جمعه، 10 فروردین 1403
  
  • 1399/04/07
روزنوشت

دکتر امیر صدری

پزشک و روزنامه نگار

بخاطر ایران، پزشکان عمومی را دریابید

پزشکان عمومی سنگ زیرین آسیاب سلامت کشور هستند ولی حالا به نوعی انگار نیستند.
پزشکان عمومی آموزش می‌بینند تا سطح اول خدمات تخصصی درمان را در گوشه و کنار کشور ارائه دهند، آموزش آن‌ها به گونه‌ای طراحی شده که در صورت نیاز می‌توانند کلیه بیماری‌های اورژانسی – بجز آن‌ها که به جراحی‌های اورژانس نیاز دارند-  و بیماری‌های حاد و مزمن را تشخیص داده و سپس درمان یا مدیریت کنند. در کلیه مواردی که دسترسی به سطوح بالاتر خدمات درمانی ممکن نیست( یا به صرفه نیست) پزشکان عمومی نقش توامان تشخیص دهنده و درمانگر را بازی می‌کنند و این گونه است که پرشمارترین رسته در میان رده‌های مختلف شغلی پزشکان بیشترین خدمات درمانی را هم ارائه می‌کنند.
در جریان همه گیری کووید 19 حدود 15 درصد مبتلایان به بیماری در اعضای کادر درمان پزشک عمومی بودند و میزان ابتلای آنان بیشتر از دوبرابر مبتلایان رشته بعدی (زنان و زایمان) و 5 برابر تخصص‌های رده سوم و چهارم بود. قطعا میزان درگیری و ابتلای پزشکان عمومی به این بیماری بالاتر از اعداد اعلام شده است اما همین مقایسه آماری آشکار می‌کند که به رغم تمام تخصص‌گرایی‌ها و بی‌مهری‌های آشکار و پنهان به جایگاه و مقام پزشکان عمومی، این خدمتگزاران خدوم چه نقش کلیدی را در اورژانس‌ها و کلینیک‌ها و مطب‌های دولتی و خصوصی در تامین سلامت عمومی جامعه برعهده دارند و در واقع سنگ زیرین آسیاب سلامت کشور هستند. کووید 19 و روزهای سخت و ترسناک آغازین آن نشان داد که پزشکان عمومی بخصوص در مطب‌ها و کلینیک‌ها در شرایط بحران چه کمک ارزنده‌ای می‌توانند به بیمارستان‌ها در باب کم کردن مراجعان داشته باشند و تا چه حد در آرام سازی فضای ذهنی جامعه و نیز آموزش عمومی نقشی کلیدی دارند، اما ...
اما وقتی می‌گوییم هستند و نیستند چه معنایی مدنظر داریم؟ همین سنگ‌های مستحکم صبور می‌توانستند – و باید – نقش کلیدی‌تری را در این اپیدمی، و در موارد مشابه و در کل در حوزه بهداشت و درمان کشور بازی کنند، اما این اتفاق نمی‌افتد. چرا؟
خیلی ساده، تعداد دارندگان مدرک پزشک عمومی کشور را با تعداد پزشکان عمومی فعال در حوزه بهداشت و درمان مقایسه کنید تا متوجه شوید چه پتانسیل عظیمی در کشور به محاق بی‌دلیل رفته است. قطعا حوزه‌های زیبایی یا ترک اعتیاد حوزه‌های مهم و موردنیازی در کشور هستند، اما جذب شمار زیادی از پزشکان عمومی کشور در آن‌ها و عدم حضورشان در حیطه درمان و بالین در زمان‌هایی که با شرایط بحرانی و افزایش پرشمار بیماران (مثلا در همه گیری‌ها) روبرو باشیم، قطعا به صلاح نیست، از این موضوع مهمتر و شاید ناراحت کننده‌تر اشتغال بسیاری از پزشکان عمومی در حیطه‌های غیردرمانی و غیر پزشکی است.درواقع مشکلات ناشی از کم توجهی به نقش کلیدی پزشکان عمومی در ساختار درمانی و مشکلات معیشتی آنان موجب مهاجرت بسیاری از آنان به حوزه‌های غیردرمانی و غیرپزشکی می‌شود. 
به این موارد تعداد مهاجرت‌ها را هم اضافه کنید تا دریابید که ضرر و زیان کشورمان در این حوزه تا چه حد است. در دوران کرونا که اکثر کشورها نگران فرسودگی کادر درمان و عدم امکان جایگزینی آنان بودند در بسیاری از کشورهای جهان پزشکان ایرانی خود را در صف اول درمان یا در نقش جانشین نشان دادند. آمارها حکایت از مهاجرت چندین ده هزار نفر از پزشکان عمومی ایران به آن سوی مرزها است. اگر هم به سازمان نظام پزشکی سری بزنید شاهد خواهید بود که روزانه حداقل چند نفر از دانش آموختگان پزشکی کشور برای دریافت مدارک و مجوزهای لازم برای مهاجرت مراجعه می‌کنند.
دردناک و حسرت برانگیز است که با صرف هزینه مادی و زمانی و تخصصی فراوان، شماری از نخبه ترین جوانان کشور برای تخصصی‌ترین حوزه علمی کشور تربیت می‌شوند، اما به دلیل کم توجهی‌ها و ناکارآمدی‌ها و ساختارهای غلط در زمانی که کشور و مردم باید از حاصل سرمایه گذاری کلان ملی خود استفاده کنند، شاهد از دست رفتن بخش عمده‌ای از ثروت ملی خود می‌شوند. 
همه گیری بیماری کرونا ضعف‌های بسیاری در سطوح مختلف سیاستگذاری و اجرا در کشور را آشکار کرد، در حوزه بهداشت و درمان یکی از عمده‌ترین موارد به چشم آمده نیازمند اقدامات جدی برای اصلاح عدم برنامه ریزی درست برای استفاده از ظرفیت‌های کامل تمامی دانش آموختگان حوزه پزشکی عمومی است.