بهار امسال فرا رسید ولی این رستاخیز سبز طبیعت با خود نغمه ای غم انگیز بهمراه داشت . آنگونه که هزاردستان را رنگ پریده می نمود . آری , شیوع بیماری ترس و التهاب , و نفسهای به شماره افتاده , شیوع فاصله هایی که تا کنون به رسم بهار به وصل تبدیل می شدند .
اما.....امسال بهار به گونه ای دیگربود.
در این میان مردان وزنانی به رسم همیشه تاریخ این مرز و بوم , جامه رزم بر تن نمودند . رزم جامه ای متفاوت .
هر سال آخر فروردین , بهار را به یادمانی گره می زدیم که بهانه ای باشد تا از سفید پوشان جامعه آزمایشگاهی یادی کنیم و کمی از خستگی هایشان را مرهم نهیم . ولی امسال آخر فروردین هم به گونه ای دیگر خواهد بود .
انبوه نمونه های آلوده و بیمارانی با نفسهای به شماره افتاده به امید تشخیص صحیح و به موقع به آزمایشگاهها مراجعه می کنند و کمتر کسی متوجه نقش این مدافعان گمنام سلامت می گردد . اما چاره چیست !!؟؟
اینان همیشه کمتر دیده شده اند و بیشتر عمل نموده اند .
در گوشه های معمولا مهجور بیمارستانها , دور از چشمها , باید لنزهای میکروسکپ هایشان را دقیق تر نمایند تا هیچ تهدیدی از نظر دور نماند و هیچ خطری سلامت جامعه را به مخاطره نیندازد.
آری ... سی ام فروردین در پیش است , باشد که زاد روز حکیم جرجانی ما را به یاد این فرشتگان بی ادعا بیندازد .