شنبه، 1 اردیبهشت 1403
  
  • 1398/07/16
روزنوشت

دکتر فریبا عربگل

فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی

کودکان را دریابیم

 

" فرزندان شما به حقیقت فرزندان شما نیستند.

آنها از کوچه وجود شما می گذرند اما از شما نیستند،

و اگر چه با شمایند به شما تعلق ندارند.

عشق خود را بر آنها نثار کنید،

اما اندیشه هایتان را برای خود نگه دارید.

زیرا آنها را نیز برای خود اندیشه ای دیگر است.

جسم آنها را در خانه خود مسکن دهید اما روح آنان را آزاد گذارید.

زیرا روح آنان در خانه فردا زیست خواهد کرد

که شما حتی در رویا نمی توانید به دیدار آن بروید.

ممکن است تلاش کنید که شبیه آنها باشید اما مکوشید که انان را مانند خود بار بیاورید." ( جبران خلیل جبران)

 

 

روز جهانی کودک بهانه  و فرصت کوتاهی است تا با دنیای کودکان بیشتر آشنا شویم. دنیایی که اکثر بزرگسالان فکر می کنند سرشار از قشنگی ها، بی خیالی ها، خوشگذرانی ها، بازی ها و شادی های بی خبرانه است و آرزو می کنند  کاش می توانستند مثل کودکان شاد و بی غم باشند.  اما واقعیت این است که در این دنیا نیز غم و اندوه، شکست و ناکامی، سرخوردگی، رقابت، حسادت، خشم و... بسیاری تلخی های دیگر وجود دارد که گرچه از دید آدم بزرگها، کوچک و مسخره به نظر میرسد ولی از دید یک کودک مفهوم دردناک و سنگین خود را دارد. همان ماهی  قرمز شب عید که مرگش در دنیای پر مشغله بزرگترها بسیار بی ارزش و کم اهمیت است، شروع روز اول مدرسه برای کودکی که اضطراب جدا شدن از مادر و خانواده را دارد، طرد شدن از سوی معلم به دلیل تنبلی و درس نخواندن، دعوا و کتک کاری والدین و... همه و همه اینها ممکن است در ذهن یک کودک همان مفهوم و احساسی را ایجاد کند که مسائلی چون ورشکستگی، شکست عاطفی، جدایی، تصادف، مرگ عزیزان و ... بسیارموارد دیگر برای بزرگترها.

مشکلات بهداشت روان در کودکان و نوجوانان شایع‌تر از آن است که مردم فکر می‌کنند. کودکان  نیز مانند بزرگسالان به بیماری‌ها و مشکلات روانی مبتلا ‌شوند که در صورت بی توجهی و عدم انجام مداخلات مناسب مزمن شده و بر زندگی دوران بزرگسالی اثرات جبران ناپذیری می گذارند و زندگی آینده فرد را در زمینه  تحصیلی، شغلی و روابط خانوادگی و اجتماعی دچار مشکل میکنند.

 

اگر این واقعیت را بپذیریم که چیزی در حدود 20-25% کودکان از درجانی از مشکلات روانپزشکی رنج می برند  مانند: افسردگی، اضطراب، بیش فعالی-کم توجهی، اختلالات طیف اوتیسم، اختلال یادگیری، کم توانی ذهنی، وسواس، تیک، اختلالات رفتار و سلوک، و... و همچنین کودکان زیادی هر ساله قربانی کودک آزاری و مسامحه می شوند، کودکان زیادی در حوادث طبیعی و حوادث ساخته دست بشر متحمل آسیب های جسمی و روانی غیر قابل جبران می شوند، کودکان زیادی در اثر از دست دادن یکی از اعضای خانواد، معلم، همکلاسی و..،  سوگوار میشوند، اگر با واقعیاتی که سلامت روانی کودکان را نشانه میرود اشنا شویم، شاید بتوانیم قدم هایی موثر جهت مدیریت آنها برداریم و کمک کنیم تا بار اندوه و رنج ناشی از این بیماری ها و اختلالات بر شانه کوچک کودکان کمتر سنگینی کند.

انکار واقعیات و نادیده گرفتن آنها ممکن است باعث تسکین موقت ما شود، ولی در نهایت نه به نفع ما و نه به نفع کودکانمان خواهد بود.  به تعویق انداختن کمک حرفه ای باعث بالا رفتن احتمال اختلالات همراه و  تاثیرات  گسترده منفی بر زندگی آینده کودک خواهد شد. اگر کودکی که میتلا به اختلال یادگیری یا اختلال تمرکز است مورد مداخله درمانی جدی قرار نگیرد، علاوه بر شکست تحصیلی و نرسیدن به سطح تحصیلی مورد انتظار و متناسب با هوش، دچار آسیب عزت نفس، اضطراب، افسردگی، اختلالات رفتاری و زندگی شغلی، اقتصادی و اجتماعی پایین تر در آینده خواهد شد.

 

روز جهانی کودک فرصتی است که نه تنها باید کودکان دچار مشکل را دریابیم، بلکه باید مواظب کودکان سالمی نیز باشیم که مشکلات روانپزشکی خاصی ندارند ولی بستر لازم را برای رشد توانایی ها و  مهارت های بالقوه آنها فراهم نشده است،  کودکانی که اگر در مسیری درست قرار بگیرند و استعدادها و نیروهای انها شناسایی شده و تقویت شود، می توانند جهانی آبادتر و انسانی تر را تقدیم آیندگان کنند.

