دوشنبه، 3 دی 1403
  
  • 1400/03/17
روزنوشت

دکتر شبان شهیدی مؤدب

ارزیابی نخستین مناظره تلویزیونی نامزدها

مناظره عصر شنبه نامزدهای ریاست جمهوری را می‌توان از دو منظر ارزیابی کرد؛ نخست آنچه نباید می‌گفتند، دوم آنچه باید گفته می‌شد. در نگاه اول، شاید بتوان گفتارهای آقایان را به یک بازی بی‌قاعده‌ای تشبیه کرد که اگر قرار بود میلیون‌ها مردمی که در داخل و خارج کشور پای صفحه تلویزیون نشسته بودند خطاهای صورت گرفته در طول سه ساعت مناظره را داوری می‌کردند، لااقل در نیمه اول، به دو نفر کارت قرمز و به چند نفر کارت زرد می‌‌دادند. شاید بتوان گفت، در کشوری که اتهام زدن و بازی با حیثیت آدم‌ها و فرار از مسئولیت، خلاف رایج بدون برخورد تلقی می‌شود، بخشی از این مسابقه تکرار همان سناریویی است که در مناظره‌های انتخابات گذشته صورت گرفت. به‌عبارت روشن‌تر، در این هماوردی، علیرغم تلاش قابل تحسین مجری متین رسانه ملی برای برقراری آرامش، باز هم فرافکنی، خشونت کلامی و عدم رعایت حرمت حریف به جای عدالت و انصاف و حفظ شأن دیگران، در گفتار بعضی نامزدها آشکار بود؛ آن هم در حالی که علاوه بر پخش مستقیم مناظره یاد شده از شبکه‌های صوتی و تصویری صدا و سیما، لا اقل دو شبکه تلویزیونی فارسی‌زبان خارج نیز این برنامه را به صورت مستقیم پوشش می‌دادند.

 

اما آنچه که کاندیداها باید می‌گفتند صحبت کارشناسانه مبتنی بر واقعیات میدانی، ارائه استدلال با عدد و رقم و جدول و منحنی، نشان دادن کفایت خود برای حل مشکلات عظیم کشور و متقاعد کردن مردم به توانایی گشودن گره از دست و پای معیشت دشوار زندگی آنها بود که متأسفانه بعضی از نامزد‌ها یا بدان نپرداختند یا تصور کردند با فرار از مسئولیت مشترکی که در مناصب حکومتی داشته‌اند، مردم از آنان خواهند پذیرفت که همه نقطه ضعف‌ها و کم‌کاری‌ها به گردن دیگران است. مردم، بر خلاف تصور بعضی‌ها، رئیس جمهوری را نماد ملی می‌دانندکه باید عصاره فضائل ملت باشد، در محافل بین‌المللی از منافع کشور دفاع کند، باعث اعتبار ایران عزیز شود، تجلی ارزش‌های جمهوری اسلامی باشد و برای مردم امیدآفرینی کند. هشدار و انذار و شمردن مشکلات کشور، شاید برای تشویق مردم به تلاش بیشتر در امر سازندگی و گرفتار نشدن در خوشبینی‌های کاذب لازم باشد اما افشای مطالبی که حتی اگر وجود خارجی داشته باشند، جزو سیاست رسمی نظام نیستند، فقط حربه دادن به دست دشمنان ایران است و باعث نمی‌شود مردم باور کنند فلان کاندیدا می‌تواند گوی سبقت از دیگران برباید.

امروز ایران، قهرمان مدعی لازم ندارد و عملکرد هرکس در سطح ملی می‌تواند وی را قهرمان کند نه تخطئه دیگران و پرداختن به احتمالاتی که اثبات آنها نیز مبنای منطقی ندارد. حل بیکاری فراگیر در کشور، تورم غیر قابل قبول، تخریب روزانه محیط زیست، مسأله تشویق جوانان به ازدواج، معضل فرار مالیاتی، عمیق‌تر و عریض‌تر شدن فاصله طبقاتی، رانت خواری، عدم شفاف‌سازی و … جز با ارائه برنامه عملی میسر نمی‌شود. با این که می‌توان ایرادهای زیادی به عملکرد دولت کنونی گرفت، اما خارج از انصاف است که در عدم توفیق رئیس جمهوری، گرفتاری او در چنبره تحریم‌ها را لحاظ نکنیم.

همچنین سخن گفتن از تعویض ساختار اداری کشور و نجات مردم از دیوانسالاری نفسگیر حتما از ضروریات اصلاح امور است، لیکن نمی‌توان در یک فرصت محدود همه پیکره اداری را بدون در نظر گرفتن تبعات آن با یکجانبه‌نگری دگرگون کرد؛ ضمن این که ما در یک کشور پادشاهی یا دیکتاتوری نظامی زندگی نمی‌کنیم که با یک فرمان یا دستور بتوان به ناهماهنگی ها

‌پایان داد. در نظامی مردمسالار که تفکیک قوا تعریف شده است، کارها باید با برنامه‌ریزی و مرحله‌بندی، اجرا شوند و پرهیز از تالی فاسدها صورت گیرد نه با طرح‌های آرمانی. برای مثال همه از دهک‌های پایین جامعه و از رونق تولید و رشد صادرات و در آمدزایی حرف می‌زنند، اما هیچ یک از نامزدها به مردم نمی‌گوید یکی از راه‌های نظا‌های مردمسالار برای رسیدگی دولت‌ها به اقشار آسیب‌پذیر، ایجاد بانک اطلاعات مالیاتی همه اقشار و افراد اعم از فقیر و غنی است تا با استناد به این برگه‌های مالیاتی، هم با مشوق‌های منطقی، مالیات اخذ ‌کنند و هم به اقشار کم درآمد کمک ماهیانه اختصاص دهند.