفتند که حقی بستانند و حقی به ملت بدهند اما تعریفشان از حق، حقوق شخصی خود و اطرافیانشان شد و آنچه داده نشد یا گرفته نشد «حق» بود. گویی «حق» گوسپندی بود مذبوح در پیشگاه قدوم اهل شعار و حکومت!

«آمدنیوز» هم درست پایش را در جای پای سلف خود گذاشت. ناآگاهی و بلکه بهتر بتوان گفت بدآگاهی را جایگزین عبارت معصوم وبی غل و غش « آگاهی» کرد و آخرین این بدآگاهی ها بکار بردن واژه مضحک «هولوکاست قوم لر» در پایانی ترین راه این گروه باشد. تنها بیست یا سی خبر آخر این شبکه را که برگردی به عقب با این واژه روبرو می شوی که با تمام قوا قصد داشت قومی که به اندازه تاریخ ایران قدمت دارد را بر علیه خویش بشوراند. غافل از اینکه بدآگاهی هم حد و مرز دارد. بکار بردن عبارتی چنین بی مایه باعث شد اقوام لر ایرانی فوراً واکنش نشان داده با آگاهی مثال زدنی، موضوع «روستای چنار محمودی» را به نفع درمان و توسعه منطقه رقم بزنند و لوکوموتیوران بی مایه «آمدنیوز» را غال بگذارند.

در قاموس اهالی آمدنیوز، مبارزه هم معنی خاصی داشت. مبارزه آنها دستش از آگاهی و دموکراسی جدا بود. گویی هر یک از سه واژه راهی جدا و مختلف می پیمودند. مبارزه در خیال آمدنیوز یعنی بی آگاهی، بی تدبیر و بدون محاسبه همه جانبه بریزی در خیابان، بکوبی و بروی جلو. شعارهایت فحاشی باشد، نوشته هایت حق را خاک مالی کردن و ارائه سالادی از حق و دروغ و فحاشی با هم باشد. این طور مبارزه ای سال هاست بی نتیجه است و عوارضش فقط دامان مردم بی نوا را با آتش غضب سوزانده است.

اینها همه را نوشتم که بگویم اگرچه با آخرین پست کانال آمدنیوز این حادثه مجازی بی مایه هم محکوم به زوال شد اما زوال این دست سایت ها و کانالهای تلگرامی به معنی محو شدن آنها از بساط کردن مجزا در جای دیگری نیست، همانطور که دادن شعار محو داعش به معنای محو واقعی آن نیست. نگرشی که آمدنیوز را ساخته و پرداخته می کند کم و بیش در برخی از ما وجود دارد. اگر مرد رهیم و زن کارزار عقلانیت، باید از خود آغاز کنیم. باید بخش های داعشی و آمدنیوزی ذهن خود را رفته رفته پاک کنیم تا فرازهای عقلی و دانشی مغزمان افزایش یافته فربه شود.

امروز در بین سایت ها و شبکه های اجتماعی که منتشرکننده مطالب سلامت و پزشکی هستند نیز چه در بخش دانشی و چه در بخش صنفی نیز رگه هایی از این تفکر احساسی وجود دارد. سایت هایی که بجای نقد، فحاشی می کنند، بجای آگاهی، افشای زندگی خصوصی می کنند، بجای پرداختن به اصل، فرعیات پوچ را می چسبند و بدون تحقیق آبروی خود را با فروش آبروی این و آن بدست می آورند شاید از این دسته باشند. ما جامعه پزشکی به روایت عام و خاص و علی رغم هزار هجمه برنامه ریزی شده کماکان از گروه های مرجع اصلی جامعه هستیم. زیبنده آن است که چنان برخورد کنیم که افراد یا گردانندگان این نمونه سایت های هتاک و بی بهره از دانش و عدالت بفهمند جایی که بساط کرده اند خریداری یافت می نشود. مردم هم به تبعیت از چنین مرامی گول اطلاعات متقلبانه و ساخته اذهان بیمار را نخواهند خورد و نیک در می یابند که دانش را از منابع درست آن فراگیرند و نه از مراکز فروش!