 

امید است همان طور که به کوچکترین نشانه‌های بیماری جسمی  فرزندمان اهمیت می دهیم و درصدد رفع آن برمی‌آییم، در مورد سلامت و بهداشت روانی او نیز دقت کنیم و اطلاعات و آگاهی خود را در این خصوص افزایش دهیم. وقت آن است که برخی از باورها و اعتقادات خود را در مورد بیماری­ها و درمان‌های روان­پزشکی  عوض کنیم  و به جای انکار و فرار، پذیرش و مقابله را انتخاب کنیم.

 

در زیر به برخی نشانه های هشدار در مورد سلامت روانی کودکان اشاره میشود تا اگاهی ما را نسبت به وجود مشکلاتی که نیاز به بررسی و مداخله دارند را افزایش دهد:

  • احساس غمگینی و درماندگی بی دلیل که پایدار و طولانی مدت باشد.
  • گریه زیاد یا واکنش‌ شدید به وقایع پیرامون.
  • عصبانیت و پرخاشگری مداوم و طولانی مدت.
  • احساس گناه و بی‌ارزشی.
  • ناتوانی در غلبه بر احساسات ناشی از فقدان و مرگ عزیزان و اشخاص مهم زندگی .
  •  ترس شدید یا غیرموجه.
  • اشتغال ذهنی زیاد در خصوص ظاهر فیزیکی یا مشکلات مربوط به آن .
  • داشتن افکار مزاحم که نتوان آنها را از ذهن دور کرد (افکار وسواسی) .
  • داشتن افکار اضطراب‌آور درباره وقایع روزمره .
  • افت تحصیلی و کاهش عملکرد در مدرسه.
  • بی علاقگی به چیزهایی که قبلا به آنها علاقه مند بوده است.
  • تغییرات غیرقابل توضیح در الگوی خواب و خوراک .
  • تمایل به تنهایی و دوری از دوستان .
  • به رویا فرو رفتن و انجام ندادن وظایف و تکالیف .
  • احساس این که زندگی خیلی سخت است و نمی‌شود آن را مدیریت کرد.
  • شنیدن صدا و دیدن تصاویری که دیگران آنها را تجربه نمی‌کنند.
  • فکر کردن به خودکشی و اقدام به آن  ( هر گونه صحبت راجع به خودکشی از طرف یک کودک، باید جدی تلقی شود)
  • آسیب رساندن به خود و دست به کارهای مرگبار زدن .
  • ضعف تمرکز و توجه .
  • آرام و قرار نداشتن (پرتحرکی ) .
  • کابوس‌های مستمر شبانه .
  • مصرف سیگار و الکل .
  • پرخوری و سپس جبران آن از طریق ورزش بی رویه یا مصرف غیرمعمول مسهل‌ها .
  • تمرکز زیاد روی وزن .
  • رژیم گرفتن و ورزش وسواس‌گونه .
  • احترام نگذاشتن به قانون و حقوق دیگران .
  • دروغگویی .
  • آتش‌افروزی .
  • اذیت و کشتن حیوانات .
  • عدم برقراری ارتباط مناسب کلامی و غیرکلامی با اطرافیان .

 

در صورت وجود هر کدام از نشانه های فوق در کودک یا نوجوان، نیاز به بررسی حرفه ای توسط  متخصصین حوزه سلامت روان کودکان مانند: روانپزشک کودک و نوجوان، روانشناس کودک و ... وجود دارد تا فرصت مداخله درمانی مناسب از کودک گرفته نشود.

 

سخنی با مسئولین

لازم است صاحبنظران و مسؤولان برای ارتقا و بهبود سلامت روان در کودکان و نوجوانان موارد زیر را بذل توجه قرار دهند:

  • انگ‌زدایی از بیماری‌های روان­پزشکی.
  • افزایش آگاهی عمومی درباره اهمیت شناخت و درمان به موقع مشکلات روانپزشکی در کودکان و نوجوانان .
  • افزایش آگاهی عمومی درباره این که تحمل بسیاری از مشکلات روانی برای کودکان و نوجوانان دردناک است و بیماری آنها واقعی و گاه شدید است و باید جدی گرفته شود.
  • گسترش مراکز مداخله و درمان.
  • سرمایه‌گذاری برای پیشگیری اولیه.
  • گسترش مراکز درمان و توانبخشی اختلالاتی  مانند اوتیسم، آسپرگر، اختلل یادگیری،  عقب‌ماندگی ذهنی یا هوش مرزی که تحت حمایت بیمه مناسب باشد ( این دسته از اختلالات نیاز به خدمات توانبخشی درازمت دارند که اکثر مراجعین به دلیل هزینه بالای این خدمات و عدم پوشش بیمه ای مناسب نمی توانند از این خدمات استفاده کنند.)
  • گسترش مدارس مختص کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم یا کودکان دارای هوش مرزی ( البته ایده ال آن است که این کودکان در کنار سایر کودکان به ادامه تحصیل بپردازند به شرط آنکه علاوه بر کلاسهای معمول مدرسه، از آموزش های ویژه اضفه تر نیز بهره مند باشند و همچنین آموزش های لازم به سایر کودکان جهت برخورد و رفتار مناسب با این کودکان داده شود و اجرای قوانین مناسب، حمایت و پیشگیری از آزار های جسمی و روانی این کودکان را تضمین کند.